پيامبران پس از مرگ موسى (ع )

علماء يهود معتقدند كه پس از حضرت موسى ، چهل و هفت پيامبر براى قوم اسرائيل آمده و شريعت حضرت موسى را ترويج كرده اند كه هفده نفر از آنان داراى كتاب بوده اند. در قرآن به چند نفر از انبياء بنى اسرائيل كه پس ‍ از موسى آمده اند، اشاره شده است ؛ داود كه صاحب كتاب آسمانى زبور بود، يكى از آنهاست و نيز سليمان كه در قرآن شرح رسالت و سلطنت او آمده است .(311)
انبياء اوليه در عهد داوران (قضاة ) بنى اسرائيل در حدود هزار سال ق .م . ظاهر شدند كه آنان را در زبان عبرى ((نبييم )) لقب داده بودند.
اين افراد مانند دراويش و عرفاء مشرق زمين افرادى با جذبه و مؤ من بودند.(312)
پيامبران اسرائيل در يك زمان چند نفرشان با هم رسالت هدايت اين قوم را بر عهده داشته اند و در شهرها و قرا و قصبات مشغول دعوت بودند. ولى در تورات ، نام آنهائى كه داراى رساله و كتابى بوده يا بعدا پيروانشان تدوين كرده اند، آمده است :
((يوشع بن نون ))، ((عاموس ))، ((هوشع ))، ((سموئيل ))، ((اشعيا))، ((ارميا))، ((ايلياء)) و ((دانيال )).
در برخى كتب تعداد انبياء بنى اسرائيل را چهل و هشت نفر نوشته اند كه هيجده نفر از آنها صاحب كتاب مى باشند. دو نفر ديگر به نامهاى ((ايشع )) و ((الياس )) كتابى ندارند.
اسامى انبيائى كه داراى كتاب بوده اند:
موسى ، شموئيل بن القانا (شائول يا طالوت را به پادشاهى برگزيد)، عاموس ، هوشع بن ئبرى ، ميخا بن مورثين ، يونس ، اشعياء بن عاموس ، ناحوم بن القوشى ، صفيا بن كوتى ، حقوق نبى ، ارمياء بن ملقياء نبى ، حزقيال نبى ، يوال بن قتوائيل ، عوبد ياتى نبى ، دانيال نبى ، حكى نبى ، زكريا بن ارخيا و داود نبى كه داراى كتاب مزامير بوده است . ايلياء نبى حامى مذهب اخلاقى ((يهوه )) بود. او در ((كنعان )) و زمان پادشاهى ((اهاب )) قيام كرد و عليه بت پرستان كه ((بَعْل )) را مى پرستيدند، شوريد و تا حدودى موفق شد توحيد را دوباره احيا كند. ((ايليا نبى )) ناگهان ناپديد شد و شاگرد او ((ايشع )) كار او را دنبال كرد.(313)
اما عاموس نبى ظاهرا بزرگترين پيامبران بنى اسرائيل در قرن هفتم ق .م . متولد شد. او به كار شبانى مشغول بود. او پيام يهوه را كه با الهام دريافته بود، به مردم فاسد و تبهكار اسرائيل رساند. مردم او را بيرون كردند. او مردم را به بلاهاى آسمانى كه در انتظارشان بود، انذار داد. اندكى بعد بر آن تبهكاران بلاى هجوم ملخ و طاعون نازل شد و زلزله اى شديد شهرهاى سدوم و عموره را كه مركز فساد و تباهى بودند، زير و رو كرد.(314)
يوشع يكى ديگر از پيامبران اسرائيل در شمال كنعان به دنيا آمد. او از انحطاط اخلاقى و مذهبى بنى اسرائيل رنج مى برد. او مردم را به پاكى و توحيد دعوت كرد، اما مردم حرف او را قبول نكردند.(315)
اشعياء نبى در جنوب كنعان متولد شد. سال تولد او 740 ق .م . بود و در يك خانواده خوش نام به دنيا آمد. در اورشليم به نبوت رسيد و به دعوت مردم عصر خويش پرداخت . او به يهوه ايمان داشت . چهل سال مردم را به توحيد دعوت كرد. پادشاهان يهود با او مشاوره مى كردند. هرگز در ايمان او تزلزل راه نيافت . در سال 722 ق .م . كه حكومت يهود به دست سپاهيان آشور در هم شكست ، اشعياء دعا كرد و بخشى از سرزمين كنعان از اشغال مصون ماند. او مردم را به نيكوكارى و انصاف دعوت مى كرد.(316) ميكاء نبى ، پس از درگذشت اشعياء نبى در اورشليم مبعوث شد. او نبوّت خويش ‍ را با پيشگوئى آغاز كرد. ظهور او را در سال 722 ق .م . نوشته اند. كتاب او در بردارنده سخنان جالبى است . او از يك طرف انبياء دروغين و مغرور را انكار كرد و از ديگر طرف ، روح حقيقى دين را براى مردم بيان كرد.(317)
ارمياء نبى ، از پيامبران مشهور است . او از خادمان معبد شهر ((عناتوث )) بود و در آن شهر متولد شده بود. او مورد تهديد جامعه خود بود و به مردم اسرائيل وعده و وعيد و بيم و اميد مى داد. نصايح او بى فايده و نتيجه ماند. مردم او را استهزاء مى كردند، در عين حال او به ارشاد مردم ادامه داد. وقتى كلدانيان اورشليم را فتح كردند، ارميا در زندان بود، زيرا قومش او را زندانى ساخته بودند. كلدانى ها او را آزاد كردند. ارميا گفت : كلدانى ها بزودى شكست خواهند خورد و يهوديان به وطن خويش بازخواهند گشت و به عبادت يهوه مشغول خواهند شد.(318)
حزقيل نبى ، زندگى وى مجهول است . او فرزند يكى از خاندان هاى كاهنان اورشليم بود كه در سال 597 ق .م . به اسارت در بابل برده شده بود. او در سن 22 سالگى خود را پيامبر بنى اسرائيل معرفى كرد و مكاشفات خود را با عباراتى روان و روشن بيان مى داشت و به شرح احكام و تكاليف قوم خود پرداخت .(319)
اشعياء دوم ، زندگى وى نيز مجهول است . او صاحب الهامات و تلقينات نفسانى و دينى قوى بوده است و كمالات او صحف عهد عتيق را تشكيل مى دهد.(320)