شواهد ديگر از نهج البلاغه

1 - در نخستين خطبه ى نهج البلاغه ، آن جا كه درباره ى آفرينش انسان و ويژگى هاى او سخن مى گويند، مى خوانيم:
و معرفة يفرق بها بين الحقّ و الباطل ؛
خداوند به انسان ، معرفتى عطا كرده كه به واسطه ى آن ، حق را از باطل جدا مى سازد.
اين جمله ، در حقيقت ، ملهم از كلام الهى است كه فرمود:
فاءلهمها فجورها و تقواها.
2 - در خطبه اى پس از بيعت مردم ، فرمود:
حق و باطل و لكلّ اهل ؛
در جامعه ، دو مذهب و دو طريقه و آيين است ، يكى حق و ديگرى باطل و هر يك از آن دو را طرفدارانى است . در ادامه از اين كه در تاريخ بشر، بسيار اتفاق افتاده است كه باطل بر مردم حكومت كرده و طرفداران حق ، اندك بوده اند، ياد كرده است .(139)
3 - در خطبه ى 33 و 104 با تاءكيد بسيار فرموده است :
من ، شكم باطل را خواهم دريد تا حق را از درون آن بيرون آورم .
پس حق از باطل ، تفكيك پذير است .
4 - در خطبه ى 141 فرموده است :
هرگاه درستكارى فردى ثابت شد، نبايد انسان هر گفته اى را كه در نكوهش او مى شنود، بپذيرد؛ زيرا ممكن است برخى از اين سخنان باطل و نادرست باشد.
آنگاه معيارى را براى تشخيص حق از باطل در اين باره به دست داده و فرموده است
ميان حق و باطل ، چهار انگشت فاصله است : باطل آن است كه بگويى شنيدم و حق آن است كه بگويى ديدم .
5 - در خطبه 177 درباره ى حكمين (ابوموسى اشعرى و عمروبن عاص ) فرموده است:
تركا الحقّ و همايبصرانه ؛
با اين كه حق را آشكارا مى ديدند، رها كردند.
6 - در خطبه ى 197 خود را بر جاده حق و مخالفان خود را بر طريق باطل دانسته مى فرمايد:
فو اللّه لا اله الا هو انى لعلى جادّه الحّق ، و انّهم لعلى مزلّة الباطل .
و موارد بسيار ديگرى از اين قبيل كه نقل آنها به نوشته ى جداگانه اى نياز دارد.