سيد كاظم رشتى جانشين احسايى

راهى كه شيخ احمد احسايى آن را آغاز كرده بوده از سوى يكى از شاگردان‏اش تداوم يافت. آورده‏ اند، شيخ احمد احسايى، از ميان شاگردان خود، يك تن را براى جانشينى خويش برگزيد و او، سيّد كاظم رشتى بود. شيخ احمد، به سيّد رشتى بسيار احترام مى‏ كرد و تا او در مجلس درس حاضر نمى‏ شد، به درس گفتن شروع نمى‏ كرد.
پس از وفات احسايى، پيروان وى، بى اختلاف كلمه، سيّد رشتى را نايب مناسب وى و پيشواى خويش دانستند. حوزه‏ى درس و رياست شرعى او، قوّت گرفت و در مقابل فقهاى بزرگ عرب كه در كربلا بودند و طريقه‏ى شيخى را پسند نمى‏ كردند، حوزه و مقام خود را نگاهدارى كرد و چون نماز جماعت‏ها در كربلا، بيش‏تر در حرم امام حسين عليه‏السلام و اطراف آن بر پا مى‏ شد، طايفه شيخى كه در احترام كردن قبور ائمه‏ ى دين، غلوّ داشتند، در بالاى ضريح حسينى، نماز نمى‏ گذاردند و آن مكان را فوق العاده تقديس مى‏ كردند. مخالفان آنان، از روحانيّان شيعه و پيروان آنان كه در بالاى سر ضريح امام حسين عليه‏ السلام نماز مى‏ خواندند، در مقابل «شيخى»، «بالاسرى» ناميده شدند.
خلاصه، جمعى كثير از فضلاى شيخى، در حوزه‏ى درس سيّد رشتى، حاضر مى‏ شدند و هر چه در آن حوزه گفته و شنيده مى‏ شد، روى تعليمات شيخ احسايى بود، با تحقيقاتى كه نايب مناب او از روى بسط اطّلاعات و آشنايى به اصطلاحات اهل فن بر آن‏ها مى‏ افزود.
دوره ى رياست سيّد رشتى، شانزده سال طول كشيد. طايفه‏ ى شيخى، در همه جا، از روى تعليمات شيخ احمد و حاج سيّد كاظم، معالم دين خود را به جاى مى‏ آوردند و خود را از ديگر فرقه‏ هاى شيعه ممتاز مى‏ دانستند.(22)
سيد رشتى، زمانى به جاى استاد نشست كه كم‏تر از سى سال سن داشت. وى، به سبب نطق و قلم و تصنيف و تأليف كتاب، عهده دار انتشار افكار استاد خود گرديد. او، در تمام مدّت پيشوايى خود، به ايران سفر نكرد و مركز خود را همان عتبات عاليات قرار داد و از آن جا، با هند و ممالك عثمانى و حجاز، رابطه داشت.(23)