آشنایی با فرقه وهّابیت

  • 1394/06/31 - 11:35
نام وهّابی و فرقه وهّابیت که قدمت آن از دویست سال تجاوز نمی‌کند شهره عام و خاص گردیده و کمتر کسی است که نامی از این گروه و یا خبری از جرایم و جنایات آنان، نشنیده باشد. طبیعی است استعمال نام وهّابیت چندان خوشایند این گروه نباشد و به همین جهت، آنان خود را «سلفی» می‌خوانند؛ با این توجیه که ما پیرو سلف صالحی هستیم که بهترین، خالص‌ترین و نزدیک‌ترین فهم‌ها از شریعت را داشته‌اند...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نام وهّابی و فرقه وهّابیت که قدمت آن از دویست سال تجاوز نمی‌کند شهره عام و خاص گردیده و کمتر کسی است که نامی از این گروه و یا خبری از جرایم و جنایات آنان، نشنیده باشد. طبیعی است استعمال نام وهّابیت چندان خوشایند این گروه نباشد و به همین جهت، آنان خود را «سلفی» می‌خوانند؛ با این توجیه که ما پیرو سلف صالحی هستیم که بهترین، خالص‌ترین و نزدیک‌ترین فهم‌ها از شریعت را داشته‌اند.
سلفیّه در لغت، اصطلاح و شرع؛ سلفیّه یا سلفی‌گری در لغت به معنای تقلید از گذشتگان، کهنه‌پرستی یا تقلید کورکورانه از گذشتگان است.[1] و در اصطلاح، اینکه خود را پیرو سلف صالح می‌دانند.[2] و در شرع، به کسی گفته می‌شود که در دین خود از آثار و آراء گذشتگان پیروی کند. از تعریف‌هایی که ارائه شد واضح می‌گردد که سلفیّه از نظر لغت، به معنای تقدّم زمانی است و هر زمانی است و هر زمان از زمان‌های گذشته از نسبت به زمانی که در آینده می‌آید «خلف» و نسبت به زمان قبل از خود «سلف» گویند.[3] گفتنی است سلفی‌های نجدی امروز نیز یک‌دست نبوده و به دو گروه تقسیم می‌شوند. گروهی «سلفی تبلیغی»، و گروهی دیگر، «سلفی جهادی» که معتقدند باید با تشکیل جنبش‌های مسلحانه زیرزمینی، دولت‌ها را سرنگون و قدرت را به دست گرفت و اسلام اصیل را پیاده کرد. امّا اختلاف، در مفهوم اصطلاحی این واژه و مدّت زمانی است که از آن برداشت می‌گردد؛ به عنوان مثال، بوطی گفته است: «این دوره، سه قرن اوّل صدر اسلام را شامل می‌گردد.» اما گروهی دیگر بر این اعتقادند که «منظور از سلف، صحابه، تابعین و یک نسل بعد از آن است.»[4] نظری هم معتقد است که «دوره سلف، تا سال پانصد هجری قمری را شامل می‌گردد.»[5]
آیا وهّابیت سلفی هستند؟! با وجود ادّعایی که از سوی وهّابیان مطرح می‌گردد و خود را پیرو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و سلف صالح می‌دانند امّا حقیقت چیز دیگری است؛ چرا که هرچه بیشتر به گفتار و اندیشه‌های این گروه دقّت کنیم کمتر گواه و شاهدی برای تایید این ادّعا یافته و تنها این نام را پوششی برای ترویج افکار جامد، باطل و اشتباه این گروه می‌یابیم؛ چرا که آراء، عقاید و فتاوای اکثر علمای اهل‌سنت در اصول و فروع کلامی، همچون علمای اشاعره، ماتریدیه و نیز علمای حنفی، مالکی، شافعی، و حنبلی در فقه و همچنین برخی دیگر از مذاهب منقرض گردیده اهل‌سنت همچون مذهب حسن بصری، ابراهیم نخعی، ابن ابی لیلی، سفیان ثوری، لیث بن سعد، داود ظاهری، ابن جریر طبری و حتّی صحابه و تابعین که همه در کتاب‌های آنان موجود است هرگز آراء و عقاید وهّابیتی که خود را سلفیّه می‌نامند با هیچ‌یک از مذاهب نامبرده انطباق و همخوانی ندارد. برخی از وهّابیت مدّعی هستند که آراء و عقایدشان با مذهب احمد بن حنبل مطابقت دارد امّا این ادّعا نیز مطابق با واقع نیست، چرا که بسیاری از علمای حنبلی نیز با عقاید و اندیشه‌های این گروه مخالفت کرده و ردّیه‌هایی بر عقاید این گروه نوشته‌اند که از جمله آنان افراد ذیل را می‌توان برشمارد. شیخ سلیمان بن عبد الوهّاب حنبلی، برادر محمّد بن عبد الوهّاب در کتاب «ألصّواعق الالهیة فی الرّدّ علی الوهّابیّة»؛ شیخ عبد القدّومی نابلسی در کتاب «ألرّحلة»، شیخ عفیف الدّین عبدالله بن داود حنبلی در در کتاب «ألصواعق و الرّعود»؛ علّامه محمد بن عبدالرحمن بن عفالق حنبلی در کتاب «تهکّم المقلّدین بمن ادّعی تجدید الدّین»؛ شیخ حسن شطّی حنبلی در کتاب «رسالة فی الرّدّ علیهم»؛ عبد المحسن اشیقری حنبلی در کتاب «ألرّدّ علی الوهّابیة»؛ شیخ مصطفی بن احمد بن حسن شطّی حنبلی در کتاب «ألنّقول الشّرعیة فی الرّدّ علی الوهّابیة» و شیخ ابوالعون اسفارینی حنبلی «ألاجوبة النّجدیة عن الاسئلة النّجدیّة» است. این همه گذشته از ده‌ها کتاب دیگری است که از سوی علمای غیر حنبلی در ردّ عقاید وهّابیت نوشته شده که بالغ بر چهل کتاب می‌گردد[6] و اگر بنا باشد مؤلّفات شیعه را نیز به این کتاب‌ها بیافزایم متجاوز از ده‌ها و صدها عنوان کتاب دیگر خواهد گردید. حال با آگاهی از این موضوع که علمای کلام و ملل و نحل، فرقه‌های اسلامی را در اصول کلامی به چهار فرقه: معتزله، اشاعره، مرجئه (صفاتیه) و شیعه منحصر نموده‌اند، حال وهّابیت و یا سلفیّه را می‌توان تحت عنوان کدام یک از مذاهب فوق قلمداد نمود؟ علّامه شرف الدین احمد بن یحیی منیری یکی از علمای بزرگ اهل‌سنت می‌گوید: «در کتاب‌های هیچ‌یک از علمای اهل‌سنت و جماعت، اثری از نام سلفیّه و یا مذهبی به این نام به چشم نمی‌خورد؛ بلکه این نامی است که از سوی وهّابیان و بی‌دینان ساخته شده است.»[7] به همین جهت اگر بخواهیم بر اساس مبنای امروز خود وهّابیت قضاوت کرده و هرچه را در میان سلف صالح وجود ندارد را بدعت بنامیم، باید این گروه را بزرگ‌ترین بدعت‌گذران بنامیم، چرا که هر چه در قرون اولیّه اسلام می‌نگریم اسم و اثری از این مذهب و خصوصیاتی همخوان با پیروان این مذهب نمی‌یابیم و باید طبق منطق مذهب سلفیّه پیروان این گروه را افرادی بدعت‌گذار و گمراه نامید.

پی‌‍نوشت:
[1]. لسان العرب، ابن منظور، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 6، ص 330.
[2]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 2، ص 938.
[3]. السلفیة مرحلة زمنیة مبارکة لا مذهب اسلامی، محمد سعید رمضان بوطی، دار الفکر، دمشق، ص 9.
[4]. السلفیة و دعوة الشیخ محمد بن عبد الوهاب، عبد الحلیم محمود، شرکة مکتبات عکاظ للنشر و التوزیع، ص 9 و 10.
[5]. السلفیة بین أهل السنة و الإمامیة، سید محمد کثیری، بیروت، ص 22.
[6]. بحوث فی الملل و النحل، آیت الله العظمی شیخ جعفر سبحانی، جامعه مدرسین، قم، ج 4، ص 354.
[7]. الإیمان و الإسلام، شرف الدین أحمد بن یحیی منیری، چاپ استانبول، سال 1986، ص 78.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.