فاطمه و زيور دنيا

پيامبر صلى الله عليه و آله وقتى از سفر مى آمد، از ديدار فاطمه عليهاالسلام شروع مى كرد، و به منزل فاطمه عليهاالسلام وارد مى شد و در نزد فاطمه عليهاالسلام مدتى طولانى مى ماند.
يكبار كه از سفر رسيد، فاطمه عليهاالسلام براى خود دو بازوبند و گردنبند و دو گوشواره از نقره و پرده اى براى درب خانه بخاطر آنكه پدرش و همسرش از سفر مى آيند تهيه كرده بود. و قتى پيامبر صلى الله عليه و آله از سفر آمد وارد منزل فاطمه عليهاالسلام شد، و اصحاب كنار در منزل ايستادند و نمى دانستند كه بايستند يا پيامبر صلى الله عليه و آله نزد فاطمه عليهاالسلام زياد مى ماند و بروند. در اين هنگام ديدند حضرت از حجره بيرون آمد، در حاليكه ناراحتى در چهره اش ديده مى شود، و آمد تا كنار منبر نشست.
فاطمه عليهاالسلام گمان كرد پيامبر صلى الله عليه و آله به خاطر بازوبند و گردنبند و گوشواره و پرده چنان كرد. لذا آنها را باز كرد و پرده را برداشت و خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله فرستاد و گفت: به پيامبر صلى الله عليه و آله بگو: دخترت سلام مى رساند و مى گويد: اينها را در راه خدا انفاق كن. و قتى آنها را آورد حضرت فرمود: آنچه مى خواستم انجام داد. پدرش به قربانش. و اين جمله را سه بار فرمود. بعد فرمود: دنيا براى محمد و آل محمد نيست. اگر دنيا در پيشگاه خداوند به قدر بال مگس ارزش داست به كافر يك جرعه آب نمى نوشانيد.
سپس حضرت برخاست و وارد منزل فاطمه عليهاالسلام گرديد.
[ بحار الانوار: ج 43 ص 20 ح 7 از امالى صدوق.]