قيام حسين بن علي بن الحسن (شهيد فخّ)
پس از هلاكت منصور در سال 158 هـ، فرزندش مهدي عباسي يازده سال حكومت كرد (158ـ 169 هـ). پس از او فرزندش موسي، ملقب به هادي تا سال 170 هـ بر مسند خلافت تكيه زد. هرچند كار او به درازا نكشيد؛ امّا در همان روزگار و در آغاز خلافت هادي؛ علويانِ منطقه ي حجاز به پيشوايي حسين بن علي بن حسن بن حسن بن علي علیه السلام قيام كردند. او در ذيقعده ي 169 هـ، در مدينه مردم را به ياري اهل بيت فراخواند. بسياري از علويان كه پس از قيام نفس زكيّه به دنبال پيشوايي ديگر بودند دعوت او را پاسخ دادند.
دليل قيام حسينبن علي را «يعقوبي»([906]) اينگونه مينويسد:
«... وذلك أنّ موسي، ألحّ في طلب الطالبيّين و أخافهم خوفا شديدا وقطع ما كان من المهدي يجريه لهم من الارزاق و الأعطية، وكتب إلي الآفاق في طلبهم وحملهم، فلّما اشتدّ خوفهم وكثر من يطلبهم وبحث عليهم، عزم الشيعة و غيرهم إلي الحسين بن عليّ...»([907])
حسين يازده روز مدينه را دردست گرفت و پس از آن به سوي مكّه روانه شد. نرسيده به مكه در جايي به نام «فخّ» با سپاه عباسي رو به رو شد و به قتل رسيد. بنابر گفته ي مسعودي، بدنه اي حسين و يارانش سه روز بر روي زمين فخ ماند و درندگان و پرندگان آنها را خوردند:
«... و أقاموا ثلاثة أيام لم يواروا حتي أكلتهم السباع والطير»([908])
«خيزُران»، همسر مهدي عباسي و مادر هادي و هارون، علاقه ي بيشتري به هارون داشت و ميخواست پس از مهدي، هارون به خلافت برسد؛ ولي اين كار نشد و پس از مهدي، پسرش هادي برتخت نشست و هارون وليعهد او شد.
در زمان حكومت هادي، او خواست تا هارون را خلع كند و فرزند خردسالش، جعفر را به جاي او بنشاند؛ از اينرو كار را بر هارون و پيروانش سخت گرفت و يحيي برمكي را به زندان انداخت و خواست تا هارون را خلع كند؛ اما خيزران كه كينه ي هادي را در دل داشت؛ كنيزان را وا داشت تا نيمه شبي هادي را خفه كردند و بدين ترتيب حكومت به دست هارون افتاد([909]).
پاورقي ها: ------------------------------------------------------------------------------------
[906]) أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب ابن واضح، الكاتب العباسي، م 292 هـ.
[907]) تاريخ اليعقوبي؛ ج2؛ ص404.
[908]) مروج الذهب؛ ج3، ص327.
[909]) تاريخ خلافت عباسي؛ صص 41ـ 42 با دخل و تصرف در عبارات.