حدیث غدیر در روایات صحیح

  • 1399/05/16 - 14:20
با وجود آن که حدیث غدیر با الفاظ مختلف، سندها و طرق متعدد به حدّ تواتر روایت گردیده، اما از آن‌جا که اعتراف کامل و صریح به این روایت، باعث زیر سؤال رفتن اساس مذهب مخالفان اعتقادی شیعه می‌گردد، همواره این حدیث، مورد تاخت و تاز شبهه‌گران قرار گرفته که از باب نمونه به دو مورد از آن اشاره می‌کنیم: ابن حزم اندلسی...

با وجود آن که حدیث غدیر با الفاظ مختلف، سندها و طرق متعدد به حدّ تواتر روایت گردیده، اما از آن‌جا که اعتراف کامل و صریح به این روایت، باعث زیر سؤال رفتن اساس مذهب مخالفان اعتقادی شیعه می‌گردد، همواره این حدیث، مورد تاخت و تاز شبهه‌گران قرار گرفته که از باب نمونه به دو مورد از آن اشاره می‌کنیم: ابن حزم اندلسی درباره حدیث غدیر این گونه شبهه کرده: «حدیث «من کنت مولاه...» به هیچ وجه از طریق افراد موثّق روایت نشده است.»[1] سردمدار وهابیت، ابن تیمیه نیز در شبهه‌ای پیرامون غدیر چنین گفته: «حدیث «من کنت مولاه...» در روایات صحیح نیامده، بلکه برخی علما آن را روایت کرده‌اند، ولی در صحت آن دچار اختلاف شده‌اند. از بخاری، ابراهیم حربی و گروهی دیگر از اهل خبره نقل شده که آنان این حدیث را تضعیف کرده‌اند.»[2]

پاسخ: از اعترافات بزرگ‌ترین علمای مورد قبول وهابیت به صحت و تواتر حدیث غدیر، به خوبی روشن می‌شود که اصل موضوع و حدیث غدیر به حدّی آشکار و غیر قابل انکار بوده است که حتی بزرگ‌ترین شخصیت‌های وهابی عصر حاضر نتوانسته آن را انکار کند و اگر بحث و اختلافی هست درباره معنا و دلالت آن است. که برای نمونه به سه مورد از این اعترافات می‌پردازیم:

احمد بن حنبل؛ احمد بن حنبل از ابوطفیل روایت کرده: «امیرمؤمنان (علیه السّلام) مردم را در رحبه کوفه گرد آورد و فرمود: سوگند می‌دهم هر که «غدیر خم» را به خاطر دارد و سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را شنیده، از جای برخیزد. 30 نفر از صحابه برخاستند. ابونعیم گفته: گروه بسیاری قیام کرده و شهادت دادند که ما حاضر بودیم هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دست امیرمؤمنان (علیه السّلام) را گرفت و فرمود: آیا من بر مؤمنان از خود آنها سزاوارتر نیستم؟ همه تصدیق کردند؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست. پرودگارا هر که علی را دوست بدارد، دوست بدار! و هر که او را دشمن بدارد، دشمن بدار!» ابوطفیل گوید: با ناراحتی، اجتماع مردم را ترک کردم؛ به دیدار زید بن ارقم رفته و به او گفتم: «از علی (علیه السّلام) چنین و چنان شنیدم و ناراحت شدم! زید گفت: آنچه را شنیدی انکار نکن! زیرا آنچه را شنیدی من نیز از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده‌ام!.»[3] «البانی» معتبرترین عالم رجالی وهابیت در زمان حاضر، پس از نقل این روایت گفته: این روایت را احمد بن حنبل، ابن حبّان، ابن ابی عاصم، طبرانی، مقدسی در «المختاره» که خود آن را تحقیق کرده‌ام، نقل نموده‌اند. این روایت، طبق شرایطی که بخاری برای صحت حدیث قائل است، صحیح می‌باشد. هیثمی در «مجمع الزوائد» گفته: این روایت را احمد نقل کرده و راویان آن، به جز فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است، از راویان «کتاب» بخاری هستند.[4] همچنین احمد بن حنبل تز دو تن از راویان معتبر حدیث روایت کرده: ابواسحاق از سعید بن وهب و زید بن یسیع روایت کرده: «امیرمؤمنان (علیه السّلام) در رهبه کوفه، حاضران را سوگند داد که هر که در روز غدیر خم سخنی دربارۀ من از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیده از جا برخیزد. 6 تن از کنار سعید و 6 تن از کنار زید برخاسته و گواهی دادند در آن روز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیر خم از مردم پرسید: «آیا من بر مؤمنان از خود آنها سزاوارتر نیستم؟ حاضران گفتند: آری! پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خدایا هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست؛ خدایا دوست بدار هر که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر که علی را دشمن دارد.»[5]

مسلم نیشابوری؛ با توجه به اهمیتی که کتاب بخاری و مسلم نزد اهل‌سنت و وهابیت داشته این پرسش مطرح است که آیا بخاری نیز، حدیث غدیر را در کتاب خود آورده یا خیر و اگر پاسخ منفی است، علت چیست؟ در پاسخ باید گفت: «متأسفانه یکی از کم‌لطفی‌ها و با بهتر بگوییم بی‌لطفی‌های بخاری، نسبت به امیرمؤمنان و اهل‌بیت (علیه السّلام) نیاوردن حدیث غدیر در کتاب است.» آیا روایتی که گروه انبوهی از صحابه در بالاترین حد از تواتر نقل کرده‌اند ارزش نقل در کتاب بخاری نداشته، با موضوع، چیز دیگری همچون تعصّب و چشم‌پوشی از حقیقت بوده است؟ آیا با نیامدن حدیث غدیر که شکی در صحت آن نیست کتاب بخاری زیر سؤال می‌رود یا حدیث غدیر؟ تعصّب بخاری در عدم نقل این روایت، هنگامی بیشتر آشکار می‌شود که ببینیم حدیث غدیر را شاگرد وی، مسلم نیشابوری و برخی دیگر از صاحبان صحاح ستّه به نوبه خود در کتاب‌هایشان آورده‌اند. گرچه مسلم بن حجّاج نیشابوری نیز این روایت را به شکل بسیار تلگرافی و مختصر نقل نموده، امّا با این وجود به خوبی گویای اصل واقعیت حدیث غدیر خم می‌باشد)؛ حصین در حالی که گروهی از صحابه با زید بن ارقم در مجلسی نشسته بودند، به زید گفت: «ای زید تو از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بهره‌های فراوان برده، احادیث انبوهی شنیده، در غزوه‌ها و جنگ‌های متعددی حضور یافته و پشت سر آن حضرت نماز گذارده‌ای! اکنون برای ما حدیثی از آن حضرت نقل نما! زید گفت: ای فرزند برادر! سنّ من بالا رفته، از آن سال‌ها دوران زیادی گذشته و بسیاری از روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به فراموشی سپرده‌ام؛ بنابراین آنچه را برای شما روایت می‌کنم، بپذیرید و بیش از آن، از من نخواهید. زید ادامه داد: هنگامی که در سرزمینی به نام غدیر خم بودیم، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان ما ایستاد و خطبه‌ای خواند که در آن حمد و سپاس خدا و موعظه و یادآوری‌هایی وجود داشت؛ سپس فرمود: اما بعد، ای مردم! آگاه باشید که من نیز همچون شما بشری هستم که پیک پرودگار مرا فراخوانده و گاه رفتن من نزدیک گردیده، به همین رو من در میان شما دو چیز ارزشمند به یادگار می‌گذارم؛ کتاب خدا که در آن نور خداوند و مایه هدایت شما قرار دارد و همچنین اهل‌بیت من؛ آنگاه سه مرتبه فرمود: شما را در حق اهل‌بیتم، شما را در حق اهل‌بیتم، شما را در حق اهل‌بیتم سفارش می‌کنم!... .»[6] حال پرسش‌هایی درباره همین متن مختصر مسلم نیشابوری مطرح است: اولا) چه روی داده که زید بن ارقم با آن همه سابقه معاشرت با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که از او خواسته می‌شود تا از گنجینه گران‌بهای روایات نبوی روایتی نقل کند، خودداری ورزیده و تفره می‌رود و به بهانه بالا رفتن سن خود تلاش می‌کند از بیان حدیث غدیر خودداری ورزد. ثانیا) در موضوع حدیث غدیر و روایات فضایل امیرمؤمنان (علیه السّلام) چه مشکلی وجود داشته که بسیاری از بزرگان صحابه، خوف و ترس بیان آن را داشته‌اند؟ چنان که در روایت بالا نیز به خوبی مشهود است زید بن ارقم از موضوعی خوف دارد؛ این‌جا این پرسش مطرح می‌گردد که اگر خطبه غدیر واقعا دلالت بر ولایت و امامت امیرمؤمنان (علیه السّلام) نداشت، چرا در بیان آن، آنقدر ترس، خوف و پنهان‌کاری صورت می‌گرفته؟ ثالثا) مگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خطبه‌ای به نام غدیر نخوانده؟ آیا تمام آن خطبه‌ای که شامل حمد، سپاس، موعظه و تذکرات فراوان بود در همان دو خط مطلب بوده که در روایات بالا آمده؟ اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن روز دست‌کم 10 دقیقه هم صحبت کرده باشد، باید چندین صفحه مطلب باشد. واقعا چه به سر آن خطبه طولانی آمده و با چه هدف و انگیزه‌ای روز به روز کوتاه و کوتاه‌تر شده تا جایی که امروز بسیاری در صدد انکار اصل آن برخاسته‌اند؟! رابعا) بر فرض که تمام خطبه غدیر همین دو سطری باشد که در روایات بالا آمد، اما آیا به همین توصیه و سفارش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به اهل‌بیت گرانقدرش که در این دو خط از خطبه قدیر سه بار تکرار گردید، عمل شد؟!.

ترمذی؛ ترمذی از ابوطفیل روایت کرده: ابوسریحه یا زید بن ارقم (تردید از راوی است) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده‌اند: «هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست.» این حدیث حسن و صحیح است. شعبه این روایت را از میمون بن عبدالله از زید بن ارقم از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده. ـ ابوسریحه همان حذیفه بن اسید غفاری، صحابی است ـ.[7] محمد ناصر البانی پس از نقل این روایت می‌گوید: «ترمذی آن را نقل کرده و گفته: این روایت حسن و صحیح است و من می‌گویم: سند این روایت با شرایطی که بخاری و مسلم برای صحت روایات قائلند، صحیح است.»[8]

پی‌نوشت:

[1]. منهاج السنة النبویة، ابن تیمیه حرانی، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 7، ص 319. جهت مشاهده تصویر کلیک کنید.
[2]. الفصل فی الملل و الأهواء، ابن حزم، مکتبة الخانجی، القاهرة، ج 4، ص 116.
[3]. مسند احمد بن حنبل، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 4، ص 370.
[4]. السلسلة الصحیحة، محمد ناصر البانی، طبق نرم افزار المکتبة الشاملة، ج 4، ص 249.
[5]. مسند أحمد بن حنبل، مؤسسة قرطبه، مصر، ج 1، ص 118.
[6]. صحیح مسلم، دار ابن کثیر، بیروت، ج 4، ص 1873.
[7]. سنن ترمذی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، ص 633.
[8]. سلسلة الاحادیث الصحیحة، البانی، طبق نرم افزار المکتبة الشاملة، ج 4، ص 249.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.