«كرامت» و حقيقت و ماهيت آن
و اما در مورد «كرامت» نيز بايد بگوييم بحث آن كم و بيش شبيه بحث «مكاشفه» است. كارهاى خارق العاده نيز نظير اطلاعات خارق العاده انواع مختلفى دارد. همچنين همان گونه كه اطلاعات خارق العاده از راههاى مختلفى حاصل مىشود، توان بر انجام كارهاى خارق العاده نيز همين طور است. برخى توانايىهاى خارق العاده، غيراكتسابى و معلول عوامل طبيعى و خدادادى است. برخى افراد به صورت طبيعى ساختار ژنتيكى و ساختمان بدنشان به گونهاى است كه مىتوانند برخى كارهاى خارق العادهاى انجام دهند كه ديگران از انجام آنها عاجزند. نظير همان خانم روسى كه ذكرش گذشت. البته اين قبيل افراد بسيار كم هستند و به ندرت يافت مىشوند.
برخى ديگر از توانايىهاى خارق العاده حاصل رياضتها و تمرينهاى مستمر و طولانى است. اين كارها انواع مختلفى دارد كه از جمله آنها مىتوان به سحر، احضار روح، تسخير و احضار جن و برخى كارهايى كه مرتاضان و جوكىهاى هند انجام مىدهند اشاره كرد. براى مثال، خوابيدن روى اشياى تيز و برنده مانند تيغ و شيشه بدون آنكه بدن آسيبى ببيند، جابهجا كردن اشيا بدون دخالت اعضا و اسباب ظاهرى، و متوقف كردن قطار يا ماشين به وسيله نگاه و با استفاده از قدرت تمركز ذهنى، از جمله كارهايى است كه اين افراد انجام مىدهند.
و بالاخره برخى از كارهاى خارق العاده نيز نتيجه عبوديت و بندگى و عمل به دستورات خداوند و تحمل رياضتهاى شرعى و صحيح است.
در هر صورت در مورد اصل اين مسأله جاى هيچ انكارى نيست كه بشر مىتواند با برخى تمرينها و رياضتهاى خاص، كارهاى خارق العادهاى انجام دهد. اين مسألهاى است كه به اثبات رسيده و از سوى افراد و گروههاى متعددى از انديشمندان و محققان مورد تأييد قرار گرفته است. بارها تيمهاى پزشكى و تحقيقاتى دانشمندان اعم از علوم انسانى و علوم طبيعى و تجربى از كشورهاى مختلف، به ويژه آمريكا و اروپا براى تحقيق اين مسأله به ميان مرتاضان رفتهاند و مدتهاى طولانى را با آنها و در كنار آنان زندگى كردهاند. آنها با همه بررسىهايى كه در اين تحقيقات و مطالعات متعدد و مختلف انجام دادهاند، همه نهايتاً تصديق كردهاند كارهايى كه اين مرتاضان انجام مىدهند طبق هيچ يك از قوانين طبيعى و علمى موجود و شناخته شده نيست. به عبارت ديگر همگى تصديق كردهاند كه عوامل طبيعى اقتضاى چنين كارهايى را ندارد و هيچ دليلى در دست نداريم كه اين مرتاضان با استفاده از قوانين طبيعى معمول اين كارها را انجام مىدهند.
اين قضاوت نه يك بار و دو بار و نه در يك مطالعه و دو مطالعه، بلكه بارها و در تجربيات و مطالعات متعدد صورت گرفته است. نتايج بسيارى از اين تحقيقات نيز به صورت مكتوب در كتابها، دايرةالمعارفها، مقالات و رسالههاى مختلف علمى منتشر شده است. اين افراد و گروهها پس از صرف زمانهاى مديد و هزينههاى سنگين در نهايت تصديق كردهاند كه كارهاى مرتاضان غيرعادى و فرامعمول است و با قوانين طبيعى و فيزيكى و روانشناسى و فيزيولوژيكى و نظاير آنها نمىتوان اين كارها را توجيه كرد. البته ممكن است انواع مختلف كارهايى كه جوكىها و مرتاضان هندى انجام مىدهند در واقع بر اساس پارهاى قوانين مختلف علمى باشد؛ ولى در هر صورت اين امر دست كم براى بشر امروز هنوز شناخته شده و اثبات شده نيست.
براى مثال، برخى از اينها جلوى قطارى كه با سرعت بيش از يكصد كيلومتر در ساعت در حال حركت است، مىايستند يا كنار ريل مىآيند و دستشان را به طرف قطار مىگيرند و قطار با آن همه سرعت و مسافر و وزن و شتاب به يك باره سر جاى خود ميخكوب مىشود و مىايستد و تا آن مرتاض دستش را بر ندارد يا از جلوى قطار كنار نرود قطار حركت نمىكند! اين مسأله در موارد متعددى اتفاق افتاده و مهندسها و متخصصان قطار هر چه تلاش كردهاند نه عيب و ايرادى در قطار و سيستمهاى مختلف آن يافتهاند و نه توانستهاند قطار را به حركت درآورند. همچنين مواردى پيش آمده كه هواپيما روى باند آماده حركت بوده و تمام مسايل مربوط به پرواز كنترل شده، در اين اثنا يك جوكى از راه رسيده و دستش را گذاشته و هواپيما نتوانسته حركت كند! مهندسان و متخصصان نيز هر كار كردهاند فايده نداشته و نتوانستهاند هواپيما را راه بيندازند و تا آن جوكى نخواسته، هواپيما از سر جاى خود تكان نخورده است!
اينها مسايلى است كه بارها اتفاق افتاده و در گزارشهاى متعدد و معتبر توسط افراد و گروههاى مختلف ثبت و ضبط شده است و جاى انكار و ترديد نيست. اين امور نشانه آن است كه خداى متعال به روح انسان آنچنان قوا و قدرتى داده كه اگر تربيت و تقويت گردد، مىتواند بر قوا و قوانين طبيعت غالب و فائق آيد.
اما آيا اين همه، دليل بر اين است كه آن جوكى با آن سر و وضع و زندگى كثيف و آلودهاش از اولياء الله و اقطاب و اخيار و اوتاد است كه بايد از او اطاعت كرد و خاك پايش را براى تبرك برد؟!! روشن است كه هرگز چنين نيست و چنين انديشهاى پندار و تصورى خام و بىاساس و باطل است. اين جوكى كه به هيچ دين و پيامبر و كتاب آسمانى اعتقاد ندارد و جز همان رياضتهايى كه به آنها مشغول است كار و عبادت و اطاعتى را نمىداند و نمىشناسد چگونه مىتواند از اولياء الله و مقربان درگاه الهى باشد؟! كار اين جوكى نظير آن پهلوانى است كه در اثر تمرين و تكرار به توانايىهايى دست پيدا كرده كه در افراد معمولى وجود ندارد. اگر يك قهرمان وزنهبردارى مىتواند وزنههايى را بلند كند كه افراد معمولى نمىتوانند، اين امر جز در سايه تمرين و تكرار و تحمل زحمتها و سختىهاى فراوان نيست. جوكى هم همين گونه است. نهايتاً تفاوت در اين است كه تمرينهايى كه آن وزنهبردار انجام مىدهد مربوط به جسم است اما تمرينها و رياضتهاى جوكى به روح مربوط مىشود و او با ضبط نفس و در فشار قرار دادن و حبس كردن آن و براى روزهاى متوالى و مدتهاى مديد آن را از خواستههايش منع كردن، به قدرتها و توانايىهاى خارق العاده روحى دست پيدا مىكند. به هر حال اين رابطهاى است كه آنها كشف كردهاند كه با ضبط نفس و كم خوردن و كم خوابيدن و تحميل برخى فشارها بر خود، مىتوان اراده را تقويت كرد به طورى كه بر قواى طبيعت غالب شود. بر اساس اين رابطه، فرد هر مقدار در اثر كنترل نفس، قدرت اراده و تمركز خود را بالا برده باشد به همان ميزان مىتواند تصرفاتى در طبيعت داشته باشد و كارهاى خارق العاده انجام دهد.