امامت از نظر شيخيان

نظر شيخ احسائي درباره ي امامان، غلوآميز است؛ از اين رو، اعتقاد او در باب امامت با شيعيان ديگر، متفاوت است. اينك سخنان حاج محمدخان كرماني را در اين باب بشنويد:
«... در لفظ امام، پدر بزرگوارم[حاج محمد كريم خان كرماني] تفصيل فرموده اند و آن اينست كه: بعد از غيبت امام دوازدهم، خداوند عالم را مهمل نگذارد، كه عالم از وجود حجت خالي باشد، پس اگر حجت معصوم، خودش در ميان خلق است، نور علي نور و خلق به هدايت او مهتدي مي شوند؛ ولي اگر غايب شد، اگر چه تصرف او به جا باشد، ولي خلق نمي تواند از او بهره مند شود... انتفاع ايشان از وجود امام، فرع ديدن و شنيدن سخنان او و شناختن اوست...
-مراد از امامت
براي واژه ي امام، چند نوع اطلاق هست: يكبار از امام حجت معصوم، كه از آل محمد است، اراده مي شود... بار ديگر امام بر حجتي كه به طور مطلق است، يعني - پيشوا اطلاق مي شود، و گاهي لفظ امام بر پيش نماز اطلاق مي شود، و گاهي هم منظور از امام كسي است كه در امري به او تأسي مي شود...
بنابراين، لفظ امام، عنواني است از مقوله ي «اشتراك لفظي» كه معاني مختلفي را شامل مي شود. امامتي كه پنهان شدن و خفاي در زمان غيبت واجب است، امامت مطلقه است و مخصوص است به آل محمد. صاحب اين امامت و ولايت، در زمان غيبت، پنهان و غائب است و آشكار
شدن او با غيبت مقدر، منافات دارد...
و امام به معني مقتدا و پيشوا، بر شيعه ي كامل و «ركن رابع» هم اطلاق مي شود، چنانكه در اخبار وارد شده و ما[حاج محمدخان كرماني] در كتاب «الزام النواصب» و كتاب «فوايد شيعه» آنها را روايت كرده ايم و اما در روايت ابواسحاق، امام به معني مطلق، ظاهرتر است در ميان شيعه، زيرا تمام آن حديث را شيخ كليني در اصول كافي روايت كرده است و آن روايت اين است...
و اما آنچه از اخبار درباره ي امام آمده، دلالت بر اين مي كند، كه هيچگاه زمين از امام و حجت خالي نمي ماند تا اينكه امام ظاهر شود، بنابر جواز استعمال امام و حجت بر «شيعه ي كامل» اشكالي در اخبار در اين باره نيست، و بلكه به طور مستفيض در اخبار آمده است، كه: «ان في كل خلف عدولا...» يعني - در هر عصري در آينده ي زمان عادلاني خواهند آمد، كه وظيفه ي آنها، دفاع از دين و حفاظت از آن و راهنمائي مردم است.
و اين عادلان، مسلم از ميان شيعه خواهند برخاست، در حديث حضرت علي آنها را «حجت» نام نهاده است و در دعاهاي متعدد «امام» نام نهاده است. و در كتاب اصول كافي از ابن ازينه روايت شده، يكي از صادقين (يعني امام پنجم و ششم) فرموده است: «لا يكون العبد مؤمنا حتي يعرف الله و رسوله و الأئمة كلهم و امام زمانه...» يعني - ايمان بنده كامل نيست مگر اينكه خدا و پيامبر او و امامان و امام زمان خود را بشناسد، از اين حديث كه گفته است كه بعد از همه ي امامان بايد امام زمان خود را بشناسد، معلوم مي شود كه امام زمان غير از امامان، دوازده گانه است،[بلكه منظور از امام زمان شيعه ي كامل و ركن رابع است]...
خلاصه، بنابر اينكه اگر استعمال لفظ امام در شيعه كامل جايز باشد، هيچ اشكالي در اخبار نيست، كه منظور از امام زمان را، شيعه ي كامل بدانيم و اصلا لازم نيست به تأويل متوسل شويم. اين شيعه ي كامل، به نام امام يا «ركن رابع» خوانده مي شود و او بايد از نجبا باشد، كه دين را حفظ كند و هر بدعت گذاري را دفع بكند...