بررسی شأن نزول آیه مودت

  • 1394/03/30 - 15:27
سوره شوری، از سوره‌های مکی است، ولی طبق نقل مفسرین، آیه 23 الی 26 این سوره در مدینه نازل شده است و شأن نزول آن این است: هنگامى كه پيامبر وارد مدينه شد و پايه‌هاى اسلام محكم گرديد، انصار گفتند ما خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى‌رسيم و عرض مى‌كنيم: اگر مشكلات مالى پيدا شد اين اموال ما بدون هيچ‌گونه قيد و شرط در اختيار تو...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سوره شوری، از سوره‌های مکی است، ولی طبق نقل مفسرین، آیه 23 الی 26 این سوره در مدینه نازل شده است و شأن نزول آن این است: هنگامى كه پيامبر وارد مدينه شد و پايه‌هاى اسلام محكم گرديد، انصار گفتند ما خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى‌رسيم و عرض مى‌كنيم: اگر مشكلات مالى پيدا شد اين اموال ما بدون هيچ‌گونه قيد و شرط در اختيار تو قرار دارد، هنگامى كه اين سخن را خدمت پیامبر (صلى الله عليه و آله) عرض نمودند آيه «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَی وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ [شوری/23] بگو: بر اين رسالت مزدى از شما، جز دوست داشتن خويشاوندان، نمى‌خواهم، و هر كه كار نيكى كند به نيكويى‌اش مى‌افزاييم، زيرا خدا آمرزنده و شكرپذير است»، نازل شد، و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) بر آنها تلاوت كرد، سپس ‍فرمود نزديكان مرا بعد از من دوست بداريد، آنها با خوشحالى و رضا و تسليم از محضرش بيرون آمدند، اما منافقان گفتند اين سخنى است كه او بر خدا افترا بسته، و هدفش اين است كه ما را بعد از خود در برابر خويشاوندانش ذليل كند؛ آيه بعد نازل شد، «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا [شوری/24] يا مى‌گويند كه بر خدا دروغ مى‌بندد.» و به آنها پاسخ گفت، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) به سراغ آنان فرستاد و آيه را بر آنها تلاوت كرد، گروهى پشيمان شدند و گريه كردند و سخت ناراحت گشتند آيه سوم نازل گرديد: «وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ [شوری/25] و اوست كه توبه بندگانش را مى‌پذيرد و از گناهان عفوشان مى‌كند و هر چه مى‌كنيد مى‌داند.» و پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) به آن‌ها بشارت داد كه توبه خالصانه آنان، مقبول درگاه خدا است.
در این آیه شریفه مصداق ذوی القربی، طبق نظر علمای اهل سنت، با وجود احتمالاتی غیر از آنچه اکثر علمای اهل سنت داده‌اند، نزدیکان خاص پیامبر معرفی شده‌اند، ولی در این فضیلتِ امیرالمؤمنین هم، مانند دیگر فضائل ایشان، ابن‌تیمیه حدیثی که «شأن نزول آیه را در مورد اهل‌بیت دانسته، دروغ خوانده و مطالبه حدیث صحیح در این زمینه می‌نماید، و در بحث مفصلی اعتبار کتاب فضائل احمد بن حنبل، را زیر سؤال می‌برد و می‌گوید که احمد بن حنبل در این کتاب کاری به صحت و ضعف حدیث نداشته، و همچنین این کتاب ملحقاتی دارد که احمد بن حنبل ننوشته، بلکه از اضافات شخصی به نام قطیعی است، که او هم بسیار احادیث دروغ را نقل می‌کند؛ بنابراین احادیث در فضیلت امیرالمؤمنین در شأن نزول این آیه صحیح نیست.»[1]
در پاسخ ابن‌تیمیه می‌گوییم: این روایت را احمد بن حنبل در بخش زیادات المناقب آورده است. گوینده این سخن که با عبارت «برای ما نوشت» آمده است؛ قطیعی «ابوبکر ابن جعفر حنبلی» می‌باشد. قطیعی روایتگر کتاب‌های المسند، الزهد و المناقب احمد بن حنبل است. افرادی که از او روایت نقل کرده‌اند عبارتند از: دارقطنی، حاکم نیشابوری، ابن‌رزقویه، ابن‌شاهین، برقانی، ابونعیم اصفهانی و دیگر پیشوایان علم و دانش اهل سنّت.[2] دارقطنی این راوی را معتبر دانسته و می‌گوید: «قطیعی، فرد مورد اعتماد، زاهد و قدیمی است. شنیده‌ام که وی مستجاب الدعوه بوده است.»
برقانی درباره او گوید: «به نظر من قطیعی در ثبت و ضبط روایت دقیق و راستگو بود». «روزی در نزد حاکم نیشابوری اعتبار او را زیر سؤال بردم. حاکم از من نپذیرفت و از قطیعی به خوبی یاد کرد و گفت: او استاد من بود».[3] خطیب بغدادی گوید: «تاکنون کسی را ندیدم که احتجاج به سخنان او را ترک کند.»[4] ذهبی پس از نقل قول ابن‌صلاح، بر اختلال حواس قطیعی، آن را رد نموده و او را فرد مورد اعتماد زمان خود دانسته است.[5]
همچنین روایت طاوس که از سعید بن جبیر آمده، و به طور قطعی گفته است که منظور از «القربی» فقط اهل‌بیت (علیهم السلام) هستند، و این روایت را محمّد بن اسماعیل بخاری، مسلم بن حجّاج نیشابوری، احمد بن حنبل شیبانی، ترمذی و دیگران نقل کرده‌اند؛ در سندش از نظر اهل سنت، ایرادی نیست.[6] و ابن‌حجر در شرح صحیح بخاری می‌نویسد: «روایتی را که سعید بن جبیر به طور قطع مطرح کرده است گاهی از خود سعید به نقل از ابن‌عباس به صورت مرفوع نقل شده است؛ طبرانی، و ابن ابی‌حاتم این حدیث را، از سعید بن جبیر، از ابن‌عباس نقل می‌کنند وگروهی از مفسّران نیز به این‌گونه تفسیر یقین دارند و آنان به همین روایتی که طبرانی، ابن ابی‌حاتم از ابن‌عباس نقل نموده‌اند اعتماد کرده‌اند.»[7]
غیر از احمد بن حنبل که این روایت را در کتاب فضائل الصحابه از سعید بن جبیر نقل کرده،[8] زمخشری در تفسیرش[9] و حاکم حسکانی در کتاب شواهد التنزیل[10] و فخر رازی در تفسیر الکبیر به نقل از کشاف[11] علامه نسفی در تفسیرش[12] و هیثمی از ابن‌عباس نقل می‌کند: «وقتی آیه مودت نازل شد، عرض کردند: «ای رسول خدا! مودت چه کسانی از بستگان شما بر ما واجب شده است؟» فرمود: «علی، فاطمه، و دو پسر آن‌ها».[13] همچنین روایات ابن‌جریر طبری به عنوان دلیل بر شأن نزول آیه مودّت درباره اهل‌بیت (علیهم السلام)، که در سه روایت، جز در روایت اول، اشکالی از دیگر روایات گرفته نشده است؛ و در سند این روایت هم یزید بن ابی‌زیاد، است، که به جرم تشیع تضعیف گردیده است.[14] شاهد بر صحت این روایات در شأن نزول این آیه در مورد اهل بیت، روایات دیگری است که در کتب اهل سنت به صورت صحیح ذکر شده، و آن احتجاج امام حسن مجتبی (علیه السلام) پس از شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و احتجاج امام سجاد (علیه السلام)، در حال اسارت، در شام می‌باشد.[15] بنابراین ابن‌تیمیه از روی تعصب ناصبی‌گری خود، این فضیلت محرز برای امیرالمؤمنین و اهل‌بیت (علیهم السلام) را منکر می‌شود، که با توجه به روایات نقل شده، و معنای آیه، تنها احتمال عقلی، همین قول می‌باشد، و حتی فراتر از محبت معمولی بوده و تبعیت از آنان را هم شامل می‌گردد.

پی‌نوشت:

[1]. منهاج السنة، ابن تیمیه، مؤسسة قرطبه، 1406ق، ج7، ص96.
[2]. تاریخ بغداد، ابوبکر بغدادی، بیروت: دار الكتب العلمية، 1417ق، ج4، ص293.
[3]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413ق، ج16، ص213.
[4]. تاریخ بغداد، ابوبکر بغدادی، بیروت: دار الكتب العلمية، 1417ق، ج4، ص293.
[5]. میزان الاعتدال، ذهبی، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، 1382ق، ج1، ص88.
[6]. صحیح البخاری، بخاری، ج4، ص154.
مسند احمد، احمد بن حنبل، ج1، ص229 و ص286.
سنن ترمذی، ترمذی، ج5، ص54.
[7]. فتح الباری، ابن حجر، ج8، ص433.
[8]. فضائل الصحابة، احمد بن حنبل، بیروت: دار صادر، ص218.
[9]. کشاف، زمخشری، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1424ق، ج3، ص402.
[10]. شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، تهران: انتشارات اسلامی، ج2، ص130.
[11]. تفسیر الکبیر، فخر رازی، بیروت: دارالفکر، 1423ق، ج14، ص166.
[12]. تفسیر نسفی، نسفی، بیروت: دارالفکر، ج3، ص105.
[13]. مجمع الزوائد، هیثمی، بیروت: دارالفکر، 1425ق، ج9، ص168.
[14]. جامع البیان عن تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج25، ص34.
[15]. المستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص172.
جامع البیان عن تأویل آی القرآن، طبری، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج25، ص34.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.