جعل کرامت برای صوفیان نخستین

  • 1396/09/10 - 10:27
در حالی‌که بزرگان و قدمای صوفیه در قرون نخست، نسبت به کرامت بی اعتنا بودند، پیروان آن‌ها سال‌ها بعد کرامات زیادی برای آن‌ها نقل کردند. تا جایی که محققین صوفی لب به اعتراف گشودند که بیشتر کراماتی که برای بزرگان سلف نقل شده است، طبق آنچه مردم تصور میکرده اند نقل شده نه برطبق واقعیت.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در کتب تذکره نویسان صوفیه کرامات فراوانی برای بزرگان و قدمای صوفیه به نگارش در آمده است. دکتر غنی درباره کرامات صوفیان نخستین می‌گوید: «صوفیان قرن‌های اول اهمیت بسیاری به معجزات و کرامات نمی‌داده‌اند ولی بعدها که پرستش اولیاء در بین اهل سلوک شایع شد موضوع کرامات اهمیت یافت ... [تاریخ تصوف در اسلام، ج 2، ص 261 و 262] کراماتی که کم‌کم رنگ و بوی جدیدتر و جدی‌تری به‎‌خود گرفت و درگذر سال‌ها به تعداد آن‌ها افزوده شد. این در حالی است که صوفیان قرون اول نسبت به کرامت بی‌اعتنا بودند، به‌عنوان مثال قشیری می‌گوید: «هرگاه هیچ کرامتی از ولی صادر نشود خللی به ولایت او نمی‌رساند، درحالی‌که صدور معجزه از نبی واجب است.» [رساله قشیریه، ص 159] این دلیل بر آن است که صوفیان قرون اول عنایت خاصی به کرامت نداشته و حتی بارها منکر کرامت خود می‌شدند و از ابراز آن طفره می‌رفتند، ولی پیروان آن‌ها در سالیان بعد، کرامات زیادی برای آن‌ها نقل کرده‌اند. دکتر غنی دراین‌باره می‌گوید: «حاصل آنکه بزرگان صوفیه دارای این قبیل نظرها بوده‌اند ولی پیروان مخصوصاً در زمان‌های بعد راه افراط و مبالغه پیموده و هزاران کرامات و خوارق عادات به اولیاء نسبت داده‌اند... و از اولیاء چنانکه به عقیده عامیانه باید باشند، سخن رانده‌اند نه چنان‌که بوده‌اند.» [تاریخ تصوف در اسلام، ص 262 و 263] این سخن دکتر غنی یعنی اینکه کراماتی که برای بزرگان صوفیه نقل شده است ادعا و نسبتی بیش نیست و با واقعیت امر متفاوت است. زیرا نه خود، توجهی به کرامت داشته‌اند و نه آن را ملاک و معیار می‌دانستند و حتی بعضاً منکر کرامت خود نیز می‌شدند. در نتیجه باید گفت که به قول دکتر غنی نقل این همه کرامت برای اولیاء و بزرگان سلف صوفیه، توسط پیروان آنها به‌خاطر بزرگ جلوه دادن آنها در بین عوام است. درحالی‌که اصلاً دارای این کراماتی که برای آنها نقل شده است، نبوده‌اند.

پی‌نوشت:
دکتر غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، نشر زوار، تهران، 1386، ج 2، ص 261 و 262
هوازن قشیری ابوالقاسم، ترجمه رساله قشیریه، به‌کوشش بدیع الزمان فروزانفر، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1374، ص 159
دکتر غنی، قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، نشر زوار، تهران، 1386، ج 2، ص 262 و 263

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.