آیا منافقین و دشمنان امیرالمؤمنین از قیافه و طرز سخن گفتن شناخته می‌شوند؟

  • 1397/04/20 - 20:55
در آیه 30 سوره محمد، خداوند مى‌فرمايد: اگر بخواهيم منافقین را به تو نشان مى‌دهيم، تا آنها را با قيافه‌هايشان بشناسى! در چهره هاى آنها علامتى مى‌گذاريم كه با مشاهده آن علامت، از نفاقشان آگاه شوى، و به (رأى العين) آنها را ببينى. سپس مى‌افزايد: هر چند الآن هم مى‌توانى از طرز سخنانشان آنها را بشناسى، «وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ...

در آیه 30 سوره محمد، خداوند مى‌فرمايد: اگر بخواهيم منافقین را به تو نشان مى‌دهيم، تا آنها را با قيافه‌هايشان بشناسى! در چهره هاى آنها علامتى مى‌گذاريم كه با مشاهده آن علامت، از نفاقشان آگاه شوى، و به (رأى العين) آنها را ببينى. سپس مى‌افزايد: هر چند الآن هم مى‌توانى از طرز سخنانشان آنها را بشناسى، «وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ [محمد/30] اگر بخواهيم ، آنها را به تو مى‌نمايانيم و تو آنها را به سيمايشان يا از شيوه سخنشان خواهى شناخت، و خدا از اعمالتان آگاه است.»
راغب در مفردات مى‌گويد: «لحن» عبارت از اين است كه سخن را از قواعد و سنن خود منحرف سازند، يا إعراب خلافى به آن دهند، و يا از صورت صراحت به كنايه و اشاره بكشانند، و منظور در آيه مورد بحث همان معنى سوم است يعنى اين منافقان بيماردل را از كنايه‌ها و نيش‌ها و تعبيرات موذيانه و منافقانه شان مى‌توان شناخت.
هرجا سخن از جهاد است، آنها به نحوى در تضعيف اراده مردم مى‌كوشند، هرجا سخن از حق و عدالت است آن را به سوى ديگرى منحرف مى‌سازند، و آنجا كه از نيكان و پاكان و پيشگامان اسلام سخن به ميان مى‌آيد به نحوى مى‌كوشند، آنها را لكه‌دار و كم‌اعتبار كنند.

لذا در حديث معروفى از «ابوسعيد خدرى» نقل شده است كه مى‌گويد: «عن أبي سعيد الخدري في قوله عزوجل (ولتعرفنهم في لحن القول) قال: ببغضهم علي بن أبي‌طالب.[1] منظور از (لحن القول) بغض على بن ابى‌طالب (عليه السلام) است.»
آرى اين يكى از نشانه‌هاى بارز منافقان بود كه نسبت به اولين مؤمن از ميان مردان، و نخستين پيشگام جانباز اسلام عداوت مى‌ورزيدند. اصولاً ممكن نيست انسان چيزى را در دل داشته باشد و بتواند براى مدت طولانى آن را چنان مكتوم دارد كه حتى در كنايات و اشارات و لحن كلام او ظاهر نشود، لذا در حديثى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى‌خوانيم: «ما اضمر احد شيئاً الا ظهر فى فلتات لسانه و صفحات وجهه.[2] هيچ‌كس چيزى را در دل پنهان نمى‌كند، مگر اينكه در سخنانى كه از دهان او ناآگاه مى‌پرد و صفحه صورتش آشكار مى‌شود.»
در آيات ديگر قرآن سخنان موذيانه منافقان كه مصداق اين لحن القول است، يا حركات مشكوك آنها، نقل شده است، و شايد به همين دليل بعضى از مفسران گفته‌اند كه بعد از نزول آيه مورد بحث ديگر پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم) به خوبى منافقان را از نشانه‌هاى آنها مى‌شناخت.
شاهد گوياى اين سخن اينكه به آن حضرت دستور داده شد كه: «و لا تصل على احد منهم مات ابدا و لا تقم على قبره.[توبه/84] هرگاه يكى از آنها از دنيا برود، بر او نماز نخواند، و كنار قبرش براى دعا و طلب آمرزش نايستد.» مخصوصاً از مواقعى كه منافقان به خوبى چهره واقعى خود را آشكار مى‌كردند موقع جهاد بود، قبل از جنگ به هنگام جمع‌آورى كمك‌ها و آماده شدن براى ميدان نبرد، و در ميدان جنگ به هنگام حملات شديد دشمن، و بعد از جنگ به هنگام تقسيم غنائم كه در آيات فراوانى از قرآن مجيد مخصوصاً در سوره توبه و احزاب آمده است، و كار به جائى رسيده بود كه حتى افراد عادى مسلمانان نيز منافقان را در اين صحنه‌ها مى‌شناختند.
امروزه هم شناختن منافقان از لحن قول و موضع‌گيری‌هاى خلافشان در مسائل مهم اجتماعى، و مخصوصاً در بحرانها يا جنگها كار مشكلى نيست و با كمى دقت از گفتار و رفتارشان شناسائى مى‌شوند. و چه خوب است مسلمانان بيدار باشند و از اين آيه الهام گيرند و اين گروه خطرناك و كينه توز را بشناسند و افشا كنند. «ابن تیمیه» در رد نمودن این فضیلت بارز امیرالمؤمنین گفته است: «والجواب المطالبة بصحة النقل أولاً؛ و الثاني أن هذا من الكذب على أبي سعيد عند أهل المعرفة بالحديث؛ الثالث أن يقال لو ثبت انه قاله فمجرد قول أبي سعيد قول واحد من الصحابة و قول الصاحب إذا خالفه صاحب آخر ليس بحجة باتفاق أهل العلم و قد علم قدح كثير من الصحابة في علي و إنما احتج عليهم بالكتاب و السنة، لا بقول آخر من الصحابة.[3] ابتدا مطالبه اثبات صحت حدیث می‌کنیم؛ بعد می‌گوییم نزد عالمان حدیث‌شناس، این حدیث دروغی است که بر «ابوسعید خدری» بسته شده است؛ سپس گفته می‌شود، بر فرض صحت این روایت، به مجرد قول «ابوسعید خدری»، این قول، نظر یکی از صحابه می‌باشد، و قول صحابه اگر با صحابه دیگری مخالف باشد، به اتفاق علما، قابل قبول نیست، و بسیاری از صحابه درباره علی نظر مثبتی نداشتند، و با آنها با قرآن و سنت احتجاج نمود، نه به قول صحابه دیگری.»
در جواب او باید گفت: عالمان حدیث شناس، حدیث ابوسعید را ساختگی ندانسته اند، و با سندهای مختلف در کتابهای حدیثی وارد شده است؛[4] همچنین اگر بحث در غیر فضیلت امیرالمؤمنین بود، نمی‌گفتند نظر یکی از صحابه قابل قبول نیست، بلکه آن وقت، اقتدا به هر کدام از صحابه را موجب هدایت می‌دانستند؛ و حرف آخر اینکه این حدیث غیر از طرق مختلف از ابوسعید، از دیگر صحابه نیز نقل شده است و روایات صحیح دیگری در تأیید آن وجود دارد.
مثلاً حاکم نیشابوری از ابوذر این روایت را نقل نموده است که: «... عن أبي ذر قال: ما كنا نعرف المنافقين الا بتكذيبهم الله ورسوله والتخلف عن الصلوات والبغض لعلي بن أبي طالب (علیه السلام). هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه.[5] یکی از نشانه‌های منافق بغض علی بن ابی‌طالب (دشمنی با ایشان) است، و این حدیث را طبق شرط مسلم نیشابوری، در صحیح مسلم، صحیح دانسته است.» و همچنین از عبدالله بن مسعود و ابن عباس نقل شده است که: «... عن أبي الأحوص عن عبدالله بن مسعود وابن عباس قالا: كنا عند ابن مسعود، ... كنا نعرف المنافقين على عهد رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) ببغضهم علي بن أبي طالب.[6] ما منافقین را از دشمنیشان با علی بن ابی‌طالب می شناختیم.» همین روایت از جابر بن عبدالله انصاری در کتابهای حدیثی نقل گردیده است: «... عن أبي الزبير عن جابر قال: ما كنا نعرف المنافقين إلا ببغضهم علياً (علیه السلام).[7] ما منافقین را از دشمنیشان با علی می‌شناختیم.»
ابن ابی الحدید از قول شیخ ابوالقاسم بلخی گفته که: «قال الشيخ أبوالقاسم البلخي: وقد روى كثير من أرباب الحديث عن جماعة من الصحابة، قالوا: ما كنا نعرف المنافقين على عهد رسول الله (صلى الله عليه و آله) إلا ببغض علي بن أبي طالب.[8] این روایت را عده ای از صحابه نقل نموده اند.» و قرطبی هم به همین مطلب اعتراف نموده است، که: «ما روي عن جماعة من الصحابة أنهم قالوا: ما كنا نعرف المنافقين على عهد رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) إلا ببغضهم لعلي (عليه السلام).[9] جماعتی از صحابه گفتند که تنها راه شناخت منافق در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بغض و دشمنی او نسبت به امیرالمؤمنین بود.» آلوسی هم در تفسیر خود می گوید: «وذكروا من علامات النفاق بغض علي (علیه السلام). فقد أخرج ابن مردويه عن ابن مسعود قال: ما كنا نعرف المنافقين على عهد رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) إلا ببغضهم علي بن أبي طالب. وأخرج هو وابن عساكر عن أبي سعيد الخدري ما يؤيده، وعندي أن بغضه (علیه السلام) من أقوى علامات النفاق.[10] بغض امیرالمؤمنین را از علامات نفاق ذکر کرده اند، از ابن مردویه روایت ابن مسعود و از ابن مردویه و ابن عساکر روایت ابوسعیدخدری را نقل نموده است، و پس از آن می گوید: نظر من هم همین است که بغض امیرالمؤمنین از قوی ترین نشانه‌های نفاق است.» و روایات دیگری که در این زمینه وارد شده: «... عن عبادة بن الصامت قال: كنا ننور أولادنا بحب علي بن أبي طالب فإذا رأينا أحداً لايحب علي بن أبي طالب علمنا أنه ليس منا وأنه لغير رشده.[11] عبادة بن صامت گفت: ما فرزندانمان را با حب علی بن ابی طالب، نورانی می کنیم، پس هنگامی که ببینیم کسی علی بن ابی طالب را دوست ندارد، می فهمیم که از ما نیست.»
«... مالك بن أنس عن محبوب بن أبي الزناد قال: قالت الأنصار: إن كنا لنعرف الرجل إلى غير أبيه ببغضه علي بن أبي طالب.[12] محبوب بن ابی زناد گفت: انصار می‌گفتند: از بغض یک نفر نسبت به علی بن ابی‌طالب پی به زنازادگی او می بردیم.» و در این فضیلت امیرالمؤمنین، حدیث صحیحی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «امیرالمؤمنین را غیر مؤمن دوست ندارد و غیر از منافق بغض و کینه او را به دل ندارد»؛ که توسط عدهای از صحابه ازجمله: امیرالمؤمنین[13]، ام‌سلمه[14]، عمران بن حصین[15]، ابنعباس[16]، و ابن مسعود[17] در کتب معتبر حدیثی نقل گردیده است، و علمای اهل سنت معترف به صحت این حدیث می‌باشند، مخصوصاً نقل این حدیث در صحیح مسلم هرگونه بحث را در مورد سند حدیث، غیر لازم می‌نماید. بنابراین می‌توان دریافت که «ابن تیمیه» برای رد کردن چیزی که معتقد نیست، مباحث غیر علمی مطرح می‌نماید، و بدون دلیل روایاتی که در فضیلت امیرالمؤمنین است، دروغ خوانده و نمی‌پذیرد.

پی‌نوشت:

[1]. مناقب علی بن ابی طالب، ابن مغازلي، سبط النبی، 1426ق، ص249.
شواهد التنزيل لقواعد التفضیل، حاکم حسکانی، مجمع إحياء الثقافة الإسلامية، 1411ق، ج2، ص250.
الدر المنثورفی التفسیر بالمأثور، سیوطی، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، ج6، ص67.
تاریخ دمشق، ابن عساکر، بیروت، دارالفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج42، ص361.
مناقب عليّ بن أبي طالب وما نزل من القرآن في عليّ، ابن مَردويه، قم: دارالحدیث، 1424ق، ص321.
[2]. نهج البلاغة، امیرالمؤمنین، بیروت: 1387ق، ص472، حکمت26.
[3]. منهاج السنة، ابن تیمیه، مؤسسة قرطبه، 1406، ج7، ص147. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، دارالفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج42، ص285.
[5]. المستدرک، حاکم نیشابوری، ج3، ص129.
کنز العمال، متقی هندی، بيروت: مؤسسة الرسالة، 1409ق، ج13، ص106.
[6]. تاریخ بغداد، ابوبکر بغدادی، بیروت: دار الكتب العلمية، 1417ق، ج13، ص155.
تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، دارالفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج42، ص284.
الدر المنثورفی التفسیر بالمأثور، سیوطی، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، ج6، ص67.
مناقب عليّ بن أبي طالب وما نزل من القرآن في عليّ، ابن مَردويه، قم: دارالحدیث، 1424ق، ش ص321.
[7]. المعجم الاوسط، طبرانی، دار الحرمين للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج2، ص328.
تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، دارالفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج42، ص286.
[8]. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، دار إحياء الكتب العربية، ج4، ص83.
[9]. الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ج1، ص267.
[10]. تفسیر الآلوسی، آلوسی، ج26، ص78.
[11]. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، دارالفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج42، ص287.
[12]. همان، ص288.
[13]. حدیث امیرالمؤمنین: «والذي فلق الحبة وبرأ النسمة انه لعهد النبي الأمي صلى الله عليه وسلم إلى أن لا يحبني الا مؤمن ولا يبغضني الا منافق.» صحيح مسلم، مسلم نيشابوري، بیروت: دارالفکر، ج1، ص61.
مسند أحمد، أحمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج1، ص95 و 128.
سنن النسائي، نسائي، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1348ق، ج8، ص116.
السنن الكبرى، نسائي، بیروت: دار الكتب العلمية، 1411ق، ج5، ص137 و ج6، ص534.
مسند الحميدي، حميدي، بیروت: دار الكتب العلمية، 1409ق، ج1، ص31.
سنن الترمذي، ترمذي، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1403ق، ج5، ص306.
مسند أبي يعلى، أبويعلى موصلي، دار المأمون للتراث، ج1، ص251.
تاريخ بغداد، خطيب بغدادي، بیروت: دار الكتب العلمية، 1417ق، ج8، ص416 و ج14، ص426.
سنن ابن ماجة، محمد بن يزيد قزويني،دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ج1، ص42.
[14]. حدیث ام سلمه: «قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لعلي لا يحبك منافق ولا يبغضك مؤمن!» مسند أبي يعلى، أبويعلى موصلي، دار المأمون للتراث، ج12، ص332.
سنن الترمذي، ترمذي، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1403ق، ج5، ص299.
المعجم الكبير، طبراني، دار إحياء التراث العربي، ج23، ص375.
[15]. حدیث عمران بن حصین: «أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال لعلي لا يحبك إلا مؤمن ولا يبغضك إلا منافق.» المعجم الأوسط، طبراني، دار الحرمين للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج2، ص337.
[16]. حدیث ابن عباس: «نظر النبي صلى الله عليه وسلم إلى علي فقال لا يحبك إلا مؤمن ولا يبغضك إلا منافق... .» المعجم الأوسط، طبراني، دار الحرمين للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج5، ص87.
[17]. حدیث ابن مسعود: «سمعت رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) يقول من زعم أنه امن بي وما جئت به وهو يبغض عليا فهو كاذب ليس بمؤمن.» تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، دارالفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج42، ص281.
الاستيعاب، ابن عبدالبر، بیروت: دارالجیل، 1412ق، ج3، ص1100.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.