عزاداری برای امام حسین(ع) مبتنی بر آیات و روایات

  • 1399/05/30 - 10:42
جریان جدایی حضرت یعقوب و یوسف (علیهماالسلام) و حزن و اندوه حضرت یعقوب که سالیان درازی در غم فرزندش یوسف، اشک ریخت تا چشمانش سفید شده و بینایی خود را از دست داد، در قرآن بیان شده است که استنباط می‌شود که برپایی مجالس عزاداری و گریه مخالف با قرآن و روایات نیست.

یکی از داستانهای وارده در قرآن کریم، جریان جدایی حضرت یعقوب (علیه‌السلام) از فرزندش حضرت یوسف (علیه‌السلام) است که به خاطر آن، حضرت یعقوب دچار حزن و اندوه فراوانی گشت، به طوری‌که سالیان درازی در غم فرزندش یوسف، اشک ریخت تا چشمانش سفید و بینایی خود را از دست داد. قرآن از قول یعقوب و اندوه او می‌فرماید: «... قالَ يا أَسَفي عَلي يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظيمٌ.[یوسف/84] ای اندوه من بر فراق یوسف، و در حالی که حزن و اندوه خود را فرو می‌خورد، چشمانش از اندوه و ناراحتی سفید شد.» و این ناله‌ و اندوه یعقوب، براداران یوسف را به ستوه آورده و به پدرشان یعقوب گفتند: «قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّىٰ تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ.[یوسف/ 85] به خدا سوگند -ای پدر- همیشه به یاد یوسف هستی و خاطره او را از یاد نمی‌بری تا حدّی که خود را به هلاکت اندازی.»
از این آیات چنین می‌توان برداشت کرد که گریه و اندوه، هر چند سالیان طولانی هم طول بکشد، مانعی ندارد، بلکه مشروع و از ویژگی‌های مثبتی است که در قرآن از آن یاد شده است. زمخشری در کتاب تفسیرش می‌نویسد: «حضرت یوسف از جبرئیل، مدت اندوه و گریه پدرش یعقوب، و ثواب آن را پرسید. پاسخ شنید هفتاد سال به طول انجامید و پاداش گریه‌ی او، برابر با هفتاد شهید است.»[1] و یا طبری در تفسیر خود ذیل آیه 86 سوره یوسف و در ادامه داستان درباره‌ی مدت زمان گریه حضرت یعقوب، از حسن بصری روایت کرده است و می‌نویسد: «از زمانی که حضرت یوسف از نزد پدرش یعقوب جدا شد، تا زمان مراجعت او، هشتاد سال طول کشید و در این مدت همواره اندوه قلبی او را فراگرفته و گریه می‌کرد تا نابینا و کور شد. حسن بصری گفته است در آن روزگار در روی زمین خلیفه‌ای بزرگوارتر از حضرت یعقوب (علیه‌السلام) در پیشگاه خداوند وجود نداشت.»[2]
موید این دو روایت از کتب اهل سنت تمسک و استدلال کلام امام سجاد (علیه‌السلام) است که در پاسخ به کسانی‌که به گریه آن حضرت اعتراض می‌کردند فرمود: «مگر شما از گریه و عزاداری یعقوب اطلاع ندارید؟ او سالیان طولانی در فراق یوسف گریه گرد تا بینایی خود را از دست داد در صورتی‌که فرزندش زنده بود و تنها از جلوی چشمانش ناپدید شده بود. اما من با چشمان خودم دیدم که پدرم و 17 تن از اهل بیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را شهید کرده و سرشان را از تن جدا کردند.»[3]
با این‌گونه آیات و روایات در کتب فریقین استنباط می‌شود که برپایی مجالس عزاداری و گریه نه تنها مخالف با قرآن و روایات نیست، بلکه یکی از مصادیق شعائر الهی هم هست که در قرآن خداوند صراحتاً می‌فرماید: «وَمَنْ یُعَظِّمَ شعائِرَ اللّه فَإنَّها مِن تَقْوی القلوب.[حج/32] هر کس شعائر الهی را بزرگ شمارد، این کار نشانه تقوای دل‌هاست.» چرا که محبت و مودت اهل بیت و مبارزه با ظلم و ستمی است که به خاندان پیامبر وارد گردیده است.

پی‌نوشت:

[1]. تفسیر کشاف، زمخشری، دار الکتاب العربی، بیروت، لبنان، ذیل آیه ج2 ص497. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
تفسیر کبیر، فخر رازی، دار الفکر، بیروت، لبنان، ذیل آیه ج18 ص193.
[2]. «کان منذ خرج یوسف من عند یعقوب الی یوم رجع ثمانون سنه لم یفارق الحزن قلبه یبکی حتی ذهب بصره و قال الحسن: والله ما علی الارض یومئذ خلیفه اکرم علی الله من یعقوب.» تفسیر طبری، طبری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج13 ص60. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب مازندرانی، موسسه انتشارات علامه، قم ایران، باب فی کرمه و صبره و بکائه، ج4 ص179. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، مکتبه الاسلامیه، طهران، ایران، باب جواز البکاء علی المیت، ج2 ص923.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.