انگيزه تبرك
انگيزه تبرك يكى از دو چيز است :
1.ترقب آثار معنوى وفيض الهى كه گاهى از مجراى غير طبيعى به انسانها ميرسد ونمونه هاى آن را يا د آور شديم.
2. مهر ومودّت به پيامبر وفرزندان وياران او يكى از دستورات قرآنى است وطبعا مهر و علاقه نيز به مظهرى نياز دارد واين مظهر، درحال حيات آن بزرگواران ، به گونه اى صورت مى گيرد كه پيروان راستين انجام مى دادند، و در حال ممات آن بزرگواران نيز، ابراز محبّت براى خود مظاهرى دارد كه مهمترين آنها، ابراز شادى در سالگرد ولادت، وابراز اندوه در ايام وفات آنها، وبه هنگام حضور در مشاهد آنان، بوسيدن در و ديوار مرقد وضريح مطهر است وهمه اينها برخاسته ازمهر ريشه دار وديرينه اى است كه در قلوب مسلمين جاى گرفته و در حقيقت اين گروه كه در و ديوار و ضريح پيامبر رامى بوسند، به تخته وآهن عشق نمىورزند، بلكه به خود پيامبر عشق مىورزند ولى چون دستشان به معشوق نمى رسد به آثار منتسب به وى ابراز علاقه مى كنند ودر حدّ قول مجنون عامرى سخن مى گويند كه وى مى گويد:
امّر على الدّيار ديار ليلى اقبّل ذا الجدار وذا الجدارا
وما حبّ الدّيار شعفن قلبي ولكن حبّ مَن سكن الديّارا
بركوى ليلى گذر كرده و (دمادم) اين ديوار و آن ديوار را مى بوسم.
هرگز عشق به كوى معشوق، قلب مرا شيفته خود نكرده، بلكه مهر كسى كه در اين كوى، جا گرفته، دلم را ربوده است .
زيارتگاهها اگر چه در ظاهر، سنگ و چوب و در و آستانه و ضريح است، امّا ابراز محبّت ما به آنها در باطن بيانگر، محبّتى ژرف و عشقى گدازان به پيامبر و ائمه اطهار است و انتساب اين سنگ و چوب به اهل بيت، به آن قداست بخشيده است. وقتى قلب، خانه محبت يك محبوب شد، صاحب آن دل، از نام و ياد و لباس و دستمال و كفش و كوچه و شهر محبوب هم خوشش مى آيدو لذّت مى برد و در همه اين آينه ها «عكس رخ يار» را مى بيند.
مسلمانان با محبّتى كه به حضرت رسول دارند، اگر با خبر شوند كه در جايى ردّپايى و نشانى از آن احمد محمود (صلى الله عليه وآله وسلم)باقى است،با شوق به ديدنش مى شتابند؟
موارد مربوط به سيره مسلمانان عصر رسالت به قدرى گسترده است كه نقل جزئى از آن هم در اين مثال مقدور نيست، لكن به مصداق:
«آب دريا را اگر نتـوان كشيـد هم به قدر تشنگى بايد چشيد»
مواردى چند را به صورت فشرده نقل مى كنيم.