امیرالمومنین
یکی از شبهاتی که از سوی مفتیان وهابی مطرح شده، تعاملات و مساعدتهای امیرالمؤمنین (ع) به خلفای سه گانه اهل سنت است. وهابیون با استناد به روایاتی از منابع شیعه ادعا می کنند، بارها امیرالمؤمنین (ع) به خلفای سه گانه یاری رسادند و این دلیل بر قانونی و شرعی بودن خلافت آنان است که در پاسخ گفته میشود، یکی از وظایف امام (ع) راهنمایی و کمک رسانی به مسلمانانی است که حاکم غاصب بر آنان حکومت دارد.
آتئیست ها با ایجاد شبهاتی پیرامون خطبه 56 نهج البلاغه، امیرمؤمنان (ع) را شخصیتی خشن و طرفدار کشتار معرفی می کنند؛ در پاسخ به شبهه آنان باید گفت، حضرت چه در صدر اسلام و چه در دوران حکومتشان، ابتدا به هدایتگری مردم میپرداختند؛ اما هنگامی که کفار و مشرکین و منافقین دست به اسلحه میشدند و هدایت آنان امری بعید میشد، به دفاع از مسلمانان اهتمام میکردند.
آتئیست ها با بیان روایت تاریخی که سند معتبری ندارد ادعا کرده اند امیرالمؤمنین (ع) به دلیل آنکه حنظلة بن ربیعه با ایشان به مخالفت برخاست، خانه اش را به آنش کشیدند. این ادعا در حالی مطرح میشود که در منابع تاریخی، به نفاق حنظله و عثمانی گری او اشاره شده است. میتوان گفت، با مشاهده سیره امیرالمؤمنین (ع) مشخص میگردد، حضرت هیچگاه خانه مخالفین خود را به آتش نکشیدند.
خدا ناباوران با ایجاد شبهه پیرامون نحوه حکومت امیرالمؤمنین (ع) ادعا می کنند که حضرت خانه جریر بن عبدالله بجلی را به خاطر مخالفتش با ایشان به آتش کشاندند. آنچه مسلّم است این است که روایت مورد استناد آتئیستها، روایتی فاقد اعتبار است و در صورت فرض، اگر حضرت این کار را کرده باشند، باید در موارد دیگر همانند فتنه جمل خانه آنان را نیز به آتش میکشیدند.
مفتیان وهابی از شیعیان می پرسند اگر امیرالمؤمنین (ع) خلیفه است، چرا در شورای شش نفره ای که توسط خلیفه دوم اهل سنت تشکیل شد، کاندید شدند؟! در پاسخ باید گفت که حضور حضرت در این شورا، فرصت مغتنمی بود تا به الهی نبودن سنت خلفای قبلی اشاره داشته باشند؛ همچنین امت خوابیده در غفلت را بیدار و به سمت فرمان پیامبر (ص) هشیار و آگاه سازند.
عدم مشروعیت خلافت خلفای اهل سنت، از مهمترین بحثهای شیعیان با مفتیان وهابی است. وهابیون با استناد به شرکت امیرالمؤمنین (ع) در نمازهای یومیه خلفای سه گانه اهل سنت، ادعا دارند امیرالمؤمنین (ع) قائل به مشروعیت حکومت آنان بوده، در حالی که بنا بر روایات، ترس از ایجاد تفرقه توسط دشمنان و انشقاق دین و تقیه کردن امیرالمؤمنین (ع) از مهمترین دلایل حضور حضرت در مسجد بوده است.
امیرالمؤمنین (ع) مظلوم تنهایی است که در حق ایشان بارها ظلم شده است. تظلم خواهی حضرت به دفعات در طول حیات طیبه شان بیان شده است و بر همگان مظلومیت ایشان محرز و مشخص بوده و هست. علاوه بر محدثین سرشناس شیعه، علمای مشهور اهل سنت نیز به این مظلومیت اذعان کرده اند.
27 رجب مصادف با مبعث رسول گرامی اسلام (ص) است. با بررسی در منابع شیعه و اهل سنت مشخص میشود اهمیت این روز مهم علاوه بر ابلاغ رسالت، به جهت ابلاغ ولایت نیز بوده است. ابن عساکر به نقل از رسول خدا (ص) هدف رسالت انبیای الهی را قبول و تبعیت ولایت پیامبر خاتم (ص) و همچنین پذیرش ولایت امیرالمومنین (ع) میداند.
کعبه به عنوان قبله مسلمانان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این مکان به عنوان اولین مکان برای عبادت یاد شده است. اما وهابیون معتقدند، به دلیل حضور بتها درون کعبه، تولد امیرالمومنین (ع) در این مکان مهم نیست؛ زیرا این مکان بتکده بود. این ادعا در حالی بیان میشود که قرآن کریم در سوره فیل به لشکرکشی سپاه ابرهه به جهت تخریب کعبه و نابودی آنان توسط پرندگان ابابیل اشاره می کند.
دشمنی وهابیون با اهل بیت (ع) واقعیتی است که نمیتوان منکر آن شد. مفتیهای وهابی معتقدند، امامان شیعه (ع) در دوران زندگانی خود موفق به انجام یک کار موفقیت آمیز نشدند. این ادعا در صورتی بیان میشود که منابع اهل سنت شاهد شکستهای مکرر خلفای آنان در نبردها و فرار آنان از میدان جنگ و دفاع از رسول خدا (ص) است.
ابراز دشمنی علنی وهابیون با اهل بیت (ع) واقعیتی است که نمیتوان منکر آن شد. مفتیهای وهابی میگویند، ائمه معصومین (ع) در دوران حیاتشان موفق به انجام حتی یک کار موفقیت آمیز نشدند. این ادعا در صورتی بیان میشود که در منابع اهل سنت به شکست خلفای اهل سنت در فتح خیبر و در نهایت، فتح خیبر توسط حضرت علی (ع) اشاره شده است.
مدارای امیرالمومنین علی (علیهالسلام) با جریان فتنه و عاملان غصب خلافت، نه از روی ترس و نه تأیید و موافقت با اعمال آنان بوده است، بلکه هیچگاه سکوتی صورت نگرفت و امیرالمومنین (علیهالسلام) بر اساس مصلحت حفظ اسلام و نگاه داشتن دین مبین، مجبور به مدارا شدند.
دراویش نعمت اللهی گنابادی همواره از مدافعین مذهب شاه نعمت الله ولی بوده و نه تنها شاه نعمت الله ولی بلکه تمام اقطاب ذکر شده در سلسله خویش را از مذهب تشیع میدانند، درحالیکه شاه نعمت الله ولی برادری و عقد اخوت پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) را منکر میشود و خلفا را بهعنوان برادر رسول خدا (ص) در دنیا و آخرت، معرفی میکند.
در یکی از مقالات، اشعاری از مولوی منتشر شد که واکنشهای مختلفی را به همراه داشت. برداشت برخی از این شعر این بود که مولوی مقام حضرت موسی (علیه السلام) را برای حضرت علی (علیه السلام) در مقابل خضر قائل شده است. برخی هم برداشتشان این بود که مولوی از زبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حال نصیحت حضرت هستند و منظور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از پیر عاقل خودشان هستند.