وحدت عالم انسانی

.فریبا کمال آبادی از رهبران سابق تشکیلات بهائیت در ایران، مدعی شد که بازداشت والدین بهائی، مصداق شکنجه کودک است! اما خانم کمال آبادی، جای اینکه برای فرزند زندانیان بهائی اشک تمساح بریزید، بهتر نیست والدینشان را به قانونشکنی و تقابل با حکومت فرا نخوانید؟ خانم کمال آبادی، اگر بازداشت والدین مصداق شکنجه کودک است، پس سوختن با بمبهای ممنوعه و قطع آب و برق و غذا مصداق چیست؟

در اوج جنگ هشت ساله که مردم ایران در حال دفاع از کشور به وسیله جنگی همهجانبه با قدرتهای شرق و غرب در پوشش رژیم بعث عراق بودند، تشکیلات بهائیت ضمن خیانت در داخل، به دنبال تحریک و توجیه افکار عمومی خارج علیه ایران بود. تشکیلات بهائیت یا نوکر غرب با این سیاهنماییها تلاش کرد تا دیگر جنایات شرق و غرب علیه ایران به چشم نیاید.

اگر بهائیت رنج مردم ایران را در جلوگیری از ولنگاری فرهنگی توسط حکومت میداند، که صحت همراهی و همدردی آن با این دسته از مردم قابل تردید نیست. اگر هم بهائیت خود را شریک رنجهای اقتصادی مردم ایران میداند که دروغی بیش نیست! چرا که بهائیت بیشترین آمار دزدی، اختلاس و رانت خواری هم در تاریخ ایران به نام خود ثبت کرده است؟!

بیت العدل در پیام نوروزی خود مدعیست که بلاخره خواستههای مردم جهان به تعالیم بهائیت نزدیک شده است! اما آیا تعالیمی که از آنها نام برده میشود، اختراع بهائیت هستند یا حاصل کپی برداری از دیگر ادیان و افکار؟! آیا خود بهائیت به این تعالیم پایبندی عملی داشته یا تنها در حد شعار با خود یدک میکشد؟!

سازمان بهائیت در گزارش خود از زلزله ترکیه، ابتدا با تعیین اولویت خود در کمک رسانی به بهائیان زلزله زده، باری دیگر چهره خودخواه فرقه بهائی را بر همگان آشکار کرد. سازمان بهائی بیتوجه به طمع خود در پس کمک و سابقه توهین و خیانت بهائیت به ترکیه، مدعی شد که چشم امید زلزلهزدگان ترکیه به دست یاری بهائیان است!

دیوید کلی از اعضای محفل بهائیت در انگلیس که از قضا بازرس ویژه سازمان ملل در عراق شد، گزارشی دروغین از وجود سلاحهای کشتار جمعی در این کشور جعل کرد و جنگ خونینی علیه مردم عراق به راه انداخت. تشکیلات بهائیت نه تنها هیچوقت به خاطر خیانت و دروغ عضو خود عذرخواهی نکرد، بلکه کشتار زنان و کودکان عراق را مقدمه حصول صلح جهانی معرفی کرد!

نهاد رهبری بهائیت با برجسته کردن اجر فعالیت تبلیغی و سازمانی بهائیان ایران، با بکار بردن واژه کشته شدگان به جای شهید، به تضعیف جایگاه مدافعان وطن پرداخت. بیت العدل در ادامه با دریغ کردن واژه شهید از مدافعان بهائی ایران، شهادت را تنها منحصر در راه خدمت به فرقه بهائی دانست.

تشکیلات بهائیت تلاش دارد تا با تهمت و نفرت، به فاصلهاندازی میان مردم و حاکمیت بپردازد و در عوض خود را همسو با مردم ایران جلوه دهد؛ اما با نگاهی به سیره عملی و اعتقادی بهائیت، درمییابیم که این رویکرد، بر خلاف چهره اصلی و باور بهائیت است؛ زیرا بهائیت دشمنی خود با مردم ایران را ثابت کرده، وحدت را تنها با بهائیان مجاز دانسته و آزادی خواهی را حیوانی میداند!

اگر برگزاری جشن کریسمس تا این حد موجب عصبانیت رهبران بهائی می شد، پس چرا تعارف را کنار نگذاشتند و حکم به ممنوعیت و حرمت آن نداده اند؟! آیا دلیلی غیر از دورویی دین سازان بهائی داشته است؟! دین سازانی که بر خلاف شعارهای خود، هم به دنبال استقلال بهائیت بودند و هم نمی خواستند طرفداران مسیحی خود را بخاطر اصرار بر استقلال از دست دهند!

در باور بهائی فطرت یا سرشت انسان ها به ذاتی و اکتسابی تقسیم شده و فطرت اکتسابی افراد تنها در صورت ایمان به بهائیت پاک دانسته شده است. لذا کسانی که بهائیت را نپذیرند، پست فطرت و با بدترین القاب خطاب شده اند. این در حالیست که فرقه بهائیت ادعای ابداع آموزه وحدت عالم انسانی و تساوی بشر بدون توجه به ایمان و کفر افراد را دارد.

دین ساختگی بهائیت، از یک سو شعار تساوی زن و مرد می دهد و از سویی دیگر مردها را مجبور به پرداخت مهریه به زن می داند! از یک سو از آزادی و شخصیت زن دم می زند و از سویی باکره بودن زن را شرط پرداخت مهریه و نفقه به او دانسته اند. در بهائیت حتی میان زنان هم عدالت رعایت نشده وشهری ها لایق طلا و روستایی ها سزاوار نقره دانسته شده اند.

بر خلاف تبلیغات بهائیت در اشاعه شعار وحدت عالم انسانی؛ در این فرقه برخی اقوام بخاطر نژادشان و پیروان تمامی ادیان بخاطر نپذیرفتن مسلک باطل بهائیت، سزاوار توهین پیشوایان بهائی شده اند.

بنابر اسناد ساواک، نهاد رهبری بهائیت، پیروانش را بی توجه به شعارهای تعدیل معیشت، تعلیم و تربیت عمومی و وحدت و نوع دوستی، به ثروت اندوزی و علم افزایی شخصی و حزبی، با هدف تصدی قدرت و دولت فراخوانده است. تشکیلات قدرت طلب بهائیت نشان داده که در راه رسیدن به اهداف سلطه طلبی خود، شعارهای نوع دوستی اش را نیز فراموش می کند.

رونمایی از کتاب مبارزه با استبداد به سبک آیین بهایی در حالیست که فرقه بهائیت، هم از جهت تئوری و هم از جهت عملی با استبداد و مستبدین سازگاری داشته است. چگونه می توان نشر دانش را راهکار بهائیت برای مبارزه با استبداد برشمرد، در حالی که پیامبرخوانده بهائی، هر آنچه بهائیت را رد کند جهل خوانده و آزادی خواهی را مساوی با حیوانیت دانسته است.