خشم مقدس حضرت زهرا(علیهاالسلام)

  • 1395/12/16 - 23:10

حدیث «فاطمة بضعة منی من آذاها فقد آذانی» یکی از بزرگترین فضیلتهای حضرت فاطمه(س) است که سبب امتیاز ایشان از سایر افراد بشر شده است، زیرا پیامبر(ص) این فضیلت را تنها به ایشان اختصاص داده و کسی را در این فضیلت با او شریک نساخته است. اما برخی برای پیش‌برد اهداف خود، سعی در کوچک جلوه دادن این فضیلت مهم داشته‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از روایات متواتر مشهور در منابع فریقین که امکان ندارد به اعتبار آن خدشه‌ای وارد کرد[1] روایت «فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد مرا آزرده است و هر که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است» می‌باشد، چنان‌که در منابع اهل سنت با عبارات مختلف آمده است: «فاطمة بضعة منی، فمن أغضبها فقد أغضبنی.»[2] «انما فاطمة بضعة منّی یؤذینی ما اذاها.»[3] این سخن را پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) نه یک بار، بلکه بارها و بارها در موارد مختلف بیان کرده است.[4]

عظمت جمله «فاطمة بضعة منّی»

حدیث مذکور دارای دو جمله است که یکی در حکم علت دیگری است، جمله اول: «فاطمة بضعة منی.» فاطمه پاره‌ای از من است؛ نشانگر مقای بس والا برای صدیقه طاهره است، زیرا قطعاً مقصود حضرت رسول (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) این نیست که نسب حضرت فاطمه را بازگو کند؛ زیرا همه شنونده‌ها می‌دانستند که فاطمه دختر پیامبر است و هر فرزندی پاره‌ای از وجود پدر است، که اگر بپذیریم مقصود حضرت تنها بیان نسب و محبتش به دخترش بود [چنان‌که برخی از اهل سنت نیز چنین اشکالی کرده‌اند] در این صورت می‌گوییم طبق نظر اهل سنت «زینب و رقیه و ام کلثوم نیز دیگر دختران پیامبر از خدیجه هستند.» حال، چرا پیامبر در حق این سه دخترش یک‌بار چنین سخنی نگفت؟!! پس روشن می‌شود که مقصود از حدیث «فاطمة بضعة منی» صرفاً بیان نسب و محبت به دختر نیست؛ بلکه حضرت می‌خواهد عظمت و طهارت و قداست فاطمه را بیان نماید که در طهارت و عصمت و عظمت، نمونه‌ی من است. به همین جهت است که حتی عده‌ای از علماء اهل سنت،‌ معتقدند فاطمه بر همه مردم حتی خلفاء اربعه نیز برتر است.[5] زیرا بضعة النبی است.

حریم فاطمه حریم رسول الله (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) است

اما جمله دوم: «‌هر که فاطمه را آزار دهد، مرا آزرده است»، و یا «هر که او را به خشم آورد، مرا به خشم می‌آورد» و یا «خداوند با خشم فاطمه خشم می‌کند»[6] این جمله نتیجه جمله قبل است و پیامبر اکرم (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) می‌خواهد بفرماید، همان‌گونه که اذیت من و خشم من، گناه کبیره است، زیرا قرآن مجید اذیت کننده‌گان پیامبر را ملعون دنیا و آخرت، و گرفتار به عذاب الیم معرفی کرده است[7] پس هر که فاطمه (علیها السلام) را بیازارد، مثل آن است که مرا آزرده و مورد لعنت و عذاب درناک الهی است. پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) با این جمله می‌خواهد حریم ویژه خود را  _ که حرمت هر عملی است که سبب اذیت پیامبرشود، هرچند در اصل حلال باشد _ برای حضرت فاطمه (علیها‌ السلام) نیز گسترش دهد، یعنی حریم زهرا (علیها السلام) چنان مقدس است که حتی اگر احکام مباح و یا مکروه سبب رنجش او شود، عنوانش عوض می‌شود تا چه رسد وقتی کسی به او ظلم کند و حکم خدا را نادیده بگیرد.

چه کسانی فاطمه (علیها السلام) را آزردند؟

با مراجعه به مهم‌ترین و صحیح‌ترین کتاب اهل سنت یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم مشخص می‌شود که خلیفه اول، حضرت فاطمه (علیها السلام) را خشمگین نموده است. وقتی ابوبکر با تمسک به حدیث «ما انبیاء ارث نمی‌گذاریم، هر چه از ما بماند صدقه است.» از دادن ارث به حضرت زهراء (علیها السلام) امتناع کرد، حضرت بر او خشم گرفت و تا زمان شهادتش از آنان راضی نشد.[8]

توجیهات عالمان اهل سنت برای تبرئه شیخین از غضب حضرت زهرا(علیهاالسلام)

1- فاطمه فرد عادی و غیر معصوم است

قیام حضرت فاطمه (علیها السلام) و خشم مقدس ایشان بر خلیفه اول و دوم، دانشمندان اهل سنت را به زحمت انداخته است، زیرا از طرفی احادیث مذمت شدید اذیت کننده‌گان فاطمه (علیها السلام) را دارند و از طرفی روایات معتبر خشم حضرت بر آن دو خلیفه را که امام اهل سنت و رکن مذهب آن‌ها هستند. لذا عده‌ای از آن‌ها به توجیهات بسیار واهی و سبک روی آورده‌اند، چنان‌که ابن کثیر دمشقی می‌گوید: «فاطمه انسانی است غیر معصوم، که بر ابوبکر غضب کرد و تا هنگام مرگ با او صحبت نکرد.»[9]
و شگفتا که به جای اعتناء و تعظیم سخن پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) که خشم فاطمه (علیها السلام) را سخت و مساوی با خشم خود و خدا دانسته است، این عالم اموی در صدد تحقیر خشم صدیقه طاهره است؟! اگر فاطمه بشر عادی بود پس چه فرقی بین او و دیگر نزدیکانش بود که پیامبر تنها خشم او را مساوی با خشم خود و خدا دانست، نه خشم دیگران را؟! چگونه می‌شود که خشم بشر عادی، ملاک خشم پیامبر معصوم و خشم خدا شود؟!

2- خشم فاطمه از عوارض بشری است

عالم معاند دیگری به‌نام فضل بن روزبهان می‌گوید: «غضب فاطمه از عوارض بشری است که هر انسانی دارد و گاهی [پیش می‌آید که] غضب کننده برای غرض دینی، غضب می‌کند؛ بدین خاطر که فرد مغضوب، در ادای حق خدا قصور کرده است. این نوع غضب، عداوت دینی و غضب دینی است، و آن حدیثی که می‌گوید: «خدا با غضب فاطمه غضب می‌کند» مقصود این نوع غضب است [نه هر نوع غضبی].»[10] 
مقصود فضل بن روزبهان از سخنش، این است که این‌طور نیست که خشم فاطمه (علیها السلام) همیشه مساوی با خشم خدا باشد و همیشه هر غضب او غضب خدا را در پی داشته باشد، بلکه او نیز بشری است عادی که غضبش هم‌چو غضب سایر انسان‌ها از عوارض بشری است، نه غضب معصومانه و بی‌خطا که با اغراض غیر دینی مخلوط نشود.
اما گاهی همین غضب بشری به‌خاطر یک امر دینی و با غرض دینی اتفاق می‌افتد، که در این‌صورت، این غضب، خشم خدا را نیز در پی دارد و آن‌جا که گفته می‌شود خدا با خشم فاطمه خشمگین می‌شود، مقصود زمانی است که خشم فاطمه با غرض الهی برای امر دینی باشد، نه برای امر بشری مانند ممانعت از فدک که می‌پنداشته ارث اوست.

می‌بینیم که تعصب مفرط این عالم چگونه او را به جهالت انداخته و برای دفاع از امام خویش چگونه حاضر شده که خشمی را که خدا و رسول او بزرگ و سخت شمرده‌اند، باطل و سبک جلوه دهد و چنین وانمود کند که خشم دختر پیامبر خشمی غیر دینی و باطل و به ناحق بوده است!!
آیا هیچ عاقلی حدیثی که از ویژگی‌های حضرت فاطمه است را تا این حد تنزل می‌دهد، که مساوی با خشم هر کسی باشد؟! وقتی حدیث، به‌طور مطلق، خشم فاطمه (علیها السلام) را موجب خشم و غضب پیامبر و خدا می‌داند؛ پس او از کجا چنین استثنایی را زده که خشم او از ابوبکر و عمر، خشم غیر دینی و از عوارض بشری است، نه خشم دینی و مقدس؟![11]

او که ادعا می‌کند خشم فاطمه (علیها السلام) از ابوبکر در قضیه فدک، خشم غیر دینی و از عوارض بشری است نه خشم الهی، در جوابش می‌گوییم: ادعای فاطمه در مورد فدک یا از بابت ارث فدک بود یا از بابت این‌که پیامبر در زمان حیاتش این ملک را به او هبه نموده است. این‌که ابوبکر حق فاطمه را غصب کرده و مانع تصرف حضرت در فدک شده است، آیا باطلی را مرتکب نشده است؟! خدا با آیات ارث، برای وارث حق ملکیت در ارث را قرار داده است. آیا ابوبکر این حقی را که خدا به فاطمه (علیها السلام) داده، غصب نکرده است؟! آیا خشم فاطمه (علیها السلام) از فروگذاری این حق و ارتکاب باطل توسط ابوبکر نبود؟! فضل بن روزبهان به چه دلیل و نشانه‌ای ادعا می‌کند که این خشم، خشم الهی نیست؟! مگر او بر نیت درونی فاطمه (علیها السلام) از این خشم، آگاه است که این‌گونه ادعا می‌کند؟!

3- فاطمه اصلا خشمگین نبود!!

اگر خشم فاطمه از عوارض بشری و غیر دینی باشد، دیگر این حدیث چه امتیازی برای فاطمه محسوب می‌شود و چه فرق بین او و دیگران خواهد بود؟! و در این‌صورت، دیگر این حدیث، فضیلتی برای حضرت فاطمه(علیها السلام) نخواهد بود چون هر مؤمنی این‌گونه است که گاهی برای خدا خشم می‌گیرد و گاهی خشمش از عوارض بشری است نه خشم الهی.[12]
فضل بن روزبهان وقتی با این اشکال مواجه می‌شود، در ابتداء اعتراف می‌کند که این حدیث، منقبت عظیمی را برای حضرت فاطمه (علیها السلام) بیان می‌کند و می‌فهماند ایشان برای خود غضب نمی‌کند، بلکه همواره برای خدا غضب می‌کند و خداوند و پیامبرش همواره با خشم او خشمگین می‌شود. اما پس از این دست به توجیه می‌زند و می‌افزاید: ولی خشم دوگونه است:
1- خشمی که در نتیجه‌ی مخالفت مغضوب با خداست که این خشم دینی است. 2- خشمی که فرد را به جهت رعایت نکردن حقش و مراعات نکردن خاطرش، غضبناک می‌سازد که این خشم، در حقیقت اصلاً ‌خشم نیست! بلکه تغییر خاطر و به درد آمدن دل است، که دوری گزیدن از مغضوب را به دنبال دارد و چه بسیار که پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) بر اصحاب خود این‌گونه خشم می‌کرد و سپس راضی می‌شد. هرگز حضرت فاطمه بر وزیر پدرش و همراه او در غار خشم نمی‌کند.

 

علائم خشم مقدس حضرت فاطمه(علیهاالسلام)

می‌بینیم که این عالم، چگونه به پریشان‌گویی و تهافت افتاده است. اول اعتراف می‌کند که هر دو نوع مذکور خشم است و سپس مدعی می‌شود که نوع دوم خشم نیست.
اولاً: ‌اگر خشم حضرت فاطمه (علیها السلام) از کار ابوبکر، خشم نیست، پس چرا در صحیح بخاری و مسلم آمده است: «فغضبت فاطمة؛ فاطمه خشمگین شد»؟!
ثانیاً‌: مگر تألم خاطر و شکسته شدن دل، اذیت شخص نیست؟! آیا با تغییر الفاظ، می‌توان حقایق را تحریف کرد؟! آیا می‌شود ناراحتی سنگین کسی را از شخصی که تا آخر عمر با وی سخن نگفت، و حتی وصیت کرد تا بر جنازه او نیز حاضر نشود و شبانه به خاک سپرده شود، آزردگی و آزار ندانست؟! بی‌شک، آزرده‌خاطر ساختن و دل شکستن و غصب حق، از بارزترین مصادیق آزار و اذیت است و بر طبق روایت نیز آزار فاطمه (علیها اسلام) آزار پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله) است و آزار به پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه‌ وآله) نیز لعنت ابدی و عذاب الهی را در پی خواهد داشت.
ثالثاً: جریان تهدید خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) به آتش که در منابع معتبر تاریخی اهل سنت آمده[13] و از قطعیات تاریخ است؛ آیا سبب خشم و آزار نیست؟! آیا هنوز هم می‌توان گفت: ‌دختر پیامبر را نیازردند و او را خشمگین نکردند؟!
رابعاً: اگر نیم نگاهی به متن خطبه فدکیه که در منابع متقدم اهل سنت شود، خشم حضرت فاطمه‌ (علیها السلام) از عملکرد ابوبکر موج می‌زند و این خشمی که پرواضح و آشکار است را نمی‌توان توجیه و یا انکار کرد و چاره‌ای جز اعتراف به وجود چنین خشم و غضب شدید نیست.
روشن است که تمام تلاش‌های عالمان اهل سنت برای تبرئه شیخین از خشم و غضب حضرت زهرا (علیها السلام) در واقع، زیر سوال بردن و نادیده گرفتن مدلول حدیث «فاطمة بضعة منی....» و تحریف این حدیث از جایگاه اصلی خود است.

پی‌نوشت:

[1]. ر.ک: مقاله: تواتر روایت «فاطمة بضعة منی....».
[2]. صحيح البخاری، محمد بن اسماعيل البخاری، بیروت، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1401ق، ج4، ص210 و 219و ج5، ص36؛ صحیح بخاری، جزء 7، باب فضائل فاطمه(س)، ح 29.
[3]. صحیح المسلم [المسند الصحيح المختصر بنقل العدل عن العدل إلى رسول الله]، مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيری النيسابوری(م261ق)،  المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت، دار إحياء التراث العربی، ج4، ص1902، باب 15، ح 95 و 94 و 93، متن کتاب؛ همان، جزء 7، باب فضائل زهرا(س)، 141، 143.
[4]. ر.ک: مقاله «فاطمه زهرا(س) پاره تن رسول خدا(ص)».
[5]. «استدل به السهيلي على أن من سها كفر لأنه يغضبه وأنها أفضل من الشيخين». فيض القدير شرح الجامع الصغير، زين الدين عبد الرؤوف بن تاج العارفين بن علی بن زين العابدين المناوی القاهري(م1031ق)، بیروت، دارالكتب العلمية، چاپ اول، 1415ق-1994م، ج4، ص510، ح5833؛/ و همو، اتحاف السائل بما لفاطمه من المناقب والفضائل، تحقيق: عبداللطيف عاشور، القاهرة، مكتبة القرآن للطبع والنشر والتوزيع، ص57؛/ و «قال العلقمی: هی أفضل الصحابة حتى من الشيخين». فيض القدير شرح الجامع الصغير، پیشین، ج3، ص126، ح2868.
[6]. «إِنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ لِغَضَبِكِ وَيَرْضَى لِرَضَاكِ» هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ ". المستدرك على الصحيحين، أبوعبدالله الحاكم محمد بن عبدالله بن محمد بن حمدويه بن نُعيم بن الحكم الضبي الطهماني النيسابوري المعروف بابن البيع(م405ق)، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، بیروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، 1411ق-1990، ج3، ص167، ح4730، متن کتاب؛/ و أسد الغابة، عز الدين أبو الحسن علي بن أبي الكرم محمد بن محمد بن عبد الكريم بن عبد الواحد الشيباني الجزري، المشهور بابن الأثير(م630ق)، بیروت، دار الفكر، 1409ق-1989م، ج6، 224، متن کتاب؛/ و «قال رسول الله لفاطمة: إن الله يرضى لرضاك ويغضب لغضبك». اتحاف السائل بما لفاطمة من المناقب والفضائل، زين الدين محمد المدعو بعبد الرؤوف بن تاج العارفين بن علي بن زين العابدين الحدادي ثم المناوي القاهری(م1031ق)، محقق: عبد اللطيف عاشور، قاهره، مكتبة القرآن للطبع والنشر والتوزيع، ص65، متن کتاب.
[7]. «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا [احزاب/57] آنهايی كه خدا و پيامبرش را اذيت می‌كنند، خداوند آنها را از رحمت خود در دنيا و آخرت دور می‌سازد و برای آنان عذاب خوار كننده‌ای آماده كرده است‏». «وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ؛ [توبه/61] آنانکه رسول الله را اذیت می‌کنند برای ایشان عذابی دردناک است».
[8]. «فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ فَهَجَرَتْ أَبَا بَكْر، فَلَمْ تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ». صحيح البخاری، محمد بن إسماعيل أبوعبدالله البخاری الجعفی(م256ق)، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، بیروت_یمامه، دار ابن كثير، چاپ سوم، 1407ق-1987م، ج3،‌ كتاب فرض الخمس، باب1، باب فَرْضِ الْخُمُسِ، ص1126، ح2926؛/ و «فَهَجَرَتْهُ فَاطِمَةُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى مَاتَتْ». همان، ج6، كتاب الفرائض، بَاب قَوْلِ النبی لا نُورَثُ ما تَرَكْنَا صَدَقَةٌ، ص2474، ح6346؛/ و «فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْر فِي ذَلِكَ - قَالَ - فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ». همان، ج4، كتاب المغازی، باب38، باب غزوة خيبر، ص1549، ح3998؛/ و صحيح مسلم، مسلم بن حجاج نیشابوری،  ج5، كتاب الجهاد والسير (المغازى )، باب 16 ـ باب قَوْلِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم، ج لاَ نُورَثُ مَا تَرَكْنَا فَهُوَ صَدَقَةٌ، ص154، ح4471؛/ و «فغضبت فاطمه(ع) علی ابی بکر و هجرته، فلم تکلمه حتی ماتت». السنن الکبری، أبو بكر أحمد بن الحسين بن علی بن موسى الخُسْرَوْجِردی الخراسانی البيهقی(م458ق)، المحقق: محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الكتب العلمية، ج6، ص489، ح12732، متن کتاب؛/ و همان، ج6، ص490، ح12734، متن کتاب.
[9]. «فَحَصَلَ لَهَا- وَهِيَ امرأة من البشر ليست براجية الْعِصْمَةِ- عَتْبٌ وَتَغَضُّبٌ وَلَمْ تُكَلِّمِ الصِّدِّيقَ حَتَّى ماتت». البدایه والنهایة، أبوالفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشی الدمشقی(م774ق)، بیروت، دار الفكر، 1407ق-1986م، ج5، ص249، متن کتاب.
[10]. «فأما غضب فاطمة ، فهو من العوارض البشرية ، والبشر لا يخلو من الغضب ، والغاضب على الغير قد يغضب لغرض ديني ، لقصور المغضوب عليه في أداء حقّ الله ، وهذا الغضب من باب العداوة الدينية ، وما ذكر من الحديث : «إنّ الله يغضب لغضب فاطمة» فالظاهر أنّ المرادَ هذا الغضب». دلائل الصدق لنهج الحق، الشيخ محمد حسن المظفر، المحقق: مؤسسة آل البيت لإحياء التراث، قم، موسسة آل البیت، ج7، ص81، متن کتاب.
[11]. دلائل الصدق، پیشین، ج7، ص125، متن کتاب.
[12]. همان، ج7، ص125
[13]. تاریخ الامم و الملوک، ابوجعفر محمد بن جریر آملی طبری(م310ق)، محقق: ابوصهیب الکرمی، الریاض، بیت الافکار الدولیة، 486/ و المُصنف، عبد الله بن محمد بن إبراهيم أبي شيبة العبسی(م235 ق)، دارالقبلة، تحقيق: محمد عوامة، ج14، کتاب المغازی، باب ما جآء فی خلافة أبی بکر سیرته فی الردّة،ص567، ح38200؛/ و انساب الأشراف ، احمد بن یحیی بلاذری(م279ق)، بیروت، دارالفکر، أمر السقیفة، ج2، ص268؛/ و المختصر في أخبار البشر[تاريخ ابى الفداء]، ابوالفداء عمادالدین اسماعیل بن علی، بیروت، دار المعرفة، ج1، ص156؛/ و الإستیعاب فی معرفة الأصحاب، أبوعمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمری القرطبی(م 463ق)، بیروت، دارالجیل، 1412ق، حرف العین، ج3، ص975.

نویسنده: مصطفی عباسی هرازی

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.