تشکیک در قاتل بودن یزید

  • 1396/01/03 - 15:53
از جمله راه‌کارهای ضد شیعی در خدشه و شبهه‌سازی برای عزاداران حسینی (علیه السّلام) رفع اتهام از جنایتکار پلیدی همچون یزید بن معاویه و وجهه بخشیدن به اوست؛ به همین منظور از دیرباز برخی کوشیده‌اند تا با وجود روشنی و آشکاری جنایات وی، قدری از لکه‌ی ننگ ابدی وی بکاهند؛ در همین راستا با شبهه‌افکنی‌های گوناگون به تبرئه یزید پرداختند.

از جمله راه‌کارهای ضد شیعی در خدشه و شبهه‌سازی برای عزاداران امام حسین (علیه‌السّلام) رفع اتهام از جنایتکار پلیدی هم‌چون یزید بن معاویه و وجهه بخشیدن به اوست؛ به همین منظور از دیرباز برخی کوشیده‌اند تا با وجود روشنی و آشکاری جنایات وی، قدری از لکه‌ی ننگ ابدی وی بکاهند؛ در همین راستا با شبهه‌افکنی‌های گوناگون به تبرئه یزید پرداخته و انگشت اتّهام را از او برداشته‌اند که ذیلا از باب نمونه به یک مورد از آنان اشاره می‌نماییم:

ابن‌تیمیه حرّانی، مدافع همیشگی بنی‌امیه در دفاع از یزید و تبرئه وی از این ننگ ابدی در دفاعی جانانه و تمام قد از یزید می‌گوید: «یزید نه تنها قصد بی‌احترامی به حسین (علیه‌السّلام) را نداشته و دستور کشتن او را صادر نکرده، بلکه بر اساس وصیت پدرش او را اکرام نموده و مقام او را شامخ می‌دانسته است.»[1]

 که در پاسخ می‌گوییم: طبری در گزارشی این‌گونه آورده است: «یزید بن معاویه، به ولید بن عتبه نوشت: با رسیدن نامه، مجدّدا از مردم مدینه بیعت بگیر! ولی به عبدالله بن زبیر کاری نداشته باش، چرا که او در دسترس است و فرار نمی‌کند، پاسخ این نامه را همراه با سر حسین (علیه‌السّلام) می‌خواهم، اگر چنین کردی جایزه و پاداش خوبی نزد من داری. ولید با خواندن نامه تعجّب کرد و گفت: نه به خدا سوگند! خدا مرا قاتل حسین (علیه‌السّلام) قرار ندهد، اگر یزید تمام دنیا را به من بدهد، هرگز فرزند دختر رسول خدا را نخواهم کشت.»[2]

هم‌چنین شمس الدین ذهبی می‌نویسد: «یزید به والی و حاکم عراق، عبیدالله بن زیاد، نوشت: حسین (علیه‌السّلام) به سوی کوفه عازم است و او از میان شهرها، سرزمین تو را انتخاب کرده که هم‌زمان با ایام و دوران حکومت توست، از میان کارگزاران خود، تو را برای این مأموریت برگزیده‌ام، پس باید یا خود را آزاد سازی یا به بردگی و غلامی درآیی! از این رو بود که ابن زیاد، حسین (علیه‌السّلام) را کشت و سر او را برای یزید فرستاد.»[3]

پی‌نوشت:

[1]. «والّذی نقله غیر واحد أنّ یزید لم یأمر بقتل الحسین و لا کان له عرض فی ذلک بل... .» منهاج السنة النبویة، ابن‌تیمیه، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 4، ص 557.
[2]. «من یزید أمیر المؤمنین (!!!) إلی الولید بن عتبة... أمّا بعد فخذ حسینا و عبدالله بن عمر و عبدالله بن الزّبیر بالبیعة أخذ شدیدا لیست فیه رخصة حتّی یبایعوا و السّلام.» تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 269.
[3]. «خرج الحسین إلی الکوفة، فکتب یزید إلی والیه بالعراق عبیدالله بن زیاد: إنّ حسینا صائر إلی الکوفة... .» تاریخ الاسلام، شمس الدین ذهبی، دار الکتاب العربی، بیروت، ج 5، ص 10.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.