عوامل پیدایش بابیت و بهائیت

  • 1394/10/17 - 08:52
شکاف‌افکنی و دامن‌زدن به اختلاف مذهبی و مسلکی، قومی و نژادی، به خصوص جهان اسلام، توسط دولت‌های استعمارگر روندی دائمی و بی‌پایان دارد. از جمله برنامه‌های شیطانی استعمار در مقابله با مسلمانان، مذهب‌سازی و مقابله با دین به‌وسیله دین بوده است؛ استعمار، در موجودیت و ترویج فرقه‌ی بهائیت نقش داشته است. مجموع این عوامل در ایجاد و پاگیری بهائیت نقش اساسی داشته است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علاوه بر عواملی که باعث به وجود آمدن فرقه‌های انحرافی شده (نظیر جهل و ناآگاهی مردم، وجود افراد بی‌دین و شهوت‌پرست، حُبّ مال و مقام دنیا، کج فهمی و لجاجت)؛ برخی عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز در به وجود آمدن این قبیل عقائد باطل به ویژه در به وجود آمدن فرقه بهائیت نقش اساسی داشته‌اند که در اینجا به تبیین برخی از این عوامل می‌پردازیم:
اول: رویگردانی مردم از حکومت مرکزی؛ بین کشور ایران و روس دو دوره جنگ و درگیری رخ داده است؛ دوره‌ی اول در سال 1219 هـ ق (1803 م) شروع و در سال 1227 هـ ق (1813 م) با انعقاد معاهدی گلستان به پایان رسید و دوره‌ی دوم در سال 1241 هـ. ق شروع و در سال 1243 هـ. ق (1828 م) با انعقاد معاهده‌ی ترکمنچای خاتمه یافت. در این جنگ‌ها علی‌رغم تلاش و کوشش بی‌امان ملت ایران در حفاظت از کشور، به علت عدم تأمین و پشتیبانی به موقع حکومت و اتکا به نیروهای خارجی، ایران با شکست مواجه شد و با عقد قراردادهای گلستان و ترکمنچای بخش‌های وسیعی از خاک ایران، از جمله باکو، شیروان، قره‌باغ، ایروان، نخجوان و... به روس‌ها واگذار گردید. آثار تخریبی این شکست در سرنوشت ایران و ایرانی به شیوه‌های مختلف تا سالیان دراز باقی ماند و این روحیه‌ی شکست‌خورده و ناامیدی از حکومت وقت، زمینه‌ای را فراهم نمود تا برخی از مردم به نیرویی فراتر از نیروی نظامی متمایل گردند و شرایط برای پیروی از مدعیان ارتباط با بابیت، با عنوان منجی عالم بشریت فراهم گردد.
دوم: وضعیت اسف‌بار اقتصادی؛ اکثر مورخین از دوره‌ی قاجار به عنوان یکی از سیاه‌ترین دوره‌های کشور ایران یاد کرده‌اند و اتفاق نظر دارند که پس از دوران فتحعلی‌شاه و باز شدن پای خارجیان به ایران وضعیت مردم بسیار نابسمان شد، کشاورزی بی‌رونق گردید، زمین‌های آباد و مستعد در دست زمین داران و حکام محلی قرار گرفت که دست‌نشانده‌ی حکومت مرکزی بودند و فقر و قحطی و بیماری به اوج خود رسید. دکتر یوسف فضایی در کتاب «تحقیق در تاریخ فلسفه‌ی شیخی‌گری، بابی‌گری، بهائی‌گری و کسروی گری» در تشریح چگونگی به وجود آمدن این فرقه‌ها چنین آورده است: وضع اقتصادی و کشاورزی ناسالم و محدود دوره‌ی قاجاریه مبتنی بر کشاورزی سنتی و رابطه‌ی ارباب رعیتی و نظام فئودالیزم قرون وسطایی بود که هر شهر و ناحیه‌ای، بایستی از نظر ارزاق خود را تأمین می‌کرد... دهقانان و زحمت کشان که تولیدکننده‌ی اقتصادی بودند هیچ‌گونه تأمین اقتصادی و اجتماعی نداشتند و در نتیجه، در فلاکت و تیره‌روزی و ناامیدی به سر می‌بردند و افق آرزوهایشان تیره بود و تن و روحشان در انتظار ظهور نجات‌دهنده‌ای خدایی بودند. [1]
سوم: وضعیت نابسامان امنیتی اجتماعی؛ در دوره‌ی قاجار مردم از لحاظ اجتماعی زیر نظر دولت و حکومت قرار داشتند و حکومت هیچ‌گونه حقی برای مردم قائل نبود. به عقیده‌ی محمدرضا فشاهی، مخارج سنگین دربار قرون وسطایی قاجار بر دوش روستائیان و پیشه‌وران و قشرهای پایین شهری قرار داشت. مأموران حکومت برای مخارج خود و افرادشان در مناطقی که تحت اختیارشان بود، مالیاتی به نام تفاوت عمل دریافت می‌کردند. افراد قشون و پیک‌های دولتی به زور در خانه‌های روستاییان اقامت می‌کردند و علاوه بر مخارج خود و چهارپایانشان، اهل خانه را مجبور به خدمت می‌کردند و در صورت کم‌ترین مقاومتی آن‌ها را با قنداق تفنگ و چماق مجروح می‌کردند. [2] ناامنی سیاسی اجتماعی و ظلم و ستم‌های دولت باعث شد تا مردم از دولت فاصله بگیرند. در این گیرودار تقابل دولت و ملت، انتقاد از دولت و تحریک مردم به مقابله با ظلم، آن هم با ادعای بابیت امام زمان () (که بر اساس روایات اهلبیت و اعتقادات اسلامی، زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد) نظر گروهی از پیروان شیخیه و برخی دیگر از مردم را به سوی علی‌محمد شیرازی که ادعای بابیت می‌کرد، معطوف نمود.
چهارم: نوع اعتقاد شاه قاجار؛ یکی از عواملی که باعث شد علی‌محمد شیرازی جرأت پیدا کند عقیده‌اش را ابراز نماید و فرقه‌ی بابیه را تأسیس کند، تأثیرپذیری محمدشاه قاجار از عقاید صوفی‌ها بود. محمدشاه، تحت تأثیر میرزاآقاسی، استاد و صدراعظم خود به عقاید صوفیانه و خرافی وی روی آورد؛ به گونه‌ای که به عقیده‌ی حامد الگار، اخلاص بی‌چون و چرای محمدشاه به میرزا آقاسی جایی برای گفتگو از مرجع مذهبی باقی نگذاشت. [3] این گرایش صوفیانه و افکار خرافی شاه و دولت و فاصله گرفتن دستگاه سیاسی از علماء و متشرعین اصولی، زمینه را برای ابراز عقیده علی‌محمد شیرازی که منشعب از صوفیه بود فراهم کرد. بر این اساس بود که او به خود جرأت داد ماجرای درگیری‌اش با علمای شیراز را به امید اثر بر شاه برای وی بنویسد و رساله‌ای که در زندان ماکو نوشته بود به حاجی‌میرزا آقاسی صدراعظم شاه تقدیم نماید. [4]
پنجم: استعمار؛ کاربرد و کارایی مذهب، به خصوص پس از رویداد تاریخی جنبش معروف تنباکو و پیروزی مردم به رهبری مرجع بزرگ جهان تشیع حضرت آیت‌الله سیدمیرزاحسن شیرازی، توجه قدرت‌های استعماری زمان را سخت به خود مشغول کرد. به کارگیری جاسوسان و عوامل مختلف در این راه، طبق نقشه و برنامه‌های پیش‌بینی شده، از آن پس در رأس اهداف آنان قرار گرفت تا از این فرایند در جهت برآوردن منافع مورد نظر خویش نهایت بهره‌برداری را بنمایند. شکاف‌افکنی و دامن‌زدن به اختلاف مذهبی و مسلکی، قومی و نژادی، مرزی و سایر تضادهای موجود در میان ملل جهان، به خصوص جهان اسلام، توسط دولت‌های نیرومند استعمارگر روندی دائمی و بی‌پایان دارد. از جمله برنامه‌های شیطانی استعمار در مقابله با مسلمانان، مذهب‌سازی و مقابله با دین به‌وسیله دین بوده است؛ استعمار، در موجودیت و تقویت و ترویج فرقه‌ی بهائیت نقش اساسی داشته است. مجموع این عوامل در ایجاد و پاگیری بهائیت نقش اساسی داشته است.

پی‌نوشت:
[1]. یوسف فضایی، تحقیق در تاریخ فلسفه‌ی شیخی‌گری و... ص 84-83.
[2]. محمدرضا فشاهی، واپسیسن جنبش قرون وسطایی در دوران فئودال، ص 31
[3]. حامد الگار، نقش روحانیت پیشرو در نهضت مشروطیت، ترجمه‌ی ابوالقاسم سری، ص 155
[4]. روضة الصفای ناصری، ج 1، ص 311

تولیدی

دیدگاه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.