جريان فيض الهى از طريق شافعان

جهان آفرينش بر اساس نظام علت و معلول استوار است، و نيازهاى مادى انسان از طريق يك رشته علل و اسباب طبيعى كه همگى به اذن خدا تأثير گذارند،به او مى رسد، و فيض معنوى نيز از اين اصل جدا نيست، هدايت وراهنمايى و مغفرت و آمرزش كه از فيوض الهى به شمار مى روند ، پيرو همين نظام مى باشند.

مثلاً: اراده حكيمانه خداوند بر اين تعلق گرفته كه فيض هدايت در اين جهان به وسيله پيامبران ، به انسان برسد، زيرا جز پيامبران هيچكس شايستگى خطاب مستقيم از جانب خدا را ندارد.

از اين جهت مانعى نخواهد بود كه مغفرت و رحمت الهى در جهان ديگر نيز داراى چنين نظامى باشد.يعنى بخشايش و رحمت حق از طريق ارواح و نفوس پاك به افراد گنهكار كه لياقت و شايستگى آمرزش خدا را دارند برسد،همچنان كه در اين جهان فيض الهى (هدايت و راهنمايى) از طريق پيامبران به افراد مى رسد.

درست است اين فيض مى توانست بدون وساطت كسى به گنهكاران برسد، امّا اراده حكيمانه خداوند بر اين تعلق گرفته است كه فيض معنوى وى در آن سراى، مانند اين سراى از طريق اسباب خاص و علل معينى بدست افراد برسد.چرا؟

براى اينكه اولياى الهى و بندگان صالح و فرشتگان آسمان ها و حاملان عرش كه عمرى در اطاعت خدا به سر برده اند و گام از دايره بندگى فراتر ننهاده اند، شايستگى تكريم و احترام مى باشند و يكى از مظاهر حرمت گذارى به آنان، پذيرفتن دعاى آنها در مورد گنهكاران آن هم در شرايط مخصوص مى باشد.

شفاعت اولياى الهى بى قيد و شرط نيست. و هرگز مالكان بالذات مقام شفاعت نمى باشند و زمام كار در روز قيامت در دست خداست و او را پيوسته (مالك يوم الدّين)مى خوانيم، ولى در عين حال آن مالك مطلق به اولياى الهى كه داراى منزلتند اذن مى دهد كه چنين تصرفى را انجام دهند.