بنیانگذار وهابیت، خائن دروغگوی منافق از نگاه فریقین
خلاصه مقاله
خیانت یک رذیلت اخلاقی است؛ لغتشناسان آن را به نقصان وفا، نگاه به آنچه حلال نیست و ... معنا کردهاند.
این کلمه، در قرآن دوبار وارد شده، ولی مشتقاتش، چهارده بار در قرآن آمده است. مفسرین معانی «گناه»، «خیانت در امانت»، «نقض عهد»، «زنا» و «مخالفت در دین» و یا به معنای ظلم و ستم، و سرقت برای کلمه خیانت آوردهاند.
قبل از اسلام رسم عرب این بود که پرچمی به نام خائن در بازار عکاظ برمیافراشتند تا مردم او را بشناسند و خائن به همسایه، در ایام حج در منا معرفی میشد و گاهی تندیس خیانتکار را با آب و گل میساختند و در دید عموم مردم برای لعن قرار میدادند.
محمد بن عبدالوهاب از کسانی است که تمام نشانههای خائن را دارد؛ چرا که هم مؤمن نیستند و از دایره اسلام خارجند و هم صفات خائن و دروغگو و منافق را دارا هستند.
متن مقاله
واژهی خیانت یک رذیلت اخلاقی است و در لسان قرآن و روایات معصومین (علیهمالسلام) شدیداً نسبت به آن مذمت شده است و امت اسلامی را از آن برحذر داشتهاند. ابنمنظور، لغتشناس بزرگ اهل سنت کلمه خیانت را نقصان وفا معنا کرده است.[1] و ابنفارس میگوید خائن را از آن جهت خائن گفتهاند چون در موردی که به آن خیانت میورزد، در واقع چیزی کم میگذارد، یا در امری که او را امین قرار دادهاند، نقصی وارد میسازد و خیرخواهی نمیکند.[2] برخی دیگر هم خیانت را ذیل کلمهی -خون- به فتح خا و سکون واو معنا کردهاند، یعنی نگاه به آنچه حلال نیست.[3]
این کلمه، در قرآن دوبار در سوره انفال آیات 71-58 وارد شده است، ولی مشتقات آن، بهصورت اسم و فعل، چهارده بار در قرآن بهکار برده شده است.[4] البته این نکته قابل دقت است که این کلمه به یک معنا در قرآن وارد نشده است، بلکه مفسرین برداشتهای متفاوتی از آن داشتهاند، مثلاً یحیی بن سلام برای این واژه در قرآن، پنج وجه را ذکر کرده است از جمله: «گناه» در آیه 187 سورهی بقره، «خیانت در امانت» در آیه 105 سوره نساء، «نقض عهد» در آیه 158 انفال، «زنا» در آیه 52 سوره یوسف، «مخالفت در دین» در آیه 10 سوره تحریم.[5] برخی دیگر به معنای ظلم و ستم و یا سرقت معنا کردهاند.
اگر نگاهی به تاریخ قبل از اسلام داشته باشیم، خواهیم دید که رسم عرب این بوده است که پرچمی به نام خائن در بازار عکاظ برمیافراشتند، تا مردم او را بشناسند و یا اگر شخصی به همسایه خود خیانت میکرد، در ایام حج در منا آتشی را روشن کرده و با فریاد، خائن را به مردم معرفی میکردند و یا گاهی تندیس خیانتکار را با آب و گل میساختند و در دید عموم مردم قرار داده تا او را لعنت کنند.[6] این واژه با ظهور دین اسلام و مبعوث شدن پیامبر اکرم در تعالیم کتب آسمانی، مانند قرآن بهکار برده شده است و گناه بزرگ شمرده شده که در مقابل وفا قرار گرفته است. بهعبارت دیگر، گناه خیانت به خداوند به مراتب از گناه خیانت به خلق بزرگتر است، لذا در طول تاریخ اسلام بودند و هستند افرادی مانند محمد بن عبدالوهاب و... که با برپا کردن فتنه و آشوب در جهان اسلام به این صفت حمل گردیدند، در نتیجه بنیانگذار این فرقه کذایی گناهکار خائنی است که خیانت در امانت کرده و با نقض عهد اعتقادی، با دین اسلام مخالفت کرده است و در دین حق پیامبر اسلام، ظلم و ستم روا داشته است.
زمخشری عالم مفسر اهل سنت، خیانت را به تعطیل فرایض الهی و ترک سنت پیامبر اکرم تفسیر کرده است.[7] و احمد بن حنبل ذیل روایتی از پیامبر اکرم نقل کرده که جنایت و دروغ نمیتواند در سرشت انسان مؤمن وجود داشته باشد.[8] و در ذیل روایتی دیگر مینویسد: جمع صفات امانت و خیانت اصلاً ممکن نیست.[9]
در ذیل این سخن میتوانیم بپذیریم که بنیانگذار فرقه وهابیت، مؤمن نیست، چرا که در احوالات او نوشته شده است که: «آن زمانی که او به زادگاهش -عیینه- مراجعت کرد، با امیر و حاکم آنجا به نام -عثمان بن معمر- پیمان بست که هر یک از آن دو بازوی دیگری و حامی طرف مقابل باشد، و عبدالوهاب هم عقاید خود را بیپرده مطرح کند... این پیمان دو طرفه در حقیقت داد و ستدی بیش نبود... اولین عقیده محمد بن عبدالوهاب زمانی آشکار شد که قبر زید بن الخطاب را با خاک یکسان کرد؛ چون آن را بدعتی میدانست که باید از میان میرفت... که واکنشهایی زیادی را به همراه داشت، لذا حاکم متحد او عذرش را خواست و او مجبور شد به منطقه -درعیه- کوچ کند. او وقتی به درعیه رسید، با امیر و حاکم درعیه یعنی محمد بن سعود، بزرگ خاندان آل سعود، همپیمان شد و بعد از تحکیم روابط خانوادگی (ازدواج دختر محمد بن عبدالوهاب با فرزند محمد بن سعود یعنی عبدالعزیر) شعاع روابط خانوادگی آنها محکم و گستردهتر گردید، و اینجا بود که محمد بن عبدالوهاب برای گرفتن انتقام از امیر و حاکم عیینه که با او سابقاً پیمان بسته بود، -عثمان بن معمر- را به هنگام خواندن نماز جمعه ترور کرد و او را کشت. این نخستین خونی بود که توسط اطرافیان محمد بن عبدالوهاب به دستور او ریخته شد...»[10]
بزرگان از علمای شیعه مانند ابن بابویه، شیخ مفید، و شیخ طوسی در کتب خود خیانتکار را از دایره اسلام بیرون میدانند.[11] لذا شکی نیست که هر کسی که خائن باشد، از دین اسلام خارج شده است. پیامبر اکرم میفرماید: خیانتکار چهار نشانه دارد، اول: نافرمانی در برابر خداوند. دوم: آزار همسایگان. سوم: کینه به همنوعان. چهارم: نزدیک شدن به طغیان.[12] و محمد بن عبدالوهاب نوع سوم را دارا بود و کینه به هم نوعش را کرده بود.
نتیجه بحث این میشود که بنیانگذار فرقه وهابیت و تابعین از ایشان و کسانیکه با عقاید و افکار او همعقیده هستند، همه و همه تمام این چهار نشانه را به عناوین مختلف دارند؛ چرا که هم مؤمن نیستند و مسلمانان را از دایره اسلام خارج میدانند و هم صفات خائن و دروغگو و منافق را دارا هستند.
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. لسان العرب، ابن منظور، دار صادر، بیروت، لبنان، ذیل واژه -خون- فتح خا و سکون واو.
[2]. معجم مقاییس اللغه، ابن فارس، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، ذیل واژه -خون- فتح خا و سکون واو.
[3]. (تهذیب التهذیب، ازهری)، (المفردات، راغب اصفهانی)، (کتاب العین، خلیل بن احمد)، ذیل واژه -خون-
[4]. المعجم المفهرس، محمد فواد عبد الباقی، چاپ قاهره، مصر، ذیل واژه -خون- فتح خا و سکون واو.
[5]. لاتخونوا الله و الرسول، صباح علی البیاتی، مرکز الابحاث العقائدیه، موصل، عراق، ص87.
[6]. محاضرات الادباء، راغب اصفهانی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص286.
[7]. کشاف، زمخشری، دار الکتاب العربی، بیروت، لبنان، ج2 ص213.
[8]. مسند، احمد بن حنبل، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج5 ص252.
[9]. همان، ج2 ص349.
[10]. تاریخ نجد، عبدالله فیلبی، المکتبه، بیروت، لبنان، ص36- 39.
[11]. امالی مفید ص234، امالی شیخ طوسی ص111، من لایحضره الفقیه ج4 ص361.
[12]. تحف العقول، ابن شعبه حرانی، نشر آل علی، قم، ایران، ص22.
افزودن نظر جدید