حدیث شماره 2
2- عِدّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ عَزّ وَ جَلّ هَلْ يَسْتَوِي الّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنّما يَتَذَكّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ قَالَ نَحْنُ الّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ عَدُوّنَا الّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ وَ شِيعَتُنَا أُولُو الْأَلْبَابِ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 308 روايه: 2
ترجمه :
و باز راجع باين آيه فرموده است: ما هستيم كسانى كه ميدانند و دشمنان ما نادانانند و شيعيان ما خردمندان.
شرح :
راجع به آيه شريفه دو تفسير گفته اند كه با يكديگر منافات ندارد و ممكن است هر دو مقصود باشد:
اول دانا با نادان برابر نيست و اين مطلب را هر خردمندى ميفهمد بنابراين سياق آيه درباره تشويق بتحصيل علم و مجالست با علما و استفاده از محضر ايشان و كناره گيرى از جاهلانست
دوم كسانيكه همه چيز را مى دانند با آنها كه همه چيز را نمى دانند يكسان نيستند، در اينصورت دانايان منحصر مىشود به ائمه هدى عليهم السلام، زيرا تنها ايشانند كه گنجينه علمشان بخزانه علم خدا متصل است و براى تعليم مردم انتخاب شده اند و مردم ديگر از دسته دوم مى باشند كه همه چيز را نمىدانند و اين مطلب را خردمندان و صاحبان عقل سالم درك مى كنند و مصداق آن شيعيان مى باشند:
زيرا ايشان اعلم امت را امام ميدانند و او را بر ديگران تفضيل ميدهند، پس اين آيه دلالت دارد بر امامت ائمه دوازده گانه ما زيرا كه ايشان در هر عصرى از مدعيان خلافت و بلكه از همه مردم اعلم بوده اند و آيه هم دلالت دارد بر اينكه مناط امامت رجحان علم و دانش است.