پاسخ

اعتقاد به اين نوع سلطه و قدرت غيبي اگر با اين اعتقاد همراه باشد كه تمام اين امور به خداوند متعال مستند است، شرك نخواهد بود.
حضرت يوسف‌عليه السلام پيراهن خود را به برادرانش مي‌دهد تا به چشمان پدرش يعقوب انداخته، بينا شود. قرآن در اين باره از قول حضرت يوسف‌عليه السلام مي‌فرمايد: «اذْهبوا بقميصي هذا فالْقوه علي وجْه ابي ياْت بصيرا»؛(83) «اكنون پيراهن مرا نزد پدرم يعقوب برده، بر روي او افكنيد تا ديدگانش بينا شود.» در دنباله آيه مي‌فرمايد: «فلما انْ جآء الْبشير الْقاه علي وجْهه فارْتد بصيرا»؛(84) «پس از آن كه بشارت دهنده آمد و پيراهن او را بر رخسارش افكند، ديده‌اش بينا شد.»
قرآن در ظاهر رجوع بصر به يعقوب را، مستند به اراده يوسف‌عليه السلام مي‌داند، ولي اين فعل ناشي از اراده و قدرت و مشيت الهي است.
همچنين خداوند متعال به حضرت موسي‌عليه السلام امر مي‌كند عصايش را به سنگ بزند تا از آن آب بجوشد؛ آنجا كه مي‌فرمايد: «فقلْنا اضْربْ بعصاك الْحجر فانْفجرتْ منْه اثْنتا عشْره عيْنا»؛(85) «ما به او دستور داديم كه عصاي خود را بر سنگ بزن، پس دوازده چشمه آب از آن سنگ بيرون آمد.»
خداوند متعال در جايي ديگر اين سلطه غيبي را براي يكي از نزديكان و حاشيه نشينان حضرت سليمان‌عليه السلام ثابت مي‌نمايد؛ آنجا كه مي‌فرمايد: «قال الذي عنْده علْم من الْكتاب انا آتيك به قبْل انْ يرْتد اليْك طرْفك فلما رآه مسْتقرا عنْده قال هذا منْ فضْل ربي»؛(86) «و آن كس كه به اندكي از علم كتاب دانا بود، گفت: من پيش از آن كه چشم بر هم زني تخت را به اينجا مي‌آورم. چون سليمان سرير را نزد خود مشاهده كرد؛ گفت: اين توانايي از فضل خداي من است.»
آيات در اين زمينه بسيار است. حال اگر كسي معتقد به سلطه غيبي براي كسي شد، نه به صورت مستقل بلكه به اذن و مشيت الهي، اگرچه آن شخص در عالم برزخ باشد، از جانب شرك مشكلي در عقيده‌اش پديد نيامده است.