معجزه‌ی باب که از یادش رفت!

  • 1395/05/23 - 10:02
یکی از راه‌کاری‌های تشخیص پیامبران از مدعیان دروغین، ارائه‌ی معجزاتی از جانب ایشان بوده است، معجزاتی که مردم با مشاهده‌ی آن، پی به الهی بودن ادعای آن پیامبر می‌بردند. علی‌محمد باب که ادعای پیامبری داشته است، آیات خود را به عنوان معجزه معرفی کرده است، آیاتی که با اشکالات و تناقضات بسیاری روبه‌رو هستند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خداوند برای شناخت و تمییز پیامبرانش از مدعیان دروغین، به ایشان قدرتی عطا می‌کرد که مردم با دیدن آن دریابند که این شخص از جانب خدا آمده و در ادعایش، صادق است. در همین راستا، پیامبران الهی هرکدام با توجه به اقتضای عصر خود، معجزاتی برای اتمام حجت بر انسان‌ها ارائه داده‌اند.
معجزاتی که از جانب خداوند به پیامبران داده می‌شد، متناسب به دوره‌ی حیات هرکدام از ایشان می‌بود؛ به این صورت که هر علمی در هر عصری که رواج می‌یافت، معجزه‌ی پیامبر هم مطابق و برترین آن بود [1] و این تطابق به گونه‌ای بود که مردم و اهل ‌فن آن دوره، به این نکته پی می‌بردند که انجام چنین کاری، از توان بشر خارج است. به عنوان مثال می‌توان به زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی (علیه‌السلام) به دلیل پیشرفت صنعت طب در زمان ایشان، نزول قرآن جاوید به زبان حضرت محمّد (صلّی ‌الله علیه و آله) به دلیل رواج شعر، ادب، فصاحت و بلاغت در زمان ایشان و نمونه‌هایی از این قبیل اشاره کرد.[2]
علی‌محمد شیرازی، پیشوای فرقه‌ی بابیه، که ادعای پیامبری داشته است [3]، کلمات و آیات نازله‌ی خود را هم‌چون پیامبر اکرم (صلّی ‌الله علیه و آله)، به عنوان معجزه‌ی خویش بیان کرده است.[4] اما علاوه‌ی بر اشکالات ادبی فراوانی که به آثار وی وارد است و نشان‌گر بی‌سوادی او است؛ حکایاتی در منابع بهائی از وی نقل شده که عدم اعجاز او را آشکار می‌سازد؛ برای مثال ما به ذکر یکی از آن‌ها بسنده می‌کنیم.
حمزه میرزا، والی تبریز، برای تحقیق در صحت ادعای علی‌محمد شیرازی، یک‌بار او را به مجلس خود دعوت کرد. ادامه‌ی شرح ما وقع را از کتاب کواکب‌ الدریه پی می‌گیریم: «بالجمله شاهزاده برهان طلبید و مانند مجلس ولی‌عهد، ایشان مستدل به وحی و الهام شد... حمزه میرزا چون شنیده بود که ایشان (علی‌محمد) بدون فکر و تأمل در هر موضوع، کلماتی به فارسی و عربی می‌سرایند... برای این‌که بتواند یقین کند که آیا کلمات ایشان را فطریه و الهامیه توان شناخت یا نه، به این تدبیر پرداخت که، آقا برای اطمینان قلب بنده خوب است خطبه‌ای... القا گردد... . بالجمله ایشان (علی‌محمد)، بدون تأمل به سرودن آیات مشغول... . امتحان دیگر به نظر (حمزه میرزا) رسید که خوب است خواهش شود دوباره بخوانند تا ببینیم چه حالتی پیدا می‌کنند... این دفعه رو را به آقا سیدحسین، کاتب خویش نموده و فرمودند: بنویس. چون تمام شد و مقابله کردیم، معنی و مقصود را یکی دیدیم؛ اما در الفاظ و عبارات در دو آیه‌ی آن اختلاف دیده شده بود... . گفتم آقا عین آن را استدعا کردم و اینک در عبارات، تفاوتی ملحوظ است. فرمود: این دفعه این‌طور نازل شد و وجهه‌ی مبارکش تغییر کرده، سر را به زیر افکند و دیگر با ما تکلم نفرمود...».[5]
با مطالعه‌ی این جریان، تعجب بسیاری برای انسان حاصل می‌شود که چگونه ممکن است، آیات الهی که معجزه و بینه‌ی حجتی الهی است، به این راحتی تغییر کند و گوینده آن را فراموش کند؟ آیا برای تحری ‌جویان حقیقت، قابل درک است که آیات الهی دچار تغییر و تحول شود؟ و آیا مفهوم وحی و نبوت این است!؟

پی‌نوشت:

[1]. جهت مطالعه‌ی بیشتر مراجعه شود به روایتی از امام رضا (علیه‌السلام) که به طور مفصل به این موضوع پرداخته شده: شیخ صدوق، علل الشرایع، قم: چاپ اول، 1385 ش، ج 1، ص 421-420؛ ر.ک: شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، تهران: نشر جهان، چاپ اول، 1378 ق، ج 2، ص 79.
[2]. برای مطالعه‌ی بسیاری از این موارد، می‌توان به کتاب: سیدهاشم بحرانی، مدینة المعاجز الأئمة الإثنی عشر، قم: مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1413 ق، مراجعه کرد.
[3]جی. ای، اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ترجمه: ع. بشیر اللهی، ه. رحیمی و ف. سلیمانی، ص 25-24.
[4]. کشف الغطاء، 203-202.
[5]. عبدالحسین آیتی، کواکب الدریه فی مأثر البهائیه، نسخه پی‌دی اف، ج 1، صص 237-235.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.