قدمت تاريخى بابل در اسناد تاريخ و تمدن جهانى

در حدود پنج هزار سال قبل ، در سرزمين ميان دجله و فرات تمدنى عظيم و چشم گير وجود داشته كه از كاروان تمدن آن روز مصر عقب نبوده است . بابل يكى از پر شهرت ترين شهرهاى آن روز جهان بوده است . مشهورترين بناهاى آن شهر، برج معروف بابل و قصر سلطنتى سميراميس و قصر نبوكد و.. بوده است .
وجه تسميه بابل آن است كه گويند: در روزگاران قديم معبدى بزرگ در آن شهر وجود داشته كه قضات براى رسيدگى به شكايات مردم ، در آن معبد مى نشسته اند، و آن مكان را ((باب ايل )) يعنى در خدا مى ناميده اند. بعدها اين كلمه تخفيف يافته و بابل شده است و نام آن شهر گرديده است .
قول ديگر آن كه : اصل لفظ بابل ((بابل ايلو)) بوده و ((ايلو)) نام يكى از خدايان سامى بوده است .
مردم بابل ستارگان را پرستش مى كرده اند. آنان سيارات منظومه شمسى را مسكن خدايان و مظاهر قدرت ايشان مى دانسته اند و بر اين باور بودند كه ستارگان در خير و شر و نفع و ضرر افراد و اقوام و ملل مؤ ثراند.
براى تقرب به ايشان ، بتهائى در اشكال گوناگون مى ساختند و در بتكده ها مورد ستايش قرار مى دادند و قربانيها نثارشان مى كردند. آنان علاوه بر اين ، آتشكده هاى عظيمى داشتند كه دائما روشن بوده و هر روز مقدارى بخور در آن آتشكده ها مى افشاندند.
يكى از شهرهاى بابل شهر مذهبى و مشهور ((اور)) يا ((اور كلدانيان )) بوده است .
((اور)) در لغت بابلى به معناى ((آتش )) است . گويند كه در اين شهر معابد و آتشكده هاى بزرگى قرار داشته است .
شهر اور قديمى ترين شهرهاى كشور بابل بوده است و معابد اين شهر از جهت وسعت و كثرت جمعيت بى نظير بوده است . ((معبد ماه )) كه به فرمان ((اور خامس )) بنا شد و ((معبد خورشيد و ماه )) كه به دستور ((اسمى راجون )) ساخته شد، از مظاهر شهرت اين شهر بوده است .
ابراهيم خليل در همين شهر مبعوث شد و به مبارزه با شرك و بت پرستى قيام كرد.
گويا شهر اور در آغاز قريه اى ساده و بى اهميت بوده است و به تدريج ، شهرى ثروتمند و در رديف بزرگترين پاى تخت هاى جهان آن روز قرار گرفته است . اين ترقى و تكامل ، مرهون نبو و استعداد فنى سومريان بود.
گروهى از باستان شناسان كه در ويرانه هاى اور باستان به حفارى پرداخته اند مى گويند: قديمى ترين تاريخى كه به تحقيق مى توان از آن ياد كرد، تاريخ شهر ((اور)) است . اين تاريخ به 3100 سال قبل از ميلاد مى رسد. يعنى سالى كه ((مس آئى پدا)) پادشاه بزرگ بابل در شهر اور به تخت نشست .
ظرف سفالينى كه اخيرا در يكى از گورهاى ((اور)) بدست آمده ، تاريخ ساخت آن به سه هزار و پانصد سال قبل از ميلاد مى رسد كه اسامى خاندان سلطنتى آن روزگار بر روى آن نقش شده است .
دانشمندان معتقدند كه در دوره پيش از تاريخ نيز پادشاهانى در اين شهر حكومت داشته اند كه هنور نام و آثارشان كشف نشده است .
مردم اور از نظر اعتقادى همچنان كه گفته شد، ماه پرست بوده اند. گويند علت اين عقيده آن بوده است كه تابش ماه در شب در اين شهر جلوه اى خاص داشته است .
اين شهر در سال 2170 قبل از ميلاد به دست ايلاميان سقوط كرد و جزء شهر بابل شد.
شهر اور به مدت دو هزار سال بكلى مجهول بود.
اين شهر كه روزگارى از مهم ترين شهرهاى جهان آن روز بود، دو هزار سال در زير ريگهاى روان به خواب عميقى فرو رفت . اين خواب گران همچنان ادامه داشت تا كه در سال 1854 ميلادى مستر تايلور سفير انگليس در بصره با كشف چند ستون سنگى در بصره و قرائت خطوط روى آنها، به كشف هويت تاريخى آن شهر موفق گرديد. در سال 1933 ميلادى گروهى از باستان شناسان انگليسى و آمريكائى به حفارى پرداختند و اسرار شگفتى از اين شهر فراموش شده در تاريخ تمدن و حيات بشرى كشف كردند. اسناد بدست آمده پيشينه باستانى اين شهر را به طوفان نوح رساند!(582)
در عهد عتيق آمده است كه موطن اصلى ابراهيم شهر اور بوده است . ابراهيم و يارانش به ((بت ها)) اهانت كردند و از آن ديار خارج شدند و به ((حران )) كه بعدها ((آرام )) ناميده شد، مهاجرت كردند. ابراهيم در شهر ((حران )) نزد عبريان اقامت گزيد. در همين جا بود كه از سوى خداوند فرمان يافت تا با ((سارا)) همسرش به ((كنعان )) برود. ابراهيم در كنعان معبدى ساخت و آن را ((بيت ايل )) يعنى ((خانه خدا)) نام نهاد. ابراهيم پس از توقف كوتاهى در كنعان به سوى ((مصر)) رفت . در مصر كاهنان را ديد كه گروهى در طرفدارى از ((آتون )) خداى بزرگ و گروه ديگر طرفدار ((آمون )) با يكديگر در جنگ و ستيزاند.
ابراهيم با ديدن اين همه گمراهى مردم و پرستش بت ها دلگير شد و به معرفى ((يهوه )) خداى واحد يكتا پرداخت .
توضيح :
1- ((يهوه )) در لغت كلدانى به معناى ((ابدى و ازلى )) است و مشتقات و مترادفات آن به قرار ذيل است :
ياه ، اهبه ، اهوا، يهو، ياهو، يهوذا، ياهوذا، يهوه ، ياهو، تهود، اهيا و...
اين الفاظ همه به معناى پروردگار ابدى و ازلى است .
2- ضحاك در بخش اساطير ايران باستان ، نام يك پادشاه است كه در شهر دماوند حكومت مى كرد. او بابل را به نمرود واگذار كرده بود. و نمرود فساد اخلاق را در ميان مردم بابل به اوج رسانده بود.
3- نمرود، لقب نينياس امپراطور ايران و يا حاكم خود مختار ايالت بابل بوده است .
در روايات آمده است كه نمرود قدرت زمان ابراهيم بوده است . ستاره شناسان او خبر از ولادت قريب الوقوع ابراهيم داده بودند كه امپراطورى وى را تهديد خواهد كرد.