رهبران زرتشتی و تحریف عمدی اوستا

  • 1392/02/21 - 11:36
اوستا بنا به اقرار جامعه ی زرتشتی و همه پژوهشگران، در طول تاریخ دستخوش تحریفات، تغییرات و حذف و اضافاتی شده است. رهبران جامعۀ زرتشتی عمداً بخش‌های زیادی از اوستا را به دلیل عدم امکان توجیه عقلانی، حذف نموده و تقصیرات را به گردان دیگران انداخته اند. آرتور کریستین سن در کتاب «ایران در زمان ساسانیان‏» می‌گوید...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امروزه زرتشتیان و پژوهشگران همگی معتقدند که اوستا کتابی است که در طول تاریخ دچار تحریف شده است. آن چنانکه در زمان ساسانیان و حتی قبل از آن، کتاب اوستا 21 نسک (فصل، باب) داشت. اما امروزه مقدار بسیار اندکی از آن یعنی فقط به مقدار 5 نسک از آن باقی مانده است (آن هم به صورت ناقص) و بقیه از بین رفته است.[1]

استاد پورداود می‌گوید: «اوستای هخامنشیان دارای 815 فصل بوده است منقسم به 21 کتاب و یا نسک در عهد ساسانیان وقتیکه به جمع آوری اوستای پراکنده پرداختند فقط 348 فصل به دست آمد . که آن راهم به 21 نسک تقسیم کردند. دانشمند انگلیسی وست 21 نسک ساسانیان را به 345700 کلمه تخمین کرده از این مبلغ امروز 83000 کلمه در اوستای کنونی موجود است.»[2] ایشان می گوید: «اوستای امروزی یک چهارم اوستای روزگار ساسانی است.»[3]

تحریف عمدی اوستا 

این تحریف (و در واقع، نابود شدن بیشتر قسمتهای اوستا)، عمدی بوده است. یعنی سران جامعۀ زرتشتی به دلایلی خاص که در ادامه بیان خواهد شد، دست به این اقدام زدند. امروزه سران جامعه زرتشتی برای توجیه و سرپوش نهادن بر این کار زشت (تحریف عمدی اوستا)، که نشانگر ماهیت «کردار نیک» شان است، این مسئله یعنی «از بین رفتن قسمت بیشتر اوستا» را بر گردن اسکندر مقدونی و اعراب می‌اندازند. با این تفسیر که بخش زیادی از اوستا ابتداء در زمان یورش اسکندر مقدونی و سپس در زمان یورش اعراب به آتش کشیده شد. ما بیان خواهیم کرد که این ادعا بیش از هر چیزی، سرپوش نهادن بر یک اقدام خیانتکارانه است. آنان با این ترفند به دنبال مظلوم‌نمایی اند تا خیانت رهبران گذشته دین زرتشتی مخفی بماند. بهتر است قبل از هر چیزی این ادعای زرتشتیان را بررسی کنیم.
- حمله ی اسکندر :
به گواهی بسیاری از پژوهشگران اسکندر مقدونی دستور داد تا برخی از نسخه‌های اوستا (حتی نسخه های کامل) را ترجمه و از آنان مراقب کنند. اگرچه برخی از نسخه‌ها را در میان سایر اسناد حکومتی و مذهبی به آتش کشید. برای مثال یان ریپکا، در کتاب «تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه‏» می‌گوید: «شاه ویشتاسپ به نگارش اوستا فرمان داد و مقرر داشت که نسخه اصلى را در خزانه شاهى و دو رونوشت آن را در بایگانى، که اصطلاحا «دژنوشت» نامیده مى‌‏شد، نگه‏دارى کنند. اسکندر کبیر، پس از پیروزى، دستور داد یکى از نسخه ‏ها را سوزانده دیگرى را به زبان یونانى ترجمه کنند.»[4] نکته قابل ملاحظه که توجیه‌گران زرتشتی به آن توجه نداشتند این بود که اوستا فقط یک یا دو نسخه نبود بلکه نسخه‌های بیشتری هم به صورت تکه‌های پراکنده در نقاط گوناگون ایران زمین (که در آن زمان میلیون‌ها کیلومتر مربع مساحت داشت) وجود داشت که البته بیشتر این نسخه‌ها در ارزشمندی، پایین تر از نسخه‌های خزانۀ شاهی بود. اما به هر روی، این نسخه‌ها مصداق اوستا بودند. ضمن اینکه اوستا به گواه پژوهشگران و باستان شناسان همواره به صورت شفاهی (سینه به سینه ) نیز منتقل می شد. حال اسکندر چه کرد؟ سینه‌ها و حافظه‌های مردم را نیز به آتش کشید ؟ دیگر نکته ای که آنان توجه نکردند این بود که اسکندر مقدونی به گواه تاریخ حدود 550 سال (5-6 قرن) پیش از ساسانیان به ایران حمله کرد. اوستا هم در زمان ساسانیان 21 نسک بو و ما نیز نیک می‌دانیم که اسکندر با یورش خود با ایران، امپراتوری هخامنشی را نابود کرد. اما سخن ما نیز همین است که اوستا در عصر ساسانی 21 نسک بود. و گفتیم که حمله اسکندر نمی‌تواند آسیبی به این نسک‌ها رسانده باشد.
در اینجا این توجیه گران، راهی دیگر را پیش می‌کشند و آن هم یورش اعراب به ایران است.
- حمله اعراب:
می گویند اعراب در حمله به ایران کتابخانه‌ها را به آتش کشیدند! در پاسخ می‌گوییم در حمله اعراب به ایران اتفاقات ناگواری در برخی مناطق رخ داد. اما برخی با بزرگنمایی این اتفاقات و افزودن دروغ به این حوادث، به راستی سعی در مظلوم نمایی دارند تا خیانت خود را کمرنگ بلکه بی‌رنگ نشان دهند. با مراجعه به متون های معتبر تاریخی چنین درمی‌یابیم که هیچ سند معتبر و روشنی وجود ندارد که نشان دهد در زمان فتح ایران به دست عرب، کتابخانه‌‌ای به آتش کشیده شده باشد. فقط چند مورد جزئی و آن هم به صورت محدود (از جمله کتابخانه خوارزم که آن هم ربطی به اوستا نداشت). گذشته از اینکه ایران در آن عصر نیز میلیون‌ها کلیومتر مربع مساحت داشت. و هزاران هزاران آتشکده و مرکز دینی زرتشتی در ایران وجود داشت. اعراب مگر می‌توانستند تا چه مقدار کتابخانه و کتاب آتش بزنند؟ علاوه بر این، اوستا همچنان به صورت شفاهی (و سینه به سینه) در میان موبدان و مردم عادی وجود داشت. که عملاً حذف این آموزه‌ها به وسیله آتش سوزی ممکن نبود. گذشته از این ما اسنادی تاریخی در اختیار داریم که نشان می‌دهد اعراب نه تنها کتابخانه‌ها و کتاب‌ها را به آتش نمی‌کشیدند بلکه برخی از موبدان و رهبران دینی زرتشتی در سده‌های نخستین اسلامی، حاکم و «والی» مناطق مختلف ایران بودند. برای مثال برتولد اشپولر در کتاب «تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامى‏» می‌نویسد: «این‏طور به نظر مى‏‌رسد که تازه پس از تسلّط عرب‌ها، اوستا در دسترس عموم قرار گرفته و به نام کتاب مقدّسى آسمانى به مسلمانان ارائه گشته است. مسلمانان نیز این ادّعا را پذیرفتند و نوشته‏ هاى مجوسان بدین عنوان مورد احترام‏ واقع گشت. از ویرانى آتشکده‏‌ها به فرمان دولت و یا اقدامات دیگرى بر ضدّ مقدّسات زردشتى‏ و یا کتب دینى آنان‏ خیلى ‏به‏ ندرت شنیده مى‌شود، بلکه به عکس اوستا را از کتب مسلّم زردشتیان به حساب آوردند و موجود بودن آن را دلیل بر عقاید زردشتى گرفتند. با این وضع عقاید زردشت نیز جزء ادیانى درآمد که با آنها مى‏‌بایستى مدارا شود، و بدین ترتیب وظیفه سرکوبى آنان دیگر موردى نیافت، و حتى در سال 840 میلادى (برابر با 225 هجرى) اعضاى دون پایه حکومت که در سرزمین سغد، به زردشتیان تجاوز کرده بودند، از طرف دولت مورد بازخواست و مجازات واقع شدند.»[5] گواهی دیگر پژوهشگران ( مخصوصاً تاریخ نگاران مسلمان ) مبنی بر اینکه زرتشتیان به عنوان «پیروان یک آیین ملحق به اهل کتاب» همواره دارای حقوق محفوظ بودند (به شرط دادن جزیه به حکومت). همه این گفتارها نشان می‌دهد که آتش زدن کتاب‌ها و کتابخانه‌ها در درجۀ اول (تا حد زیادی) دروغ است. و اگر هم درست باشد درحد بسیار جزئی و محدود بوده و تأثیر چندانی در متن اوستای مکتوب (و نوشته‌های دینی زرتشتی مخصوصاً اوستا) نداشته است. از طرفی اوستای ساسانی تا قرن 3-4 هجری همچنان باقی بود! آنچنانکه بسیاری از متون پهلوی هچون دینکرت و ... بر اساس نسخه‌های کامل اوستای ساسانی در قرون اولیه اسلامی نوشته شدند، یعنی پس از ورود اسلام به ایران، همچنان اوستای ساسانی در میان زرتشتیان برقرار بود. پس از آن بود که ناگهان اوستا ... !

پس علت این تحریف چه بوده است ؟؟؟

با مراجعه به نوشتارهای تاریخی درمی یابیم که زرتشتیان از زمان ساسانیان (و حتی قبل از آن) با دیگر ادیان نوظهور همچون مسیحیت و پیروان مانی و ... دچار اختلافات شدیدی بودند و این از نظر پژوهشگران، حقیقتی روشن است. برای مثال دکتر عباس قدیانی در «فرهنگ جامع تاریخ ایران» می‌گوید: «با ظهور سلسله ساسانى، آیین زردشت دین رسمى امپراتورى ایران شد. در این دوره دین زردشتى با مسیحیت و با آیین مانى در جنگ بود.»[6] یان ریپکا میگوید: «روحانیان زرتشتى، در سده چهارم، ناچار بودند به مبارزه‏‌ها و رقابت‏‌هاى زیادى با آیین‏‌هاى مانوى و مسیحى، که در آن اوان احکام دین خود را به‏ طور جامع و کاملا مدون در دست داشتند، تن دردهند.»[7] در همین درگیری‌ها بود که اسلام نیز اعلام موجودیت کرد و خطری تازه برای دین زرتشتی (که در عصر ساسانی از درون پوچ و تهی شده بود) به شمار آمد. سرعت گسترش اسلام بسیار بیشتر از سرعت مسیحیت و آیین مانی بود. همین امر موجب شد که زرتشتیان در مناظرات و گفتگوها با مشکلاتی جدی مواجه شوند و علت آن نیز چنین بود که خرافات و باورهای نادرست و نابخردانه دین زرتشتی را فرا گرفته بود. دین زرتشتی در این زمان تا حد زیادی از پیروانش را از دست داده بود یعنی بسیاری از مردم ایران، مسیحی، مانوی (و یا حتی بودایی) و مسلمان شده بودند. در این زمان بود که رهبران زرتشتی که از لحاظ فکری و عقیدتی در حدی بسیار بحرانی به سر می بردند، دست به رِفُرمی گسترده زدند و با حذف مقدار بسیار زیادی از متون دینی خود و نابود ساختن هماهنگ سایر متون، کار تحریف را به انجام رساندند. گرانتوسکى میگوید: «در سده سوم میلادى نوشته‏‌هاى کتاب مقدس زرتشتیان یعنى اوستا تصحیح شد. بعدا در سده‌‏هاى چهارم و ششم متون آن جمع‏ آورى و مدون گردید. در زمان ساسانیان الفباى اوستائى ویژه‌‏اى به نام زند پدید آمد . امروز هم متن اوستا با همان الفبا در دسترس است، و حتى ضمن آن ترجمه فارسى میانه آن با تفسیر به نام پازند تدوین گردید.»[8]

آرتور کریستین سن در کتاب «ایران در زمان ساسانیان‏» می‌گوید: «قراینى در دست داریم، که از روى آن می‌توان گفت شریعت زردشتى در قرن نخستین تسلط عرب تا حدى اصلاح شده و تغییر پیدا کرده است و زردشتیان خود مایل بوده‏ اند، که بعضى از افسانه‌‏ها و اساطیر عامى و بعضى از اعتقاداتى را که، در فصول اوستا ثبت شده بود، حذف‏ کنند.»[9] و همین طور می‌گوید: «شریعت زردشتى، که در زمان ساسانیان دین رسمى کشور محسوب می شد،مبتنى بر اصولى بود، که در پایان این عهد بکلى میان‏ تهى و بى ‏مغز شده بود. انحطاط قطعى و ناگزیر بود. هنگامى که غلبه اسلام دولت ساسانى را، که پشتیبان روحانیان بود، واژگون کرد، روحانیون دریافتند، که باید کوشش فوق العاده براى حفظ شریعت خود از انحلال تام بنمایند.»[10] و ادامه به صراحت تحریف عمدی و نابود کردن بخش عظیمی از اوستا توسط رهبران دینی زرتشتی را بیان می‌کند. یان ریپکا می‌گوید: «نحله‏‌هاى مختلف و فرقه‏‌هاى گوناگون مذهبى متکلمان رسمى را بر آن داشتند که در آن‏ احکام اوستایى دست به اصلاحات و تغییراتى بزنند. بنابر سنت، شرایع در دوران ساسانیان بیست و یک «نسک» (فصل، بخش) داشته که فقط قسمت کوچکى از آن براى ما به ‏جاى مانده است. کهن‏ ترین دست‌‏نویس‌‏هاى اوستا، که امروز در دست است، فقط از سده سیزده و چهارده بوده، حتى پاره ‏اى از آنان بسیار متأخرتر است.»[11]

پی‌نوشت:

[1]. وندیداد اوستا، صفحه 9 و 286، پژوهش جیمز دارمستتر، ترجمه موسی جوان، ناشر دنیای کتاب، تهران، 1384.
[2]. ابراهیم پورداود، گات‌ها، کهن‌ترین بخش اوستا، انتشارات اساطیر، تهران، چاپ اول، 1378 هـ ش،  صفحه 70
[3]. ابراهیم پورداود، گات‌ها، کهن‌ترین بخش اوستا، انتشارات اساطیر، تهران، چاپ اول، 1378 هـ ش،  صفحه 406
[4]. یان ریپکا، «تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه»، صفحه 69، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
[5]. برتولد اشپولر، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ج 1 ص 338، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
[6]. عباس قدیانی، فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج 1 ص 422، انتشارات آرون، تهران، چاپ ششم
[7]. یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه، صفحه 35، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
[8]. گرانتوسکی، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، صفحه 161، ناشر: انتشارات پویش؛ تهران، چاپ اول  
[9]. آرتور کریستین سن؛ ایران در زمان ساسانیان، صفحه 208 – 209، ناشر: دنیای کتاب، تهران، چاپ ششم
[10]. آرتور کریستین سن؛ ایران در زمان ساسانیان، صفحه 571، ناشر: دنیای کتاب، تهران، چاپ ششم
[11]. یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه، صفحه 35 - 36، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.

تولیدی

دیدگاه‌ها

معلومه که موبدای زرتشتی بیشتر خیانت رو به تاریخ و فرهنگ ایران کردن . تا تونستن خرافات و تحریفات وارد کردن . به مردم عادی هم اجازه کسب دانش و رسیدن به مقام های عالی نمیدادن

حالا جالبه یه مشت آدم که چه عرض کنم ! به مشت عادم ناحسابی میان میگن این موبدان خیلی راستگو هستن و گفتار نیک و از این جور چیزها .

متأسفانه تعصب کور کورانه زرتشتیان اجازه نمیدهد این واقعیات را بپذیرند!!!وگرنه با کمی تأمل به پوچ بودن دینشان پی میبرند

سلام و تشکر خیلی خوب بود. عجب کاری کردن

لایک فراوون :))

همه حرف رو کریستن سن زده که این تحریف کار خود موبدان بود: «قراینى در دست داریم، که از روى آن می‌توان گفت شریعت زردشتى در قرن نخستین تسلط عرب تا حدى اصلاح شده و تغییر پیدا کرده است و زردشتیان خود مایل بوده‏ اند، که بعضى از افسانه‌‏ها و اساطیر عامى و بعضى از اعتقاداتى را که، در فصول اوستا ثبت شده بود، حذف‏ کنند.»

از اينكه حق رو ميگيد بسيار خوشحالم. اين بتها رو بايد شكست

این که از اسکندر به اسکندر کبیر یاد میکنید و از اعراب البته به طور کاملا مرموز و زیرکانه طرفداری میکنید خودش گویای باطن دشمن ستیزی شما علیه امپراطوری هفت هزار ساله کشورم هست جدا از این ها آیا امکان دارد طرفی به کشوری حمله کند و برای جلو گیری از پیشرفت کشور متحمل جنگ، مدارک و مسندات پادشاهی را از بین نبرد؟ تو این متن اومده مواردی سینه به سینه منتقل میشد آیا اسکنر هم مردم را آتش زد؟ در این مورد باید بگم مگر وقتی اعراب حمله کردند همچین کاری نکردند؟ اگر منکر این هستید پس چرا به ما میگن عجم؟ عجم به معنی لال و خفه شده است چون دقیقا از منتقل شدن ابلاغات دینی آن هم به طور محفل های خانه به خانه یا گفت گو بین یک دیگر بیم داشتند پس حرف زدن به زبان پارسی را ممنوع و مجازاتش را گردن زدن قرار دادند این شد که مردم دیگر نتوانستد با یک دیگر صحبت کنند در جای دیگری از متن از پیش برنامه ریزی شده شما اومده (به طور خلاصه) اعراب کتابخانه آتش نزدند چون کشور پارسیان بسیار پهناور بود .برداشت من اینه که شما میگید اینه که به علت کستردگی کشورم اعراب نتوانستند به همه جا تسلط پیدا کنند که این دروغ گویی شما را ثابت میکند چون با اساس و مدارک محکم گفته میشود مهربانو های ده تا بیست ساله ی خراسانی برای تقویت روحیه سربازان خدای اعراب به فاحشه خانه های شام برده میشدند تا قبل از هر حمله و لشکر کشی اعراب به آنان تجاوز شود برای روحیه به دست آوردن خوب حالا خودتون فاصله شام تا خراسان رو تخمین بزنید اگر واقعا شجاعت گفتگو را دارید نظر منو تایید و نمایش دهید تا با تفسیرات بیشتری متن دروغین شما را با برهان های محکم نه مانند شما شنیده میشد گفته میشود روایت است و اینا از اساس و پایه تکذیب کنم

تو خودت سواد تاریخی نداری میگی امپراطوری 7000 ساله ما امپراطوری 2500 ساله داریم اون تمدن ایران است

مشتی خاین دم از تمدن میزنند. دمت گرم

جواب به كورش : اگر ياد كردن از كسي به عنوان "كبير" ايران ستيزي باشد، يقيناً كورش پرستان وطن فروش ترين افراد هستند. و اگر بيان حقايق تاريخي (مثل بيان منصفانه تاريخ فتح ايران) به معني وطن فروشي باشد، ترجيح ميدهيم وطن فروش باشيم (تا اينكه بخواهيم متعصب و كذاب باشيم). گفتند: «آیا امکان دارد طرفی به کشوری حمله کند و برای جلو گیری از پیشرفت کشور متحمل جنگ، مدارک و مسندات پادشاهی را از بین نبرد؟» پاسخ: بله. چه بسيار جنگهايي كه مدارك و اسناد شاهي از بين نرفت. اگر قرار باشد بگوييم در هر جنگي مدارك و اسناد از بين ميرود، پس شاهان ايران باستان كه عامل تجاوز به ديگر كشورها بودند با همين حرف زير سؤال ميروند.

كورش گفتی: در این مورد باید بگم مگر وقتی اعراب حمله کردند همچین کاری نکردند؟ ////////// پاسخ به كورش: سند اينكه عربها همه موبدان را آتش زدند كجاست ؟!!!؟ كورش گفتی : پس حرف زدن به زبان پارسی را ممنوع و مجازاتش را گردن زدن قرار دادند این شد که مردم دیگر نتوانستد با یک دیگر صحبت کنند////// پاسخ كورش : اين حرفی هست كه در قوطی هيچ عطاری پيدا نميشود ! چه برسد به منابع تاريخی. متأسفانه باستانگراها تاريخ را با توهمات و تخيلات خود بررسی ميكنند. كورش بعد گفت : برداشت من اینه که شما میگید اینه که به علت کستردگی کشورم اعراب نتوانستند به همه جا تسلط پیدا کنند که این دروغ گویی شما را ثابت میکند چون با اساس و مدارک محکم گفته میشود مهربانو های ده تا بیست ساله ی خراسانی برای تقویت روحیه سربازان خدای اعراب به فاحشه خانه های شام برده میشدند تا قبل از هر حمله و لشکر کشی اعراب به آنان تجاوز شود برای روحیه به دست آوردن !!!!!!!!! //////////////////// پاسخ به كورش : اولا پس مردان با غيرت ايران كجا بودند ؟؟؟؟!؟!؟!!؟!؟ چند هزار عرب با سلاحهای ابتدايی، چطور چند ميليون مرد ايرانی با سلاحهای پيشرفته را ساكت كردند ؟؟!!؟!؟!؟؟!؟ ثانياً اين حرف چه ربطی به كتابسوزی داشت ؟! هيچ سندی كه بگه عربها در زمان فتح ايران، كتابخانه ای رو سوزونده باشند وجود نداره

متأسفانه بعضییا حاضر نیستن در برابرحقیقت سر تعظیم فرود بیارن. موبدان زرتشتی عامل تخریف و نقص و دست برد در آیین زرتشتی هستن که برای توجیه کار زشت خودشون این رو به عربها و ... نسبت دادن

ای قوم! ابوجهل تو سلمان شدنی نیست. این کافر بد کیش مسلمان شدنی نیست. بیهوده نکوشید که برگردد از این راه. شیطان رجیم است پشیمان شدنی نیست. قرار نیست یه عده مثل اینکا سر عقل بیان

خیانت یک جرم هست. و فرار از مسئولیت جرمی سنگین تر. اگر موبدان خیانت کردند ولی متأسفانه تقصیرات رو به گردن دیگران میندازن. این یعنی جرم و خیانتی مضاعف. خیانت روی خیانت...

درود بر تمام ایرانیان خود باور . من کار به عرب نیست نه و در حدی نمی بینمش که راجبش بحث کنم . اولا گات ها کتاب یگان پیامبر راستینه نه اوستا . دوما اوستا دانش نامه ایرانیانه و از چند بحث و جود داره از تاریخ اساطیری تا قانون گذاری مردمان ماد و بهداشت و علم پزشکی و ادبیات و مراسم و ...... و یه نکته که در کیش زرتشت چیزی به نام احکام و کتاب احکام وجود نداره پس دلیلی بر حذف کردن بخش اوستا وجود نداره و نکته دیگه در گات ها یک نسک به نام وندیدات وجود داره که کارهای وجود داره که گاه خلاف باور زرتشته . وندیدات کتاب زمان ماد هاست که حفظ شده در اوستا اگه قرار بود حذف کنن اول این وندیداتو حذف میکردن . یه چیز دیگه زرتشتیا اوستا رو مقدس میدونن چون دانشنامه نیاکانشونه نه بخاطر این که کلامه خداست

جناب "پدر ایران" ای کاش همه مشکلات شما با شعار حل می‌شد. اما متأسفانه چنین نیست. شما هم که مرد عمل و اندیشه نیستید. پس مشکلات شما ادامه خواهد داشت. پیرامون کامنت شما: اینکه می‌گویید "عرب‌ها در حدی نیستند که راجع بهش حرف بزنید" نشانگر نژادپرستی و تکبر شماست. آن هم تکبری ناشی از توهم. به هر حال طبق اسناد تاریخی هخامنشیان عرب پرست تشریف داشتند. بخوانید: [http://www.adyannet.com/fa/news/24740] و اگر خواستید میتوانید به هخامنشیان بخندید.

ادامه از قبل: اما گاتها.... که ادعا کردید کتاب خود زرتشت است. بزرگوار این دروغ برخی از غربی‌هاست که موبدان هم تکرار میکنند و شما باور کردید. اولا اینکه گاتها مربوط به زرتشت باشد و دیگر بخش‌ها نباشد قابل اثبات نیست. نگاه کنید به اسناد مختلف: [http://www.adyannet.com/fa/tags/%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%81-%DA%AF%D8%A7%D8%AA%D9%87%D8%A7]

ادامه از قبل... "پدر ایران" در اکمنت خود فرمودند در دین زرتشت چیزی به نام احکام وجود ندارد که این نشانگر نهایت کم اطلاعی و فریب‌خوردگی ایشان است. اولا وندیداد هزاران سال کتاب احکام زرتشتی بوده و هست. هرچند امروز زرتشتیان گرامی به آن عمل نمیکنند. چون امکان عمل به احکام عجیب آن وجود ندارد. حتی موبد خورشیدیان نیز گفته اند که وندیداد برای زرتشتیان مقدس است: [http://www.adyannet.com/fa/news/16339] ثانیاً کلی از منابع دادیک و روایات دادستانی از تاریخ زرتشتی باقی مانده که موبدان نوشته اند و همگی دربردارنده احکام و قوانین است.

جناب خورشیدیان برای وندیداد، از واژه سپنته استفاده کردند و در توضیح این واژه می‌گویند: «سپنته یعنی سپید و عاری از هرگونه آلودگی». این در کنار نکته دیگر (که در خود یسنا هم وندیداد ستوده شده و خود وندیداد هم فریاد میزند که کلام زرتشت و اهورامزدا است) نشان میدهد وندیداد واقعاً کتاب مقدس زرتشتیان بوده و هست. هرچند امروزه موبدان زرتشتی سعی در سانسور و حذف وندیداد از دامان خود میکنند.

در مورد اون بخشی که گفتید زردشتی‌ها منسب حکومتی داشتند میشه سامان حاکم بلخ رو مثال زد که نتیجه‌هاش دولت سامانیان رو در خراسان ساختند. سامان فردی زردشتی بود که به دست والی خراسان اسد مسلمان شد سپس اسم پسر خود را هم اسد گذاشت.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.