اصل سوم : مذهب تشيع ، تجلى اسلام ناب

با استناد به ادله ى عقلى و نصوص دينى كه در كتب كلامى شيعه تبيين گرديده است ، در ميان مذاهب اسلامى ، مذهب تشيع ، حقيقت شريعت اسلام است ، و در ميان فرقه هاى شيعى ، شيعه ى اماميه (اثناعشرى ) نماينده ى راستين تشيع است . از اين رو راه رستگارى و نجات در پيروى از اين مذهب است ؛ هم در حوزه ى عقايد و هم در زمينه ى احكام و فروع يكى از دلايل روشن بر اين مدعا حديث ثقلين است كه از احاديث متواتر اسلامى است . در اين حديث اهل بيت و عترت پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) در كنار قرآن كه ثقل اكبر است ، به عنوان ثقل اصغر معرفى شده و تاءكيد شده است كه آن دو از هم جدا نخواهند شد، و اين كه اگر امت اسلامى به آن دو تمسك جويد هرگز گمراه نخواهد شد. همين گونه است : حديث سفينه كه در آن ، اهل بيت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به كشتى نوح كه هر كس وارد آن گرديد نجات يافت و هر كس ‍ آن را رها كرد، غرق شد، تشبيه شده است . هم چنين است احاديث ديگر.
ولى بايد توجه نمود كه مسايل مشترك ميان شيعه ى اماميه و مذاهب ديگر اسلامى هم در حوزه ى عقايد و هم در حوزه ى احكام و فروع دين فراوان است . بنابر اين در مورد مشتركان در حقيقت ، پيروان ساير مذاهب اسلامى نيز راه نجات را مى پيمايند و اين را مى توان شمول گرايى درون دينى ناميد (در مقابل شمول گرايى برون دينى ) و در مورد عقايد و احكام ويژه ى مذاهب و فرق نيز حساب عالم و جاهل ، متذكر و غافل ، محب و معاند، غالى و معتدل از هم جداست ، و نبايد همگى را به يك ديد نگريست و از نظر رستگارى و نجات درباره ى همه يكسان داورى نمود. حساب آنان كه به اهل بيت پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) محبت و ارادت مى ورزند، با نواصب و معاندان آن خاندان ، به حتم يكسان نخواهد بود. استاد مطهرى در اين باره گفته است :
اگر كسى در رواياتى كه از ائمه ى اطهار (عليهم السلام ) رسيده است دقت كند مى بايد كه ائمه (عليهم السلام ) بر اين مطلب تكيه داشته اند كه هر چه بر سر انسان مى آيد از آن است كه حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق تعصب و عناد بورزد و يا لااقل در شرايطى باشد كه مى بايست تحقيق و جستجو كند، و نكند. اما افرادى كه به واسطه ى قصور فهم و ادراك و يا به علل ديگر در شرايطى به سر مى برند كه مصداق منكر يا مقصر در تحقيق و جستجو به شمار نمى روند و آنها در رديف منكران و مخالفان نيستند آنها از مستضعفين و مرجون لامراللّه به شمار مى روند. و هم از روايات استفاده مى شود كه ائمه ى اطهار بسيارى از مردم را از اين طبقه مى دانند.(37)