4 - محققان راستين !
در اينكه محقق راستين ، كمياب است و نمى توان همه ى كسانى را كه به نام عالم و محقق معروفند - چه در علم دين و چه در غير آن - محقق واقعى دانست ، سخنى نيست . ولى دايره ى آن به چنان تنگى كه مؤ لف صراطهاى مستقيم تصوير كرده نيست . تصويرى كه وى از محقق راستين ، ارائه داده است ، تنها كسانى را شامل مى شود كه وابسته به يك دين و مذهب خاص نباشند و به عبارت ديگر طرفدار همان پلوراليسمى باشند كه امثال جان هيك پذيرفته اند. چنان كه گفته است :
نادرند محققانى كه از سر حريت راستين و به حكم حكمت به انديشه اى سرفرود مى آورند، اين نهنگان دريارى تحقيق در آبگيرهاى كوچك مذاهب و مسالك رايج نمى گنجد، بل هر يك از آنان خود مذهبى است .
بنابراين نظريه ، كسانى چون امام على (عليه السلام )، امام صادق ، امام رضا و ساير ائمه ى اهل بيت ، محققان راستين نبوده اند!! زيرا اين افراد خود را وابسته به يك مذهب (تشيع ) دانسته اند.
از طرفى دو عبارت 1- اين نهنگان درياى تحقيق در آبگيرهاى كوچك مذاهب و مسالك رايج نمى گنجد و 2- بل هر يك از آنان خود مذهبى است ، متعارض و پارادوكسيكال است . زيرا كسى كه خود، يك مذهب است ، يعنى افكار و اعمال او خطوط يك مذهب را معين مى كند قهرا خود او وفادار به آن مذهب و وابسته به آن است . از طرفى چوه نهنگ وادى تحقيق است ، وابسته به يك مذهب خاصى نيست اين تناقضى است آشكار!
به عنوان مثال ، ابوالحسن اشعرى ، مؤ سس مذهب اشعريه است و گرچه در فقه ، به پيروى از مذهب شافعى شناخته مى شود ولى گفته اند: به مذاهب فقهى ديگر اهل سنت هم گرايش داشته است . پس او يك محقق است . چون هم در فقه ، چند مذهبى است و هم مؤ سس مذهب كلامى اشعريه است . با اين حال او در كلام ، مذهب معتزله را مردود شمرده آن را بدعتى در اسلام مى داند پس ابوالحسن اشعرى هم محقق راستين است ، چون خود يك مذهب است و هم محقق راستين نيست ، چون وابسته به يك مذهب كلامى ويژه است !!
بر اساس معيار مزبور بزرگانى چون : فارابى ، ابن سينا، سهروردى ، خواجه نصيرالدين ، ملاصدرا، شيخ مفيد، سيدمرتضى ، شيخ الطائفه ، صاحب شرايع ، شيخ انصارى ، امام خمينى ، علامه طباطبايى ، دكارت ، كانت ، غزالى ، فخر رازى ، ابومنصور ماتريدى ، ابوالحسن اشعرى و... هيچ كدام محقق نبوده اند! چون هيچ يك پيرو چند آيين و مذهب و يا لامذهب نبوده اند!