نقد ادعای علی اکبر حکمی زاده در انکار امامت حضرت علی(ع)

  • 1402/01/10 - 11:09
از جمله اعتقادات حکمی زاده، انکار امامت و فضائل حضرت علی (ع) است؛ وی در این باره می‌نویسد: اگر امامت اصل چهارم از اصول مذهب است، چرا خدا چنین اصل مهمی را در قرآن بیان نکرده است؛ در پاسخ وی می‌گوییم: لازم نیست حتماً به صراحت نام امام در قرآن ذکر شود، بلکه ذکر اوصاف امام در قرآن که به اجماع علمای امت، اختصاص به آن حضرت دارد، دلالت بر این امر می‌کند.
امامت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ علی اکبر حکمی زاده، ابتدا طلبه و روحانی و ساکن قم بود، ولی در آخر منحرف شده و از سلک روحانیت خارج شد و کتاب اسرار هزار ساله را نوشت که امام خمینی (رحمةالله‌علیه) در مقابل و برای دفاع از اسلام و پاسخ به این کتاب و شبهات دیگر منحرفین، کتاب کشف الاسرار را نوشتند.
وی قائل به دیدگاه قرآن بسندگی در دین است؛ طبق نظر او، قرآن تنها منبع قابل استفاده در استنباط معارف و احکام دینی است و برای تمام مسائل و امور دینی، فقط باید از قرآن بهره‌گیری کرد.

از جمله اعتقادات وی که آن را در کتاب اسرار هزارساله بیان کرده، انکار امامت و فضائل حضرت علی (علیه‌السلام) است. حکمی زاده می‌نویسد: «اگر امامت، اصل چهارم از اصول مذهب است، چرا خدا ... چنین اصل مهمی را در قرآن بیان نکرده است؛ کتاب‌های تفسیر، بسیاری از آیات قرآن را به امامت تأویل کرده‌اند تا جایی که بعضی از آن‌ها کلمه‌های صلات و زکات و ابل را هم تفسیر کرده‌اند. اگر امامت به راستی تا این اندازه مورد توجه قرآن بود، چرا برای یک بار هم شده، این موضوع  را آشکارا بیان نکرده است که این همه جنگ بر سر این کار نشود.»[1]

در پاسخ به این شبهه باید گفت که خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم افراد را به روش‌های مختلفی معرفی کرده است؛
گاهی معرفی با ذکر نام فرد صورت گرفته است، مانند آیه ششم سوره یوسف که در مورد معرفی پیامبر است که خداوند می‌فرماید: «وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ [یوسف/6] مژده می‌دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش (در انجیل من) احمد است بیاید.»
گاهی هم افراد را با  ذکر یک عدد معرفی کند، چنانکه در آیه دوازدهم سوره مائده آمده است: «وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا [مائده/12] و همانا خدا از بنی اسرائیل عهد گرفت و از میان آن‌ها دوازده نفر بزرگ برانگیختیم.»
و گاهی هم فرد مورد نظر را با اوصاف یا ذکر داستانی از آنان معرفی کرده است، مانند داستان حضرت سلیمان (علیه‌السلام)، که می‌فرماید: «قالَ الَّذی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتاب [نمل/40] آن کس که به علمی از کتاب الهی دانا بود (یعنی آصف بن برخیا که دارای اسم اعظم و علم غیب بود) ... .»

حال این سؤال را از جناب حکمی زاده می‌پرسیم که چه ایرادی دارد که نام جانشین پيامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در قرآن با ذکر اوصاف باشد و سپس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این فرد را با ذکر نام و نشان دادن مصداق، به مردم بشناساند؛ چنان‌که قرآن مجید بارها به فضایل حضرت علی (علیه‌السلام) اشاره کرده است، بدون آن‌که نامی از آن حضرت بیاورد؛ مانند آیه ولایت، آیه مباهله، آیه أولى الأمر، آیه تبلیغ، آیه صادقین و ... که بزرگان تفسیری شیعه و سنی، اتفاق نظر دارند که این آیات در شآن حضرت علی (علیه‌السلام) نازل شده است.

طبری در تفسیر خود می‌نویسد: «آیه ولایت (آیه 55 سوره مائده) در حق علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) نازل شد، هنگامی‌که در حال رکوع صدقه داد.»[2]
هم‌چنین این سؤال را باید از جناب حکمی زاده پرسید که اگر ذکر نام دلیل بر حقانیت است، نام بسیاری از پیامبران در قرآن ذکر نشده و تنها نام 26 تن ذکر شده است‏. حال اگر نام پیامبران در قرآن نیامده است، آیا دلیل می‌شود که آنان پیامبر یا رسول نبوده‏‌اند؟!

پی‌نوشت:
[1]. حکمی زاده، علی اکبر، اسرار هزار ساله، ص18.
[2]. طبری، تفسیر طبری، ج10، ص426.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سوالی داشتم آیا قرآنیون مرتد شناخته شدن ؟ جایی دیدم که ادعا کرده بود بسیاری از علما اونها رو مرتد میدونن

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.