عزاداری برای امام حسین(ع) مبتنی بر آیات و روایات
یکی از داستانهای وارده در قرآن کریم، جریان جدایی حضرت یعقوب (علیهالسلام) از فرزندش حضرت یوسف (علیهالسلام) است که به خاطر آن، حضرت یعقوب دچار حزن و اندوه فراوانی گشت، به طوریکه سالیان درازی در غم فرزندش یوسف، اشک ریخت تا چشمانش سفید و بینایی خود را از دست داد. قرآن از قول یعقوب و اندوه او میفرماید: «... قالَ يا أَسَفي عَلي يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظيمٌ.[یوسف/84] ای اندوه من بر فراق یوسف، و در حالی که حزن و اندوه خود را فرو میخورد، چشمانش از اندوه و ناراحتی سفید شد.» و این ناله و اندوه یعقوب، براداران یوسف را به ستوه آورده و به پدرشان یعقوب گفتند: «قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّىٰ تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ.[یوسف/ 85] به خدا سوگند -ای پدر- همیشه به یاد یوسف هستی و خاطره او را از یاد نمیبری تا حدّی که خود را به هلاکت اندازی.»
از این آیات چنین میتوان برداشت کرد که گریه و اندوه، هر چند سالیان طولانی هم طول بکشد، مانعی ندارد، بلکه مشروع و از ویژگیهای مثبتی است که در قرآن از آن یاد شده است. زمخشری در کتاب تفسیرش مینویسد: «حضرت یوسف از جبرئیل، مدت اندوه و گریه پدرش یعقوب، و ثواب آن را پرسید. پاسخ شنید هفتاد سال به طول انجامید و پاداش گریهی او، برابر با هفتاد شهید است.»[1] و یا طبری در تفسیر خود ذیل آیه 86 سوره یوسف و در ادامه داستان دربارهی مدت زمان گریه حضرت یعقوب، از حسن بصری روایت کرده است و مینویسد: «از زمانی که حضرت یوسف از نزد پدرش یعقوب جدا شد، تا زمان مراجعت او، هشتاد سال طول کشید و در این مدت همواره اندوه قلبی او را فراگرفته و گریه میکرد تا نابینا و کور شد. حسن بصری گفته است در آن روزگار در روی زمین خلیفهای بزرگوارتر از حضرت یعقوب (علیهالسلام) در پیشگاه خداوند وجود نداشت.»[2]
موید این دو روایت از کتب اهل سنت تمسک و استدلال کلام امام سجاد (علیهالسلام) است که در پاسخ به کسانیکه به گریه آن حضرت اعتراض میکردند فرمود: «مگر شما از گریه و عزاداری یعقوب اطلاع ندارید؟ او سالیان طولانی در فراق یوسف گریه گرد تا بینایی خود را از دست داد در صورتیکه فرزندش زنده بود و تنها از جلوی چشمانش ناپدید شده بود. اما من با چشمان خودم دیدم که پدرم و 17 تن از اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را شهید کرده و سرشان را از تن جدا کردند.»[3]
با اینگونه آیات و روایات در کتب فریقین استنباط میشود که برپایی مجالس عزاداری و گریه نه تنها مخالف با قرآن و روایات نیست، بلکه یکی از مصادیق شعائر الهی هم هست که در قرآن خداوند صراحتاً میفرماید: «وَمَنْ یُعَظِّمَ شعائِرَ اللّه فَإنَّها مِن تَقْوی القلوب.[حج/32] هر کس شعائر الهی را بزرگ شمارد، این کار نشانه تقوای دلهاست.» چرا که محبت و مودت اهل بیت و مبارزه با ظلم و ستمی است که به خاندان پیامبر وارد گردیده است.
پینوشت:
[1]. تفسیر کشاف، زمخشری، دار الکتاب العربی، بیروت، لبنان، ذیل آیه ج2 ص497. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
تفسیر کبیر، فخر رازی، دار الفکر، بیروت، لبنان، ذیل آیه ج18 ص193.
[2]. «کان منذ خرج یوسف من عند یعقوب الی یوم رجع ثمانون سنه لم یفارق الحزن قلبه یبکی حتی ذهب بصره و قال الحسن: والله ما علی الارض یومئذ خلیفه اکرم علی الله من یعقوب.» تفسیر طبری، طبری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج13 ص60. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب مازندرانی، موسسه انتشارات علامه، قم ایران، باب فی کرمه و صبره و بکائه، ج4 ص179. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، مکتبه الاسلامیه، طهران، ایران، باب جواز البکاء علی المیت، ج2 ص923.
افزودن نظر جدید