انقلاب اسلامی ضربه ای مهلک بر تشکیلات بهاییت

  • 1391/11/18 - 03:49
پیروزى شكوهمند انقلاب اسلامى ایران و شكل گیرى نظامى مردمى بر اساس آموزه‏ هاى اصیل اسلامى ، بزرگترین ضربه به فرقه بهائیت و مدافعان داخلى و خارجى آن بود كه توانست با اقدامات فكرى و فرهنگى بسیار ارزشمند خود، علاوه بر رهایى جامعه مسلمان ایران و جهان اسلام از عقاید گمراه كننده و نقشه‏ هاى شوم این فرقه ، چالش‏ هاى اساسى فرا روى اهداف و برنامه‏ استعمارى آن ایجاد نماید
امام خمینی

پیروزى شكوهمند انقلاب اسلامى ایران و شكل گیرى نظامى مردمى بر اساس آموزه‏ هاى اصیل اسلامى ، بزرگترین ضربه به فرقه بهائیت و مدافعان داخلى و خارجى آن بود كه توانست با اقدامات فكرى و فرهنگى بسیار ارزشمند خود، علاوه بر رهایى جامعه مسلمان ایران و جهان اسلام از عقاید گمراه كننده و نقشه‏ هاى شوم این فرقه ، چالش‏ هاى اساسى فرا روى اهداف و برنامه‏ استعمارى آن ایجاد نماید. در یك دسته بندى مهمترین پیامدهاى انقلاب اسلامى بر وضعیت بهائیان داخل كشور عبارتند از:
1) گرایش عده زیادى از بهائیان به اسلام‏

پس از پیروزى انقلاب اسلامى تعداد بسیارى از بهائیان كه از اقشار محروم و بى‏ اطلاع از ماهیت این فرقه بودند، متوجه فریبكارى سران این فرقه شده، دست از بهائیت كشیدند و با ایجاد تسهیلات لازم ازطرف نظام جمهورى اسلامى به سوى مساجد حركت كرده و به صورت دسته جمعى و خانوادگى به دامان پاك اسلام بازگشتند. عده‏ اى از آنان هم ضمن راه اندازى جنبشى با عنوان جنبش آزادى بخش بهائیان ایران (جابا) با انتشار نشریه‏ اى با نام «احرار» در سال 1358 به مخالفت علنى با سیستم بهائیت پرداختند.
جنبش مذكور ضمن انتقاد از تشكیلات بهائیت قبل از انقلاب، از همه كسانى كه در دوران شاه براى بیگانگان جاسوسى كرده و در پست‏هاى حساس آب به آسیاب دشمنان ایران ریخته‏ اند، انتقاد نمود[1].    
اصولاً جاسوسى و خیانت به آب و خاك و خدمت به بیگانگان، «صفت مشترك» همه بهائیان است و این امر چه در گذشته و چه در حال، روشن و مستند و اثبات شده مى‏باشد. این تنها حسین فردوست نیست كه اعلام مى‏كند «بهائى‏ هایى كه من دیده‏ ام واقعاً احساس ایرانیت نداشتند و این كاملاً محسوس بود و طبعاً این افراد جاسوس‏هاى بالفطره بودند [2]  بلكه تمام كسانى كه همچون او با این عناصر حشر و نشر، مراوده و تعامل داشته‏اند بر این واقعیت تلخ صحه مى‏گذارند. همین صفت و خصیصه مشترك است كه بهائیان را به صورت ابزارهاى كارآمد به بهره‏ بردارى سازمان‏هاى جاسوسى انگلیس و اسرائیل و آمریكا مى‏ رساند و زمانى هم كه این جاسوسان بالفطره به دام نیروهاى امنیتى ما گرفتار مى‏ آیند و پس از محاكمه در دادگاه‏هاى انقلاب به اعدام محكوم مى‏شوند ناله‏ هاى حقوق بشرى دشمنان بشریت از گلوها بالا مى‏ آید و خود را به حمایت از این جاسوسان و خیانت‏كاران به استقلال و تمامیت ارضى ایران موظف مى‏ دانند!
2) فقدان رسمیت‏

قبل از انقلاب اسلامى مردم مسلمان ایران به بهائیان به عنوان یك فرقه ضاله ضداسلام و ضد ملیت می‏نگریستند؛ این طرز تلقى بعد از انقلاب نیز نه تنها تغییر نكرد، بلكه با توجه به افشاى اسناد خیانت، جاسوسى و توطئه‏ هاى شوم این حزب سیاسى وابسته به بیگانگان بر علیه ملت مسلمان ایران، شدت نیز یافت و موجب گردید تا نظام مردمى و اسلامى به وجود آمده بعد از انقلاب هیچ‏گونه رسمیتى براى آنان قائل نشود و هرگونه فعالیت تشكیلاتى بهائیت ممنوع اعلام گردید.
3) از دست دادن حمایت دولتى‏

پس از پیروزى انقلاب اسلامى و سقوط رژیم وابسته پهلوى، این فرقه به یكباره تمام پشتوانه‏ هاى سابق خود را در داخل كشور از دست داد و راه‏ هاى سیطره بهائیت بر تشكیلات دولتى نیز مسدود گردید و از فعالیت این جریان منحط جلوگیرى به عمل آمد؛ به صورت منطقى نظام اسلامى نمى‏ توانست مثل زمان‏هاى گذشته با بذل و بخشش به آنها پست و مقام داده و دست عوامل نفوذى اسرائیل و بیگانگان را در جاسوسى ، كارشكنى و ایجاد اخلال و انحراف در بدنه اجرایى نظام اسلامى باز گذارد. از این رو مشاغل حساس و غیر حساس دولتى و بعضاً غیر دولتى، كه در رژیم پهلوى به فراوانى در اختیار آنان قرارداده شده بود از آنان باز پس گرفته شد، از كلیه مراكز نظامى، فرهنگى و هنرى اخراج شدند، از ورود افراد وابسته به این فرقه به مراكز آموزش عالى جلوگیرى شد و آنان كه در این مراكز بودند ، اخراج شدند. چرا كه تجربه گذشتگان نشان داده بود كه وقتى آنان در محیط هاى آموزشى و فرهنگى، ادارى و سیاسى قرار مى‏گیرند، به علت وابستگى به تشكیلات بهائى از آن در جهت تبلیغ و ترویج بهائیت ، ضربه زدن به دین مبین اسلام و منافع ملى، تأمین اهداف و مقاصد شوم اربابان خویش و استعمارگران، نهایت بهره‏ بردارى را مى‏ نمایند. از لحاظ اعتقادى و اخلاقى هم اختلاف زیادى بین موازین اخلاقى و اعتقادى آنان و مسلمانان وجود دارد و این خود مى‏تواند یكى دیگر از عوامل طرد آنان از موسسات عمومى و دولتى باشد. همچنین از اشتغال آنان به تعدادى شغل آزاد مشخص هم كه با طهارت و نجاست ارتباط داشته و با شرع مقدس اسلام مغایر بود، جلوگیرى شد[3]  
4) آسیب دیدن تشكیلات بهائیت‏

طبق اسناد به دست آمده از لانه جاسوسى آمریكا، با برچیده شدن رژیم منحوس پهلوى فرقه بهائیت با شدیدترین بحران در طول حیات یكصد و سی ساله اش روبرو گردید و مشكلات متعددى براى فرقه مذكور به وجود آمد و به تبع از دست دادن پشتوانه قوى دولتى، این تشكیلات منظم نیز به شدت آسیب دید و به قول سخنگوى بهائیان، به حال مرگ افتادند: «تاریخ: 20 ژوئن 79، جناب رابرت پرایور... كارمند سفارت را مطلع گردانید كه یكى از 9 نفر از «مردان متفكر» جامعه بهائیت براى بحث در مورد اعمال اخیر رژیم جدید ایران، سرى به او زده است. سخنگوى بهائى گفت كه جامعه، احساس مى‏كند كه از جهات ادارى، اجتماعى و مالى در حال مرگ است و با بدترین بحران در تاریخ 128 ساله ‏اش مواجه شده است»[4] .

همچنین به دلیل محرز شدن جاسوسى عده‏ اى از سران تشكیلات در شهرهاى مختلف كشور و نیز كمك به تثبیت نظام شاهنشاهى و نیز حیف و میل اموال مسلمین و سرازیر كردن بیت المال به جیب صهیونیست‏ها ، تعدادى از آنان دستگیر و پس از محاكمه توسط دادگاه‏ هاى انقلاب اسلامى به حبس‏هاى متفاوت و اعدام محكوم شدند. بهائیان تا سال 1362 كماكان به طور مخفیانه به فعالیت‏هاى تشكیلاتى خود ادامه مى‏ دادند. در این سال دادستان كل كشور با انتشار نامه رسمى، هرگونه فعالیت تشكیلاتى بهائیت در ایران را ممنوع اعلام نمود. على رغم ممنوعیت فعالیت تشكیلاتى، سران این فرقه ضاله به دنبال تعقیب اهداف شوم اربابان خویش و براى تداوم سلطه و سیطره بر پیروان خود در ایران تلاش نمود تا با پنهان كارى به راه اندازى تشكیلات جدید در سطح محدود اقدام نماید.
تشكیلات بهائیت در ایران‏

همانگونه كه گذشت مركز هدایت و رهبرى فرقه بهائیت در اسرائیل است. در زمان قبل از انقلاب یك محفل نه نفرى ملى در تهران، كل تشكیلات بهائیت ایران را هدایت مى‏ كرد. در كنار آن محافل محلى بود كه هر كدام به بخش مختلفى تقسیم مى‏شدند. بعد از انقلاب این تشكیلات تغییر كرد؛ به دستور بیت‏ العدل یك هیئت سه نفره به نام هیئت خادمین در تهران - كه در نزد بهائیان به یاران ملى معروف است - به همراه هیئت‏هاى خادمین محلى در استان‏ها و شهرستان‏ها كار هدایت و رهبرى تشكیلات فرقه بهائیت را دنبال نمودند. هیئت خادمین استان‏ها و شهرستان‏ها توسط رابطى با مركزیت بهائیت در تهران در ارتباط هستند و هر كدام از هیئت‏ هاى خادمین توسط چندین هیئت دیگر یارى داده مى‏شوند و خانواده‏ ها نیز در تشكیلات بهائیت جایگاه خود را داشته و نقش مؤثرى در هدایت فرزندان و اعضاء خانواده كه براساس دستورالعمل تشكیلات اجراشود، دارند. هر خانواده و هر فردى باید با (محفل محلى) در تماس باشد. بعد محفل‏ هاى محلى دسته بندى مى‏شود و از چند شهر همه به یك رئیس مى‏ رسند. رئیس استانشان یك نفر از آن هیئت سه نفرى است. او هر گزارشى كه داشته باشد را به محفل ملى مى‏دهد و اطلاعات توسط این نماینده‏ ها در محفل ملى جمع شده و از آنجا به بیت‏ العدل (اسرائیل) مى‏ فرستند. [5]
5) فرار و مهاجرت عناصر بهائى‏

با آغاز تحرك و خیزش انقلابى مردم مسلمان ایران به رهبرى حضرت امام خمینى(ره) سران و بزرگ سرمایه داران بهائى، سرمایه‏ هاى كشور را از ایران خارج كرده، یكى پس از دیگرى از ایران گریختند. این گریز با پیروزى انقلاب اسلامى در 22 بهمن 1357 و پس از آن اوج گرفت[6]  
بسیارى از بهائیان سال‏هاى آغازین انقلاب خود را به صورت غیرقانونى و به شیوه «قاچاق» و از طریق پول به افرادى كه در نوار مرزى تركیه و ایران و یا نوار مرزى ایران و پاكستان و بنادر متروكه دریاى عمان زندگى مى‏كردند، به خارج از حوزه اقتدار جمهورى اسلامى رساندند و از كشورهاى انگلیس، آمریكا، فرانسه كانادا و...، درخواست پناهندگى كردند و بلافاصله از سوى دولت‏هاى مذكور، به عنوان پناهنده سیاسى پذیرفته مى‏ شدند.
همچنین بر اساس «شماره تسجیلى» كه براى هر بهائى صادر مى‏شود و به تأیید «بیت‏ العدل حیفا» مى‏ رسد، كلیه بهائیان ایران - در هر جاى جهان كه باشند - مى‏توانند از دادگاه‏ هاى دولت‏هاى بسیارى از كشورهاى جهان از انگلستان، ایالات متحده آمریكا، كانادا، فرانسه گرفته تا قبرس و چك و اسلواكى و مجارستان درخواست پناهندگى كنند و دادگاه‏هاى تمام این كشورها براساس یك توافق محرمانه فوراً به فرد تقاضا كننده، پناهندگى مى‏ دهند و حتى مخارج بین راه او را نیز پرداخت مى‏كنند[7]
6) تغییر نوع فعالیت‏ها

پس از پیروزى انقلاب اسلامى بهائیان فعالیت‏هاى خود را مخفى‏ تر و مرموزانه‏ تر تداوم بخشیدند و با توجه به وابستگى و سرسپردگى آنان به دشمنان خونخوار و كینه توز اسلام همچون آمریكا، انگلیس و اسرائیل، مورد حمایت‏هاى گسترده سیاسى و تبلیغاتى و اقتصادى آنان قرار گرفته و به گمراه‏ سازى و انحطاط آفرینى پرداختند. و از طرف دیگر نقش ستون پنجم و جاسوسان مورد اعتماد را براى كشورهاى استعمارى غرب به ویژه آمریكا ایفا نمودند. این فعالیت‏ها همچنان استمرار یافته است و هم اینك این جمعیت بیگانه پرست در عرصه‏ هاى فكرى و سیاسى - چه به صورت تلاش‏هاى تبلیغى و فرهنگى و چه به شكل تفرقه‏ افكنى و جاسوسى براى دشمنان - به تلاش‏هاى مرموز و ویرانگر خود ادامه میدهد[8]

......................................................................................................

پی نوشت :

[1] بهائیت در ایران، پیشین، ص 274

[2] ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، پیشین، ج 1، ص 376

[3] بهائیت در ایران، پیشین، صص 281- 282

[4] اسناد لانه جاسوسى، شماره 73، مسلك‏هاى استعمار، سند شماره 3، ص 1.2

[5] مصاحبه با یك نجات یافته دیگر از بهائیت ، 7، تشكیلات بهائیت بعد از انقلاب، روزنامه كیهان، 28/2/1386، صفحه 8

[6] احتضار بهائیت؛ وقوع انقلاب بهائیان در عصر پهلوى‏ ها 38، احمد اللهیارى، روزنامه كیهان، یكشنبه 16 دى 1386

[7] خاطرات یك نجات یافته از بهائیت، به نقل از: سایه شوم (بازتاب)، شگردهاى نوین بهائیت علیه تشیع، روزنامه كیهان، 21/6/1385
[8] بهائیت، مذهب استعمار ساخته براى مقابله با اسلام، روزنامه جمهورى اسلامى، به نقل از: پایگاه موعود، 8 خرداد 1385

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.