ارث دختر در مقایسه با پسر در بهائیت!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیشوایان بهائی در شعارهای تبلیغاتی خود، تأکید بسیاری بر تساوی حقوق زن و مرد داشته و در این راستا، شوقی افندی از این شعار، به عنوان فرصت تبلیغی مناسب برای بهائیان یاد کرده است.[1] اما جالب است بدانیم که بر خلاف این شعار توخالی، پیشوایان بهائیت در موارد بسیاری ادعای تساوی زن و مرد در بهائیت را نقض کرده و تفاوت سهم ارث میان دختر و پسر، نمونهی بارزی از این رفتار دورویه است.
از اینرو پیامبرخواندهی بهائی در حکمی، خانهی مسکونی (که معمولاً عمده دارایی متوفی به شمار میآید) را مختص فرزندان پسری دانسته است: «وَ جَعَلنا الدارَ المَسکُونة و الألبسه المَخصُوصة لِلذُرِّیة مِن الذُکران دُونَ الإناث [2]؛ و قرار دادیم خانهی مسکونی و لباسهای مخصوص (میّت) را برای فرزندان پسری».
پیشوایان بهائی در این راستا، از بیان حکم متوفیِ صاحب چند خانهی مسکونی نیز غافل نمانده و بهترین خانه را سهم فرزندان پسری دانستهاند: «اگر بيوت مسكونه (خانههای مسکونی) متعدّد باشد أعلی و اشرف آن به ذرّيه ذكور تعلّق میيابد».[3]
جالب توجه آنکه عبدالبهاء، با تغییر حکم پدر خود، بیعدالتی را تا به آنجا پیش برده که فرزند ارشد پسری را جایگزین فرزندان پسری در مصادرهی اموال پدر کرده و او را در تَه ماندههای اموال متوفی نیز سهیم دانسته است: «بيت مسكون در هر صورت مال بكر است. خواه از ميّت چيز ديگری باقی ماند يا نماند ولد بكر از ساير اموال نيز سهم خويش میبرد».[4]
جالبتر آنکه پیشوایان بهائی، حتی پرداخت دیون و بدهیهای متوفی را از غیر سهم الإرث پسر بزرگ تعیین کردهاند: «... ديون و حقوق از ساير اموال داده شود و اگر اموال وفا نكند ( کافی نبود و دیون بیشتر بود) از بيت مسكون (خانهی مسکونی) و البسه مخصوصه (لباسهای مخصوص متوفی) اداء (پرداخت) شود».[5]
عجیبتر آنکه منادیان شعار تساوی زن و مرد در بهائیت، تبعیض جنسیتی خود را به نسل بعدی فرزندان متوفی هم منتقل کرده و خانهی متوفی را حتی در صورت مرگ فرزند پسر ارشد او، سهم فرزندان پسر ارشدش دانسته و در این فرض هم دختران متوفی را از خانهی پدریشان محروم کردهاند: «در صورتی كه پسر شخص متوفّی وفات يافته و از او ذرّيهای باقی باشد، ذريه مذكور سهم پدر شان را به ارث میبرند».[6] البته با كمال تعجب در ادامهی اين حكم میخوانيم: «ولی اگر دختر متوفّی در گذشته و از او ذرّیهای باقی مانده باشد، سهم مادرشان بايد طبق حكم كتاب اقدس به هفت طبقه مصرّح در كتاب تقسيم شود».[7]
پیشوایان بهائی در نقض شعار تساوی طلبی خود، پا را تا بدان جا پیش نهاده که حتی اگر متوفی اساساً فرزند پسر نداشت، دختران را تنها مالک دو سومِ ملک پدرشان دانستهاند: «سؤال شده دار مسكونه و البسه مخصوصه در صورت عدم وجود ذكران (فرزندان پسر) از ذرّيه راجع به بيت العدل است يا مثل ساير اموال تقسيم میشود؟ جواب: دو ثلث (دو سوم) خانه و البسه مخصوصه باناث (دختران) از ذرّيه راجع و ثلث (یک سوم) إلی (به) بيت العدل».[8] به راستی چرا وقتی قرار است پسران، ملک را به ارث ببرند، صحبتی از بيت العدل به ميان نمیآيد، ولی به محض اينكه بعد از گذر هفت خوان، نوبت به دختران میرسد، یک سومِ ميراث بايد به بیت العدل تقديم گردد؟!
اما سؤالی که هر آزاداندیشی باید از خود بپرسد اینست که چگونه عوامفریبی، تبلیغات دروغین و شعارهای توخالی فرقهی ساختگی بهائیت، با صداقت ادیان الهی سازگار است؟!
پینوشت:
[1]. برگرفته از مرقومه ولیامرالله، 7 جون 1931 م، خطاب به یکی از محافل روحانی ملّی.
[2]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص 23، بند 25.
[3]. حسینعلی نوری، اقدس، بخش رساله سوال و جواب، نسخهی الکترونیکی، ص 91.
[4]. اشراق خاوری، گنجينه حدود و احكام، نسخهی الکترونیکی، ص 128.
[5]. همان، ص 66.
[6]. همان، ص 90.
[7]. همان، ص 90.
[8]. اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخهی الکترونیکی، ص 130.
افزودن نظر جدید