پیمان شکنی های متعدّد انوشیروان در تازش به روم

  • 1392/08/28 - 22:29
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ منابع متعدّد تاریخی نشانگر این هستند که انوشیروان در تازش به روم، که به قتل و غارت بسیاری انجامید، عامل پیمان شکنی های متعدّد و آغازگر جنگ بود.

جنگ های ایران و روم در عصر ساسانیان،  طی چندین مرحله صورت گرفت که بخش مهمی از آن در عصر خسرو انوشیروان رخ داد. در این مقاله با نگاهی به متون تاریخی، پیمان شکنی های متعدّد و رفتارهای زشت انوشیروان در تازش به روم را بررسی خواهیم کرد.

وقتى خسرو انوشیروان بر تخت پادشاهی نشست، به خوبی می دانست كه قبل از هر چیز باید وضعیت نابسامان کشور را به حالت طبيعى برگرداند. به خصوص كه ايران از جنگ هاى سى ساله با روم (قبل از پادشاهی انوشیروان) خسته‏ شده بود . امپراطور روم با نامِ ژوستینین (به لاتین: Flavius Petrus Sabbatius Iustinianus Augustus و به انگلیسی: Justinian)‏ در ايتاليا و افريقا به فتوحات مشغول بود و نمى‏ خواست در شرق با ايران وارد جنگ شود. اين بود كه در سال 533 میلادی عهدنامه ی صلح میان ایران و روم برقرار شد. پس از این قرارداد، رومیان در اروپا و افریقا به فتوحات خود ادامه دادند. هنگامی که خبر این فتوحات به انوشیروان رسید، او در اندیشه فرو رفت و چنین پنداشت که قدرت گرفتن رومیان در نهایت موجب تضعیف ساسانیان می گردد. لذا تصمیم به نقضِ پیمانِ صلح گرفت. وی دخالت امپراتور روم در اختلافات داخلی اعراب غسانی و لخمی را بهانه ای قرار داد و در سال 539-540 میلادی به روم تازید. در این حمله انوشیروان به سمت شام و انطاکیه رفت و آنجا را غارت و با مردم با بی رحمی رفتار کرد. دولت روم که از این عهدشکنی دچار اضطراب و شوک گردیده بود، مجبور به پذیرش قراردادی جدید شد. لیکن این عهدنامه جدید نیز چندان دوامی نیافت و تنها چند روز پس از آن، انوشیروان دگربار پیمان را زیرپا نهاد و در مسیر بازگشت از روم، برخی مناطق از جمله انطاکیه و ادسا و... را غارت و بسیاری از سرزمین ها را ویران کرد.[1] گرچه برخی معتقدند که انوشیروان از پیمان دوم اطلاع نداشت (!) و در واقع پس از غارت شهرهای روم در مسیر بازگشت، از انعقاد پیمان صلح آگاه گردید. اما بین منابع تاریخی به صراحت اتفاق نظر وجود دارد که عهدشکنیِ اولیه توسط شخص انوشیروان و تعمدّاً صوت گرفت.[2] آری؛ خسرو انوشیروان با اينكه پيمان صلح دايمى با حكومت بيزانس (روم شرقی) امضا كرده بود، در سال 540 به شام حمله کرد، انطاكيه را تسخير كرد و شهر را سوزانيد.[3]

قلمرو دو امپراتوری ایران و بیزانس (روم شرقی) در سال 562 میلادی :

در شاهنامه فردوسی هم این ماجرا چنین تعریف شده است که پس از تازش انوشیروان به گیلان و کشتارِ مردم گیل و دیلم، انوشیروان به مداین بازگشت. در این حین منذر (پادشاه اعراب لخمی) به دربار انوشیروان رسید و از دخالت امپراتور روم در امور اعراب شکایت کرد. انوشیروان هم نماینده ای را به سوی قیصر (ژوستینین) می فرستد و او را تهدید می کند:

چو با تازیان دست یازی بکین
یکی در نهان خویشتن را ببین

و دیگر که آن پادشاهی مراست
در گاو تا برج ماهی مراست

اگر من سپاهی فرستم به روم
ترا تیغ پولاد گردد چو موم [4]

نماینده انوشیروان به سرعت سوی روم رفت و این پیام به قیصر داد. لیکن قیصر حاضر به تمکین نشد و این تهدید انوشیروان را به منزله دخالت در امور داخلی روم دانست. (چون اعراب غسانی در آن عصر تحت حمایت رومیان بودند.) قیصر خود را از هرگونه ستمی مبرا دانست و در مقابل تهدید کرد که اگر منذر به رفتارهای خصمانه خود علیه غسانیان ادامه دهد، او را تنبیه خواهم کرد. هنگامی که قاصد این سخن را به انوشیروان رساند، وی خشمگین شده و دستور داد با سی هزار سرباز جنگی به سوی روم حمله کنند. (در حالی که می توانست با گفتگو مسئله را پایان بخشد، لیکن به تعبیر تاریخ پژوهان، انوشیروان این مسئله ی جزئی را بهانه ای قرار داد برای عهدشکنی و حمله به بیزانس.) به هر روی دلیلی که نشان می دهد انوشیروان آغازگر جنگ علیه رومیان بود، این است که پس از نفوذ ارتش ساسانی به عمق سرزمین های رومی، سپاهیان ژوستینین به دفاع پرداختند. یعنی این جنگ در سرزمین های روم رخ داد نه در مرزهای دو سرزمین و نه در ایران. [5] در ادامه برای انوشیروان خبر آوردند که لشکریان قیصر برای دفاع رسیدند. شگفت انگیز است که انوشیروان به آغاز نمودن جنگ و تجاوز اقرار می کند. انوشیروان با دیدن لشکریان ژوستینین خندید و گفت که ما از قبل آماده جنگ بوده ‏ايم و هرگز از انديشه رزم دور نبوده‏ ايم‏.[6] چنان که در شاهنامه نسخه کلکته ی هندوستان از قول انوشیروان آمده است: «که ما جنگ را پیش از این ساختیم...» سپس جنگ میان دو سپاه آغاز شد و رومیان تلفات و خسارات بسیار دادند. در اواخر زندگی انوشیروان و پس از مرگ ژوستینیَن نیز وی نامه ای به امپراتور جدید روم نوشت. انوشیروان در این نامه از زندگی و مرگ سخن گفت و به موعظه پرداخت. امپراتور جوان نیز چنین احساس کرد که انوشیروان در پی توهین و تحقیر اوست. لذا پاسخی تند به نامه ی شاه ایران داد. انوشیروان نیز از لحن سخن وی خشمگین شد و دستور حمله به روم را صادر کرد. که در این نبرد نیز هم رومیان و هم ایرانیان آسیب بسیار دیدند. گرچه رومیان در نهایت شکست سختی را متحمل شدند. به هر روی روشن است که در این نبرد نیز انوشیروان عهدشکنی کرد و پیمان صلح را زیرپا گذاشت. و صرفاً به خاطر لحن تند امپراتور روم، دو سرزمین بزرگ را به خاک و خون کشید.[7] به راستی، در مقابل یک جنگ لفظی، نقض پیمان نمودن و جهانی را به آتش خشم سوزاندن، منصفانه و خردمندانه است ؟

نقشه ی روم در آغاز (سرخ) و پایان (نارنجی) امپراتوری ژوستینیَن :

حال با نگاهی به منابع رومی، مخصوصاً مکتوبات پروکوپیوس (به لاتین: Procopius Caesarensis) که هم عصر ساسانیان و در زمان جنگ های ساسانیان و رومیان حاضر بود، مواردی دیگر از نقض پیمان ها و عهدشکنی های ناجوانمردانه ی انوشیروان را برمی شماریم. از جمله محاصره شهر دارا به دستور انوشیروان و تلاش برای تصرف شهر، برخلاف عهدنامه.[8] همچنین وقتی خسرو انوشیروان به شهر كالسيس روم رسيد، دگرباره پيمان هاى خود را نادیده گرفته، شهر را محاصره و از مردم باج خواهی کرده ؛ آنان را به قتل عام تهدید نمود.[9] گذشته از این موارد در ماجرای تجاوز انوشیروان به شهر آپامی (Apamea) و اشغال آن، چند سفیر رومی از انوشیروان درخواست کردند که به مردم آسیبی نرسد. انوشیروان نیز پذیرفت و متعهد شد که فقط بخشی از دارایی های شهر را برای خود بردارد! (غارت محترمانه) اما وقتی به داخل شهر آمد عهدش را شکست و چندین برابر آنچه که خواسته بود را به زور ستاند و پس از غارت گری تصمیم گرفت که مردم شهر را به اسارت بگیرد، لیکن موفق نشد.[10] در تازش انوشیروان به یکی دیگر از سرزمین های رومی، یکی از نمایندگان قیصر به نام مگاس (Megas) به نشانه ی اعتراض نزد انوشیروان آمد و از پیمان شکنی انوشیروان و به خاک و خون کشیده شدن ملت روم ابراز گلایه کرد.[11] پروکوپیوس در مکتوبات خود، رسماً انوشیوان را مسبّب پیمان شکنی و نقض صلح و آغازگر جنگ می داند.[12] پروکوپیوس عین داستان منذر که در شاهنامه آمده است را بیان کرد و از بهانه جویی انوشیروان برای نقص پیمان صلح، و تازش به روم سخن گفت که انوشیروان منذر را مأمور ایجاد تنش در مرزها نمود و در نهایت تقصیرات را برگردن ژوستینین انداخت و بی مقدمه و ناگهانی به روم لشکر کشید.[13] همچنین برخی از قبائل اطراف از جمله گوتها نیز به تحریک انوشیروان علیه رومیان پرداختند و از او را از قدرت گیری ژوستینین ترساندند. [14] پروکوپیوس می گوید که پس از تصمیم انوشیروان برای نقض پیمانِ صلح و آغاز درگیری ها، رومى‏ها به هيچ وجه خبرى از اين وقايع نداشتند و تصور نمى‏كردند كه از جانب انوشیروان مبادرت به نقضِ صلح دائمى شود.[15] همچنین در زمانی که انوشیروان آماده تجاوز به خاک روم می شد، ژوستینین نامه ای به انوشیروان نوشت او را از پیمان شکنی باز داشت. لیکن انوشیروان پاسخی به نامه ی قیصر روم (ژوستینین) نداد و به روم حمله کرد.[16]

از همین روی است که به گفته استاد شادروان مرتضی رواندی ، مورخان غربى ازجمله پروكوپيوس، خسرو (انوشيروان‏) را نه تنها پادشاهى عادل نمى‏شمارند بلكه وى را مردى حريص، جاه‏طلب،عوام فريب و پیمان شکن معرف می کنند.[17]

************************

پی نوشت :

[1]. حسن پيرنيا، تاريخ ايران باستان‏، ناشر: دنياى كتاب‏، تهران‏، چاپ اول 1375، ج‏4 ص 2787-  2788
[2]. سرپرسى سايكس، تاريخ ايران‏، ترجمه: سيد محمد تقى فخر داعى گيلانى‏، ناشر: افسون‏، تهران‏، چاپ هفتم 1380، ج‏1، ص 620 - 619
[3]. مرتضى راوندى‏، تاريخ اجتماعى ايران‏، انتشارات نگاه‏، تهران، چاپ دوم 1382، ‏ج‏1 ص 615
[4]. شاهنامه، بر اساس نسخه چاپ مسکو، ناشر: مؤسسه نور، تهران، ص 1048، بیت 37972 - 37974 
[5]. همان ؛ ص 1051 ، در فهرست "دژها گرفتن نوشين روان در بوم روم" بیت 38111 به بعد... ؛ همچنین "رزم كردن نوشين روان با فرفوريوس رومى و گرفتن قالينيوس و انطاكيه" ص 1052 ؛ بيت 38144 به بعد...
[6]. میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی ، نشر روزگار ، تهران ، ج:3، ص: 263
[7]. شاهنامه، بر اساس نسخه چاپ مسکو، ناشر: مؤسسه نور، تهران، در فهرست : "وفات يافتن قيصر روم و رزم كسرى" ، ص 1147 بيت 41619 به بعد ...
[8]. پرو كوپيوس، جنگ‏هاى ايران و روم‏، ترجمه: محمد سعيدى‏، ناشر: انتشارات علمى و فرهنگى‏، تهران‏، چاپ چهارم 1382، ص 162 – 163- 164 
[9]. همان، ص 157 - 156 
[10]. همان ، ص 152 – 155
[11]. همان ، ص: 137-136
[12]. همان ، ص 130
[13]. همان ، ص 115
[14]. همان ، ص 116 – 117
[15]. همان ، ص 126
[16]. همان ، ص 130 - 128 
[17]. مرتضى راوندى‏، تاريخ اجتماعى ايران‏، انتشارات نگاه‏، تهران، چاپ دوم 1382، ج‏1 ص 617 - 616

دیدگاه‌ها

خوب چه چیزی اثبات شد لابد رومیان مردم مظلومی بودن مگه مملکت روم ایتالیا نبوده توی شام چه غلطی میکحردن مردم بربر را که بی چاره کردن گناه نداشتن خدا ظالمین را به وسیله هم دفع میکنه و کار انوشیروان افتخاره

با سلام خوبه خودتون دارید میگید ظالمین رو به وسیله هم دفع میکنه-پس شما هم که قائل به ظلم انوشیروان هستید چطور میگید کارش افتخاره!!!!! یعنی ظلم کردن افتخاره؟!!! ضمنا بحث بر سر دفاع کردن از رومیان نیست. قطعا رومیان هم ظالم بودند، ولی اگر انصاف را در این قضیه در نظر داشته باشیم میبینیم که انوشیروان تعهداتش را زیر پا گذاشته و ناجوانمردانه و بر اساس یک بهانه واهی و غیر قابل اثبات به کشوری دیگر حمله کرده و این همه خونریزی نموده است این خلاف عدالت است!!!!!!!!!!!

آدلف ! اولاً مردم روم گناهی نکردن که بخان به پای شهوت رانی و هوس بازی ها ی انوشیروان بسوزن ! اصلاً رومیان بد ! انوشیروان چرا علیه مردم شام اینطوری جنایت کرد ؟ به فرض رومیان بد ! هرکی بده باید علیهش پیمان شکنی کرد ؟ اصلاً چرا از اول پیمان صلح بستن ؟ وقتی پیمان صلح بستن دیگه نباید شسکته بشه مگر اینکه طرف پیمان شکنی کنه ! تازه روم شرقی : بیزانس ایتالیا رو هم داشت اما مرکزش تو انطاکیه و بعدها کنستانتین پل ( قسطنطنیه) شد . شام هم جزءش بود. خوب پس به نظر تو پیمان شکنی و حمله به سرزمین های دیگه اشکالی نداره !!!!

آدلف ! بدجوری منو یاد اون مرحومه شیرین خدابیامرز میندازی !!! جالبه ! حرفات مثل حرفای اون درگذشته (!) ضد و نقیضه !!!! میگی : خدا ظالمین را به وسیله هم دفع میکنه ! یعنی انوشیروان و امپراتور روم هر دوشون ظالم بودن ! بعد میگی : کار انوشیروان افتخاره !!! آخه ! انوشیروان ظالمه . پیمان شکنی کرد و به روم تجاوز کرد ! کلی هم جنایت کرد ! بعدش هم میگی کارش افتخاره !!!! امان از دست این باستان پرستان !

وطن فروش عزیز اگه کمی از خرد بویی برده باشی می فهمی که کار انوشیروان بسیار منطقی بوده نه از روی هوس رانی،ارتشی که از نبردی پیروز با غنایم بسیار برگشته به راحتی می تواند به مکانی تازه حمله کند،حتمآ میگی واس وایمیستاده تا به ایران حمله شه تا پیمان خدایی نکرده نشکند،چه تضمینی بود که ارتش. روم پس از بدست آوردن غنایم بسیار به دشمن دیرنیش حمله نکند؟شاه عباس در اوایل حکومتش با عثمانی ها صلح کرد و پس از وارد کردن خسارات بسیار به ازبکان، با عثمانی ها وارد جنگ شد سیاست جوانمردی ندارد، فهم این چیز ها سخت نیست و این سرسختی تو در برابر فهمیدن تنها ریشه در دشمنی کور کورانه ات با ایران باستان است،چیزی که با خوندن مزخرفاتت بهم اثبات شده اینه که تو به هیچ وجه آریایی نیستی و با این مغلطه ها می خوای بی افتخاری نژادت. بپوشونی

با سلام علی اقا خیلی تندی!!!! پیاده شو با هم بریم! آیا دفاع از حق و انتقاد از کار نادرست وطن فروشی حساب میشه؟!! ما ایرانی های مسلمان اهل منطقیم و باید سعی کنیم همه مسائل رو از دید انصاف نگاه کنیم. ایا انتقاد از رفتار یک پادشاه که اسمش هم روشه، پادشاه یعنی کسی که دنبال شاهی کردن بر مردمه مخالف با ایران باستانه. معذرت می خوام و لی استدلالت خیلی مضحکه؟!!!!!! زیر پا گذاشتن تعهد و صلح نامه با یک کشور دیگه کار درستیه؟ کشتار مردمی که قدرت دفاع از خودشون ندارند و تو با اونها تعهد کردی خونشون رو نمی ریزی کار منطقیه؟قطعا کار غلط و غیر منطقی است. حالا از هرکسی می خواد صادر بشه. بر اساس چه سندی انوشیروان استدلال کرده که قراره به ایران حمله بشه؟!! یه سوال دارم: اگر رومیان زیر صلح نامه می زدند و به ایران حمله می کردند و ایران رو غارت می کردند تو امروز چه قضاوتی در موردشون می کردی؟ حتما کار منطقی کردند ها؟؟ آریایی بودن به معنی دفاع کورکورانه از پادشاهان ایران و درست جلوه دادن کار غلطشون نیست. آریایی بودن به نگاه درست و منطقی داشتنه نه نگاه متعصبانه.

کار انوشیروان اوج ناجوان مردی و نشانه خوی حیوانتش بود!!!!! مگه میشه شیون پیش از مرگ کرد !!!شما که پیرو انوشیروان هستید از همین الان اعلامیه مرگ برا خودتون بزنید و مراسم ختم بگیر از کجا معلوم که تا فردا نمیرید!!!! مثل پیشواتون انوشیروان شیون پیش از مرگ کنید!!!!!!!!!!!!!!1

کار انوشیروان اوج ناجوان مردی و نشانه خوی حیوانتش بود!!!!! مگه میشه شیون پیش از مرگ کرد !!!شما که پیرو انوشیروان هستید از همین الان اعلامیه مرگ برا خودتون بزنید و مراسم ختم بگیر از کجا معلوم که تا فردا نمیرید!!!! مثل پیشواتون انوشیروان شیون پیش از مرگ کنید!!!!!!!!!!!!!!

دمت گرم کوروش !

گل گفتی دمت گرم

عی ! جوش نزن ! مزخرفاتی که بار نویسنده محترم کردی سزاوار خودته ! استاد ابراهیم زاده جد اندر جد آریایی ( !!!! ) هستن ! تو نمیخاد از بقیه آزمایش ژنتیک بگیری ! فکر میکنی هرکی خودش رو گول نمی زنه ایرانی نیست ؟ هرکی خودشو فریب بده ایرانیه ؟ عجیبه که میگی : سیاست جوانمردی ندارد ! و با این حرفت میخای جنایات و نامردی های انوشیروان رو توجیه کنی ! نمیخام از اعراب دفاع کنم ولی همین حرف رو اعراب هم متونن بزنن ! اون وقت چی میگی؟ میتونی بازم حرف بزنی ؟ همین حرف رو مغولان هم میتونن بزنن ! خودت میدونی که انوشیروان به خیلی از کشورهای دیگه تازید ! خیلی ها رو قتل عام کرد ! غارت کرد و ویران کرد ! این ها شده فضیلت ؟

وحید این قد جیغ جیغ. نکن این جا، نمی خواد معنی ایرانی بودنو توضیح بدی،انوشیروان معصوم نبوده،منم نگفتم کارش کاملا درست بوده،گفتم منطقی بوده ،وقتی کسی مسئول یک کشوره نمی تونه ریسک کنه،نمیتونه به دشمن دیرینش اعتماد کنه،هی شما بگید قصاص قبله جنایت،بحث سر یه کشوره،اگه وای میستاد تا به ایران حمله شه خوب بود؟وقتی نمی فهمی یا نمی خوای که بفهمی مغلطه نکن،معنی مسلمون بودن له کردن حکومت های قبل از اسلام نیست،

علی ! انوشیروان نباید اطمینان می کرد ! خوب پس چرا قرارداد صلح رو قبول کرد ؟ وقتی پیمان بست باید رو حرفش می موند ! نه اینه پیمان شکنی کنه ! و به بهانه های عجیب وغریب به کور دیگه بتازه ! تو میگی « وقتی کسی مسئول یک کشوره نمی تونه ریسک کنه،نمیتونه به دشمن دیرینش اعتماد کنه » خوب همین حرف رو اسکندر هم می تونست بزنه ! مغولان و عربها هم می تونستن این حرف تو رو بزنن ! پس همه چیز امن و امانه !!! اون می تونست در صورت حمله رومیان دفاع کنه ! نه اینکه خودش پیمان شکنی کنه و مردم روم رو به خاک و خون بکشه

وحید،داری چی رو به چی ربط میدی؟داستان عربا مغولا چه ربطی به بحث ما داره؟با سند و استدلال می نویسم با اینکه می دونم نمی خوای بفهمی،واس اونایی که اینو می خونن،اکه فرض کنیم پیمان شکنی از سوی ایران بوده،انوشیروان مسئول جان و ناموس یه کشور بوده،نمیتونسته جون هزاران نفرو به خطر بندازه،اگه نقض پیمان باعث شه جون هزاران نفر نجات پیدا کنه اصلا بد نیس،مثلا دروغ کاری ذاتا زشت است که حدیث های زیادی در موردش است ولی اگه با دروغ بشه جون خودت یا کسی دیگرو نجات بدی کار خوبی است،همانطور که میدانید مختار ثقفی قسم به قرآنش را می شکند کسی که امام سجاد(ع)ازش تعریف کرده،طبق منطق شما او باید از تمام اهدافش به خاطر یک پیماند می گذشت؟!حقیقت اینه که رومی ها نقض پیمان کردند،ایشالله که شاهنامه رو قبول داریدنوشته شده که رومی ها به حکومت حیره که تحت حمایت ایران بوده حمله می کردن:وگو. سوی منذر فرستی سپاه /نمانم به تو لشگر وگنج گاه/تو زان مرز یکرش مپیمای پای/چو خواهی که پیمان بمانی به جای/وگو بگذری زین سخن بگذرم/سروگاه تو زیر پی بسپرم.همچنین به یمن نیز حمله می کردند،زیرا در شرایط صلح پس از فتح انطاکیه این موارد قید می شود:نهادند بر روم بر باژ و ساو/پراکنده دینار ده چرم گاو/که هر سال قیصر بر شهریار/فرستد ابا هدیه و با نثار/نگردد سپاهش بگرد یمن/نخواهند چیزی از آن انجمن.همچنین در مسائل ارمنستان دخالت می کردند وبه هون ها نامه ای مبنی بر اتحاد برای حمله به ایران فرستاد؛امیدوارم که قانع شده باشی،حتی اگه شاهنامه رو هم قبولنداشته باشی(البته دیدم که مزخرفات دیگه ی این سایتو که با استناد به شاهنامه بوده رو پذیرفتی)فکر می کنم استدلالهام کافی باشه.دیدم که چن جا نوشته بودی رومی های مظلوم!!!!نمی خواد واس اونا دلسوزی کنی اونا هر وقت تونستن خون ما رو مکیدن،تو افتخارای سرزمین خودتو بشناسی بسه.

علی ! تو گفتی که انوشیروان ریسک نکرد و به کشورهای دیگه حمله می کرد ! منم گفتم که ایت استدلال رو مغولان و عربها هم می تونن بگن ! که به ایران حمله کردن چون ممکن بود ایرانی ها به اونها حمله کنن ! اونا هم پیش دستی کردن ! حالا قبول می کنی ؟ استدلال خودت رو قبول داری ؟ علی ! تو در ادامه گفتی : "اگه نقض پیمان باعث شه جون هزاران نفر نجات پیدا کنه اصلا بد نیس" خوب اگه انوشیروان حمله به روم نمی کرد جون هیچ کی به خطر نمی افتاد ! چون رومی ها سرشون به جای دیگه گرم بود و قصد حمله به ایران رو نداشتن ! نشون به اون نشونی که موقع تازش انوشیروان به روم ، رومی ها کلا غافلگیر شدن ! چون اصلاً قصد جنگ که هیچ ! قصد دفاع هم نداشتن ! یعنی کاملاً پیمان صلح رو رعایت کرده بودن . واقعاً داری میگی انوشیروان چون احساس خطر کرد حمله کرد ! خوب هر کی احساس خطر کنه باید به دیگران حمله کنه و مردم رو قتل عام کنه و اموالشون رو غارت کنه ؟ این منطقیه ؟

رومی ها هیچ وقت به حیره حمله نکردن ! فقط درامور داخلی اعراب لخمی - حیره - و اعراب غسانی دخالت کردن ! همین ! انوشیروان هم دنبال بهونه بود برای حمله کردن ! اصلاً خود انوشیروان مگه در امور داخلی اعراب دخالت نمی کرد ؟؟؟ اون اشعاری که از شاهنامه آوردی نمیگه رومی ها به حیره حمله کردن ، داره درباره تهدید حرف می زنه . اونهم انوشیرودان داره رومی ها رو تهدید میکنه که اگه به حیره حمله کنید من بیچارتون می کنم ! درحالیکه روح رومیان از این تهدید و لشکرکشی هم خبر نداشت ! اینها بهونه ی انوشیروان بود برای لشکرکشی به روم !

جنایتهای انوشیروان در تازش به روم و قتل و غارت سرزمین های آن توجیه پذیر نیست !

بحث مغولان و اعراب ربطی به بحثه ما نداره چون در آن زمان حکومت های ایران یعنی خوارزمشاهیان واواخرساسانیان هیچ خطری برای آنان نداشته، خوارزمشاهیان که ضعیف بودن و در اواخر ساسانیان اوضاع به قدری بد بود که در کمتر از 5سال 5پادشاه عوض شدند،این خیلی با حکومت نیرومند روم متفاوت است که پیروزیی بزرگ کسب کرده و غنایم بسیار بدست آورده،حالا منظورم از بی ربطیشونو فهمیدی؟

حکومت حیره دستنشانده ی ایران بود، پس باید از آن دفاع می کرد،خودت نوشتی رومی ها اونا رو تهدید می کردن،در شرایط صلح تهدید هم پیمانان کشوری که باهاش صلح کردی نشانه آماده شدن برای پیمان شکنی نیس؟اون هیچی بقیه مواردی که نوشتم چی؟به نظر تو همه ی اینا بهونه بوده؟تو فکر کردی رومی ها آروم و مظلوم یه گوشه نشسته بودن ؟اونا در پی. قدرت یابی بودندیگه،طبق منطق تو حتما انوشیروان باید وای می ایستاد تا رومی ها خوب قدرت بگیرنو با جمع آوری تمامی سپاهشون یه حمله ی همه جانبه رو ترتیب بدن،حالا تازه وقتش بود که آماده ی دفاع شن آره؟؟

داداش فازت چیه؟ آخه ایرانی واس دفاع از رومی. این قدر تلاش می کنه؟؟؟؟

علی ! رومی ها تهدید نکردن ! انوشیروان تهدید کرد ! و بعدش هم خودش حمله کرد به روم و اون همه قتل و غارت انجام داد ! اصلاً من گفتم همین استدلال خودت رو اگه دیگران هم داشته باشن و به ایران حمله کنن خوبه ؟ راضی هستی ؟ و شهاب ! با منی ؟ من فازم مبارزه با دروغه ! از روم دفاع نکردم میگم انوشیروان دائم به کشورهای دیگه حمله می کرد . ولی چرا پانفارس ها نمی خان قبول کنن ؟ چرا پان فارس ها امثال انوشیروان رو چماق کردن و تو سر ملتهای دیگه می کوبن ؟ چرا انوشیروان رو نماد عدالت می دونن ؟ در حالیکه تا تونست قتل و غارت و جنایت انجام داد

درود بر وحید خوب جواب دادی

من با استدلال و سند پاسخت را دادم، قبول کردن یا نکردنش با خودت است.

با سلام می خواستم بدونید که در هزار سال پیش همه ی کشور ها به فکر فتح و گسترش قلمرو هستند و فقط و فقط به کشور خود فکر میکردند در به سلطنت رسیدن انوشیروان نابسامانی های بیشماری در کشور بود که با نبوغ شخص او و صد البته وزیر با خردش بزرگمهر برطرف شد و بعد از این باید به مساله ی روم و هپتالیان که در شرق بودن بپردازد.رومیان که در آن موقع مشغول متصرفات خود بودن اگه کمی بیشتر ادامه میدادند و خیال خود را از سمت غرب برطرف میکردند خود با تمام قوا این پیمان را نقض میکردند و این دفعه کل ایران به خطر می افتادخسرو انوشیروان که یکی از زبده ترین و با نبوغ ترین پادشاهان ایران بود و عدل و عادل بودن او ثابت شده است این مساله را میدانست و دلیل نقض پیمان هم باید این دلایل کافی باشد و این را هم بگویم که تاریخ عیب های فراوانی دارد و تاریخی که ما داریم میخوانیم همه از تاریخ نویسان رومی و دشمن بوده اند که یک لحضه برای بد نام کردن پادشاه و دولت غفلت نمیکردند و شما نباید به این حرف های بی سند و پوچ خودتان را سرگرم کنید در اصل شما دارید الان را با هزارو پانصد سال پیش مقایسه می کنید و در آخر این را بگویم که هر دولتی در قدیم برای حفظ خود و مردم باید به سرزمین های اطراف حمله میبرده است

شما که اینقدر خائنانه درمورد ایرانیان حرف میزنید احتمالا سنگ اعراب رو به سینه میزنید یا از تخم رومیان هستید غربیها با اون همه ظلم اسکندر اون رو قهرمان میدونن اگر اون حکومت ها سپاهیان ایران با روم میجنگیدند احتمالا ناموس ایران دست رومی ها می افتاد اونوقت همه الان مثل شما از نسل رومی ها بودند

دوست عزیز این رومیان همانهایی نیستند که عیسی (ع)راکشتند غربیهااز اسکندر با اون همه ظلم یه قهرمان ساختندشما یا خائن هستید یا از تخم رومیان هستید اگه انوشیروان و دیگر ایرانیان جلو روم رو نمیگرفتند الان همه مردم ایران حرامزاده واز نسل رومیها بودند

برای روم می نویسید : فتح و برای ایران می نویسید: تازش ! واقعا وطن فروشی تا چه حد .

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.