1 - واژه شناسى پلوراليسم و كاربردهاى آن

پلوراليسم (pluralism) به معناى آيين كثرت يا كثرت گرايى است كه در حوزه هاى مختلف فلسفه ى دين ، فلسفه ى اخلاق ، حقوق و سياست ، كاربردهاى متفاوتى دارد كه حد مشترك همه ى آنها، به رسميت شناختن كثرت در برابر وحدت است .
چنان كه در فلسفه عده اى به هيچ گونه جهت وحدتى در موجودات قائل نيستند و از اين نظريه به كثرت وجود و موجود تعبير مى شود نقطه ى مقابل آن نظريه ى كسانى است كه وحدت گرا بوده ، يا منكر هر گونه كثرت شده اند (وحدت وجود افراطى ) و يا با قبول كثرت ، وحدت را نيز پذيرفته اند، كه تفصيل آن در كتب فلسفه آمده است .
در فلسفه ى اخلاق نيز كسانى مبداء و معيار خوبى و بدى اخلاقى را واحد و عده اى كثير دانسته اند. قول اخير پلوراليسم اخلاقى است كه گاهى آن را به نسبى گرايى اخلاقى و اين كه ارزش ها قابل ارجاع به يكديگر نبوده و قابل استدلال نيستند، تفسير كرده اند.(1)
پلوراليسم سياسى به اين معناست كه اقتدار همگانى در ميان گروه هاى متعدد و متنوع پخش شود، تا اين گروه ها مكمل يكديگر بوده دولت به حفظ توازن طبيعى ميان آنها بسنده كند و حاكميت مطلق در دست دولت يا هيچ فرد يا نهادى نباشد. پلوراليسم سياسى را يكى از اصول بنيادى دموكراسى ليبرال مى دانند، و اين البته به گفته ى ماكس وبر، جامعه شناس ‍ معروف آلمانى ، نمونه ى آرمانى جامعه ى پلوراليستى است كه گويا تاكنون تحقق نيافته است .
در عرف جامعه شناسى ، پلوراليسم عبارت است از: جامعه اى كه از گروه هاى نژادى مختلف يا گروهايى كه داراى زندگى سياسى و دينى مختلف مى باشند، تشكيل يافته است .(2)