بهشت فروشی شیخ احمد احسایی

  • 1393/12/06 - 09:07
شیخ احمد احسائی، رهبر فرقۀ شیخیه، از این بدعت کلیسا استفاده کرده و اقدام به فروش بهشت، به شاهزادگانِ فاسد قاجار نمود. وی در سال 1229 ه.ق. در راه سفر به عتبات، وارد کرمانشاه شد و مورد استقبال گرم مردم و حاکم وقت، محمدعلی میرزای دولتشاه، قرار گرفت و به اصرار حاکم، چندین سال در آنجا اقامت کرد. در این زمان شیخ احمد برای اداء قروض...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سوء استفاده از دین، یا همان دین‌فروشی، سابقه‌ای به قدمت ظهور ادیان آسمانی در میان مردم دارد. عده‌ای که راه‌های آسمانی را گم کرده‌ و همواره به دنبال گمراهی خلق بوده‌اند، به هر طریقی که توان آن را داشتند، به اطاعت از شیطان قیام کردند. بهشت و جهنم از جمله مفاهیمی هستند، که با ظهور ادیان آسمانی، توسط انبیاء الهی در میان مردم پیدا شدند. اعتقاد به بهشت و جهنم، جزئی از ایمان و انکار آن موجب خروج از دین شمرده می‌شود.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «خداوند هیچ کس را خلق نکرد، مگر اینکه منزلی در بهشت و منزلی در جهنم برای او قرار داده است و چون اهل بهشت در بهشت و اهل جهنم در جهنم داخل شوند، منادی‌ای، اهل بهشت را ندا می‌کند: «ای بهشتیان به سوی جهنم نگاه کنید». چون نگاه کنند، منزل‌های آنها را در جهنم، به ایشان نشان دهند و گویند: «این منزلی است، که اگر معصیت الهی را می‌کردید، در آن داخل می‌شدید». پس چنان فرحی ایشان را فرا می‌گیرد، که اگر مرگ در بهشت می‌بود، هر آینه آنها از شادی اینکه از چنین عذابی نجات یافته‌اند، می‌مردند. پس منادی‌ای، اهل جهنم را ندا می‌کند، که به سمت بالا نگاه کنید و چون نگاه کنند، منازل ایشان را در بهشت به آنها نشان می‌دهند و گویند: «این منزلی است که اگر اطاعت خداوند را می‌کردید، در آن داخل می‌شدید». پس چنان اندوهی آنها را فرا می‌گیرد، که اگر مرگ در جهنم می‌بود، هر آینه از غم اینکه از چنین نعمتی محروم شده‌اند می‌مردند. پس خداوند منازل جهنمیان را در بهشت به نیکوکاران و منازل بهشتیان را در جهنم به بدکاران می‌دهد. خداوند متعال می‌فرماید: «اولئک هم الوارثون، الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون. [مومنون/10] ایشان وارثان هستند، کسانی که فردوس را به ارث می‌برند و در آن جاودانه خواهند ماند».[1]
سارقان اعتقادی از این دو مفهوم دینی، سوء استفاده کردند و برای رسیدن به اهداف خویش، دست به بهشت فروشی زدند. کلیسا در این راستا، گوی سبقت را از همه ربوده و کشیشان در قرون وسطی، بهشت را به مردم می‌فروختند؛ آن کلیسایی که از مسیر مسیحیت واقعی، منحرف شده است و در خدمت استعمار انجام وظیفه می‌کند.[2] اربابان کلیسا برای تأمین مخارج و رسیدن به اهداف شوم خویش، اقدام به تولید و ترویج اسنادی، تحت عنوان «آمرزش‌نامه»، در میان کشیشان و خطبای کلیسا کردند، تا از این طریق گناهکاران با پرداخت مبلغی پول به کشیشان، قسمتی از بهشت را، برای خود خریداری کرده و از جهنم رهایی یابند. بزرگان کلیسا آنگونه مسیحیان را فریب داده بودند، که مردم گمان می‌کردند، کشیشان این قدرت را دارند، که گناهان آنها را ببخشند. در واقع اربابان کلیسا، جای این واقعیت را که «من از خدا می‌خواهم تا تو را ببخشد»، با «من تو را می‌بخشم» عوض کرده بودند.[3] بعدها نیز مفتی‌های وهابی، دست به چنین اقدامی زدند. مفتی‌های تندروی سلفی، برای تشویق معارضان و مخالفان نظام سوریه، اقدام به فروش بهشت به آنها نموده و سندی را تنظیم و در اختیار آنها گذاشتند.[4]
شیخ احمد احسائی، رهبر فرقۀ شیخیه، از این بدعت کلیسا استفاده کرده و اقدام به فروش بهشت، به شاهزادگانِ فاسد قاجار نمود. وی در سال 1229 ه.ق. در راه سفر به عتبات، وارد کرمانشاه شد و مورد استقبال گرم مردم و حاکم وقت، محمدعلی میرزای دولتشاه، قرار گرفت و به اصرار حاکم، چندین سال در آنجا اقامت کرد. در این زمان شیخ احمد برای اداء قروض خویش، چنین کاری را انجام داد و دست به بهشت فروشی زد. میرزا محمد تنکابنی در این خصوص می‌نویسد: «قرار شد شیخ یک باب از بهشت را در مقابل هزار تومان به حاکم بفروشد، تا شیخ بتواند قروض خود را ادا کند و شیخ وثیقه‌ای به خط خود نوشت و آن را مهر کرد و به حاکم داد».[5]
از اثرات سوء این بدعت زشت، آن بود که شاهزادگان فاسد، نسبت به اعمال ننگین و ظلم خویش بی اعتنا شدند و به بهانۀ خریدن بهشت از شیخ، دست به هر ظلمی می‌زدند. شیخ عبدالرضا ابراهیمی، آخرین رهبر شیخیه کرمان، در توجیه این قضیه می‌نویسد: «شاید در محضر شیخ، حدیثی در خصوص ثواب اداء قرض بیان شده است و حاکم خواسته به این ثواب برسد و هزار تومان به شیخ داده است، ولی عده‌ای به این حکایت دامن زده، که شیخ بهشت فروشی کرده است».[6] همانطور که از عبارت ابراهیمی برمی‌آید، وی اصل قضیه بهشت فروشی را انکار نکرده و سندی هم برای رد عمل شیخ ارایه نداده است.

پی‌نوشت:

[1]. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، قم، انتشاراتی دارالکتاب، 1367، ج 2، ص 89.
[2]. سید محمد حسین فقیه ایمانی، شیخیه زمینه ساز بابیه، تهران، انتشاراتی راه نیکان، 1390، ص 37.
[3]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به: کامل خیرخواه، مقاله‌ی «مسیحیت در چنگال خرافات: گناه بخشی و بهشت فروشی»، مجله‌ی درس‌هایی از مکتب اسلام، آبان 1352، شماره‌ی 11.
[4]. پایگاه خبری تحلیلی صراط نیوز، کد خبر: 98480، تاریخ انتشار: 09/12/1391، کلیک کنید...
[5]. محمد بن سلیمان تنکابنی، قصص العلماء، ص 36.
[6]. عبدالرضا خان ابراهیمی، پاسخ به کتاب مزدوران استعمار، ص 51.

تولیدی

دیدگاه‌ها

چرا بعد ماجرا را نمیگید؟ چرا شخصیت شیخ احمد را خراب میکنید ؟ چرا یکه به قاضی میدید ؟ میدونید چرا !... ((( چون میبیند داره چاییتون بی رنگ میشه))) چون میخاهید بر مردم سوار شوید چون انصاف ندارید چون هیچگاه از نظر علمی نمیتونید سلسله شیخیه رو خراب کنید و تنها اسلحه شما تهمت است ... من جوان 17 ساله ای هستم .. ادامه این موضوع این است که بعد از نوشته ان نامه شیخ احمد شاهزاده قاجار وصیت کرد که نامه را داخل قبرش بزارند و صبح روز بعد ان نامه بالای قبر بود و نوشته شده بود و امضا شده بود ... حضرت صادق هم در احادیث رسیده که بهشت فروختن

جناب جوان ۱۷ ساله (؟!) اولا چه نیازی هست وسط بحث به سن خودتان اشاره کنید؟ جز اینکه دروغ میگید و شما یا خودتان از سران شیخیه هستید یا چیز دیگری...؟! خیانت‌های سران شیخیه به شیعه و رسوایی‌های آنان چنان واضح است که با هیچ چای کیسه‌ای و رنگدانه‌ای قابل انکار نیست. ضمنا برای این معجزه تراشی و فضیلت بافی‌های سران شیخیه سند ارایه کنید. جناب ۱۷ ساله!!!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.