مناظره مرحوم بروجردی و کریمخان کرمانی

  • 1394/10/03 - 20:13
فرقه‌ی شیخیه در قرن سیزدهم هجری قمری به سرکردگی شیخ احمد احسایی و با تکیه بر مسائل اعتقادی تأسیس شد و تاکنون آثار سوئی به دنبال داشته است. یکی از اعتقاداتی که بارها منجر به تکفیر پیروان شیخیه گردید، اعتقاد ایشان به خالقیت ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) بوده است. شیخ احمد احسایی، سید کاظم رشتی، کریمخان کرمانی و دیگر مشایخ شیخیه در آثار خود بارها به این...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرقه‌ی شیخیه در قرن سیزدهم هجری قمری به سرکردگی شیخ احمد احسایی و با تکیه بر مسائل اعتقادی تأسیس شد و تاکنون آثار سوئی به دنبال داشته است. یکی از اعتقاداتی که بارها منجر به تکفیر پیروان شیخیه گردید، اعتقاد ایشان به خالقیت ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) بوده است. شیخ احمد احسایی، سید کاظم رشتی، کریمخان کرمانی و دیگر مشایخ شیخیه در آثار خود بارها به این مسأله پرداخته‌اند.[۱]
مرحوم تنکابنی،[۲] در کتاب مشهور خود، به یکی از مناظراتی که بین کریمخان کرمانی، مؤسس فرقه‌ی شیخیه‌ی کریمخانیه، و مرحوم شیخ عبدالرحیم بروجردی در همین خصوص اتفاق افتاده، اشاره کرده است که چگونه کریمخان مغلوب شده است. وی می‌نویسد: روزی بین این دو نفر مناظره‌ای در خصوص اینکه آیا ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) خالق کائنات و دیگر آفریدگان هستند یا نه؟ صورت گرفت. کریمخان، که قائل به این مسأله بود، برای اثبات سخن خویش این‌گونه استدلال کرد که: ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) خالق آسمان و زمین هستند، چرا که این سخن در فرمایش خود ایشان هم آمده است، آنجا که امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر بالای منبر فرمود: «أنا خالق السموات و الارض، همانا من خالق آسمان و زمین هستم». همین که سخن کریمخان به اینجا رسید، مرحوم بروجردی فرمود: چنین کلامی از دهان مبارک حضرت صادر نشده است و این روایت کذب محض است؛ چرا که ایشان در عصری زندگی می‌کردند که عده‌ای از مردم، حضرت را کافر می‌پنداشتند و عده‌ای هم او را خلیفه‌ی چهارم می‌دانستند؛ چگونه ممکن است در چنین احوالی حضرت این کلام را بر بالای منبر فرموده باشند، مردمی که هنوز خلیفه بودن علی (علیه السلام) را قبول نداشتند، چگونه خالقیت او را قبول می‌کردند و اگر چنین سخنی را از حضرت می‌شنیدند، هر آینه او را می‌کشتند. کریمخان با شنیدن این سخن، سکوت کرد و جوابی نداد.[۳]
با توجه به اینکه مشایخ شیخیه در رأس یک فرقه‌ی انحرافی قرار داشتند و در مواضع متعدد خود را جانشین ائمه‌ی اطهار و نائب خاص ایشان معرفی کرده بودند،[۴] به نظر می‌رسد علت اینکه ایشان این‌قدر به مسأله‌ی امامت توجه کرده‌‌اند و سخنان غلوآمیز و یا خلاف‌واقع در مورد اهل بیت (علیهم السلام) بیان کرده‌اند، برای این بوده است که در واقع برای خود جایگاهی نزد مردم درست کرده باشند و الّا چه معنا داشت بر خلاف دیگر علمای شیعه چنین سخنانی از خود ابراز کنند که موجب تکفیر آنها گردد.

پی‌نوشت:
[۱]. شیخ احمد احسایی، شرح الزيارة الجامعة الكبيرة، ج ۳، ص ۶۵، ۲۹۸-۲۹۶؛ ج ۴، ص ۴۸-۴۷؛ مجموعة الرسائل، ص ۳۲۳، محمد بن سلیمان تنکابنی، قصص العلما، تهران، بی‌نا، ۱۳۸۹ش، محمد صالحی مجرد، ص ۴۸ به بعد.
[۲]. محمد بن سلیمان تنکابنی، نویسنده کتاب قصص العلماء، از جمله کسانی بوده است که در درس سید کاظم رشتی شرکت کرده است تا با اعتقادات ایشان و فرقه‌ی شیخیه آشنا گردد.
[۳]. محمد بن سلیمان تنکابنی، قصص العلماء، تهران، بی‌نا، ۱۳۸۹ ش، محمد صالحی مجرد، ص ۱۲۴-۱۲۲.
[۴]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: ادعای بابیت در کلام احسایی

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام. همه شیخیه را به مناظراتی که هیچ اثری از آن نیست رد میکنند. در آثار موجود شیخیه، هیچ تباینی با کلمات اهل بیت وجود ندارد.

انحراف بابیه و بهائیت معلول همین انحرافات شیخیه است. یعنی از بطن کلام اهل بیت، بابیت و بهائیت پدید آمدند؟ برداشت شما از مکتب اهل بیت همین است؟ آیا از مکتب فکری شیخ کلینی هم چنین انحرافاتی پدید آمد؟ از مکتب فکری علامه مجلسی چه؟ از شیخ صدوق چه؟ فرق مکتب فکری صحیح و غیرصحیح همین است.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.