حديث شماره 8
8- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قـُلْتُ آيـَتـَانِ فـِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا قَالَ وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عـَزَّ وَ جـَلَّ ادْعـُونـِي أَسـْتـَجـِبْ لَكـُمْ فـَنَدْعُوهُ وَ لَا نَرَى إِجَابَةً قَالَ أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِمَّ ذَلِكَ قُلْتُ لَا أَدْرِي قَالَ لَكِنِّي أُخْبِرُكَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فـِيـمـَا أَمـَرَهُ ثـُمَّ دَعـَاهُ مـِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ قُلْتُ وَ مَا جِهَةِ الدُّعَاءِ قَالَ تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تـَذْكـُرُ نـِعـَمَهُ عِنْدَكَ ثُمَّ تَشْكُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ تَذْكُرُ ذُنُوبَكَ فَتُقِرُّ بـِهـَا ثـُمَّ تَسْتَعِيذُ مِنْهَا فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَاءِ ثُمَّ قَالَ وَ مَا الْآيَةُ الْأُخْرَى قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جـَلَّ وَ م ا أَنـْفـَقـْتـُمْ مـِنْ شـَيْءٍ فـَهـُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرّ ازِقِينَ وَ إِنِّي أُنْفِقُ وَ لَا أَرَى خـَلَفـاً قـَالَ أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِمَّ ذَلِكَ قُلْتُ لَا أَدْرِي قَالَ لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمُ اكْتَسَبَ الْمَالَ مِنْ حِلِّهِ وَ أَنْفَقَهُ فِي حِلِّهِ لَمْ يُنْفِقْ دِرْهَماً إِلَّا أُخْلِفَ عَلَيْهِ
اصول كافى جلد 4 صفحه : 240 رواية : 8
ترجمه :
8- عـثـمـان بـن عـيـسـى از كـسـى كـه بـراى او حـديـث نـقل كرده بود بحضرت صادق عليه السلام عرضكردم : دو آيه در كتاب خدا (قرآن ) است كه آن دو را مى جويم و نمى يابم ، فرمود: كدام است آن دو آيه ؟ عرضكردم : گفتار خداى عـزوجـل : [مـرا بـخـوانـيـد تـا بـراى شما اجابت كنم] (سوره مؤ من آيه 60) و او را مى خـوانـيـم و اجـابتى نمى بينيم ؟ فرمود: آيا تو پندارى كه خداوند خلاف وعده خود كرده ؟ عرضكردم : نه ، فرمود: پس اين (باجابت نرسيدن دعاها) از چيست ؟ عرضكردم : نمى دانم ، فـرمـود: ولى مـن تـو را آگـاه كـنـم : هـر كـه خـداى عزوجل را در آنچه باو فرمان داده اطاعت كند سپس او را از جهت دعا بخواند او را اجابت كند، عـرضـكـردم : جـهـت دعـا چـيـسـت ؟ فـرمـود: شروع مى كنى پس خدا را حمد و ستايش كنى ، و نـعـمـتـهـايـيـكـه بـتو داده است بزبان آرى ، و سپس او را شكر كنى ، سپس بر محمد (ص ) صـلوات فـرسـتـى ، و سـپـس گـناهان خود را يادآور شوى و بدانها اعتراف كنى و از آنها بخدا پناه برى ، اينست جهت (و راه ) دعا.
سـپـس فـرمـود: آيـه ديـگـر كـدام اسـت ؟ عـرضـكـردم : گـفـتـار خـداى عـزوجـل : [و آنـچـه بـدهـيـد از چـيـزى پس خداوند عوضش را بدهد و اوست بهترين روزى دهندگان] (سوره صباء آيه 39) و من انفاق كنم (و بدهم ) ولى عوضى (براى آن ) نبينم ؟ فـرمـود: آيـا پندارى كه خداى عزوجل خلاف وعده خود كند؟ عرضكردم : نه ، فرمود: پس اين از چيست ؟ عرضكردم ندانم ، فرمود: اگر هر آينه يكى از شماها مالى را از راه حلالش بدست آورد، و آن را در راه حلالش انفاق كند (و بدهد) هيچ درهمى از آن انفاق نكند جز اينكه بر آن عوض داده شود.
توضيح :
انـفـاق در لغـت عـرب بـمـعـنـاى خـرج كـردن و بـخـشـيـدن و يـا دادن مال بكسى و نفقه دادن و امثال اين معانى است ، و در اين آيه شريفه طبرسى (ره ) در مجمع البيان گويد: يعنى آنچه از مال خود را در راه خير صرف كنيد پس خداى سبحان عوض آن را بشما عطا فرمايد، اما در دنيا باينكه نعمت شما را افزون كند، و اما در آخرت پاداش آن بهشت است ، و كلبى گفته : آنچه در راه خير صدقه دهيد خداوند عوض آنرا بشما بدهد يا در دنـيـا و يـا براى آخرتتان ذخيره كند، و جابر از پيغمبر (ص ) حديث كند كه فرمود: هر كـار مـعروفى صدقه است و هر چه مرد بوسيله آن آبروى خود را نگهدارد صدقه است ، و هر چه انسان خرج كند خدا ضامن عوض آن است مگر آنچه در بنا و نافرمانى باشد.