سلمانى حضرت آدم عليه السلام در حج
چـهـارم ـ شـيـخ يـوسـف بـن حاتم شامى در ( درّالنظيم ) وسيوطى در ( درّالمنثور ) از ( تاريخ خطيب ) نقل كرده از محمّد بن يحيى كه گفت : روزى يحيى بن اكثم در مـجـلس واثـق باللّه خليفه عباسى سؤ ال كرد در وقتى كه فقها حاضر بودند كه كى تـراشـيـد سـر آدم عـليه السلام را هنگامى كه حج كرد؟ تمامى مردم از جواب عاجز ماندند. واثـق گـفـت كـه مـن حـاضـر مـى كـنـم كـسـى را كـه جـواب ايـن سـؤ ال را بگويد، پس فرستاد به سوى حضرت هادى عليه السلام وآن جناب را حاضر كرد، پـس پرسيد كه يا اباالحسن خبر بده ما را كه كى تراشيد سر آدم عليه السلام را وقتى كـه حـج مـى گذاشت ؟ فرمود: سؤ ال مى كنم از تويا اميرالمؤ منين عليه السلام كه مرا از ايـن سـؤ ال عـفـونـمـايـى ، گـفـت : قـسـم مـى دهـم تـورا كـه جـواب بـگـويـى . فـرمـود: الحال كه قبول نمى كنى ، پس به درستى كه پدرم خبر داد از جدم از پدرش از جدش كه رسـول خـدا صـلى اللّه عـليه وآله وسلم فرمود كه براى تراشيدن سر آدم عليه السلام جبرئيل ماءمور شد ياقوتى از بهشت آورد وبه سر ماليد موهاى سرش ريخت وبه هرجا كه روشنى آن ياقوت رسيد آنجا حرم گرديد.(8)