مناقب امیرالمؤمنین (ع) از نگاه صِحاح

  • 1395/03/06 - 09:31
در منابع اهل‌سنت، در رابطه با مقام والا و مقدس حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) روایاتی وجود دارد؛ اما در مهم‌ترین کتب اهل‌سنت که صحاح ستة می‌باشد، تعداد کمی از این فضائل ذکر شده است. اما همین چند حدیث اندکی که آمده است، مقام والا و افضلیت حضرت علی (علیه السلام) را نشان می‌دهد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در منابع اهل‌سنت، در رابطه با مقام والا و مقدس حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) روایاتی وجود دارد؛ اما در مهم‌ترین کتب اهل‌سنت که صحاح ستة می‌باشد، تعداد کمی از این فضائل ذکر شده است.
اما همین چند حدیث اندکی که آمده است، مقام والا و مقدس آن حضرت را می‌رساند، اکنون به چند مورد آن اشاره می‌کنیم:

1- حدیث منزلت:
این حدیث از احادیث متواتر بین شیعه و سنی می‌باشد که از پیامبر بزرگوار اسلام نقل نموده‌اند.
روایت بدین شرح است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به صراحت، ولایت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) را ثابت می‌کند؛ چرا که در این حدیث پیامبر مقام و منصب الهی خود را به امیرالمؤمنین نسبت می‌دهد و فقط منصب نبوت را برای ایشان نسبت ندادند. پیامبر با مثالی جالب این مطالب را رساند: «یا علی! آیا راضی می‌شوی که به تو بگویم جایگاه تو نزد من، همان جایگاه هارون در نزد موسی است، ولی این‌که تو پیامبر نیستی.»[1] این حدیث در منابع متعدد اهل‌تشیع و تسنن آمده است.
اکنون این حدیث را از نگاه صحاح بررسی می‌کنیم:
الف: صحیح بخاری:
بخاری از ابراهیم بن سعد نقل می‌کند که پیامبر به علی فرمود: «أما ترضی أن تکون منی بمنزلة هارون من موسی،[2] آیا راضی می‌شوی که به تو بگویم جایگاه تو نزد من، همان جایگاه هارون نزد موسی است.»
بخاری فقط هشت روایت را نسبت به مقام امیرالمومنین، آن هم به طور سر بسته بیان می‌کند.
وی خودش می‌داند که مناقب آن حضرت چقدر است، ولی با عنادی که نسبت به امیرالمؤمنین داشته‌ آن‌ها را بیان نکرده است، یکی از بزرگ‌ترین احادیثی که بخاری به آن هیچ اشاره‌ای نکرده است، حدیث غدیر است.
ب: صحیح مسلم:
مسلم می‌گوید: «عن سعید بن المسیب، عن عامر بن سعد بن ابی‌وقاص عن ابیه: قال رسول الله(صلی الله علیه و سلم) لعلی: انت منی بمنزلة هارون بن موسی الا أنه لا‌نبی بعدی،[3] رسول الله به علی فرمودند: تو نزد من به منزله‌ی هارون نزد موسی هستی مگر این‌که تو بعد من پیامبر نیستی.»
مسلم در حدیثی دیگر چنین می‌گوید: «رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در ميان ما برخاست و خطبه خواند، در محلی كه آبی بود كه خم ناميده مي‏شد (غدير خم) و در ميان مكه و مدينه قرار داشت، پس حمد خدا را بجا آورد و بر او ثنا گفت و موعظه كرد و پند و اندرز داد ، سپس فرمود: اما بعد؛ اي مردم من بشري هستم و نزديك است فرستاده‌ی پروردگارم بيايد و دعوت او را اجابت كنم و من در ميان شما دو چيز گرانمايه به يادگار مي‏گذارم، نخست كتاب خدا كه در آن هدايت و نور است ، پس كتاب خدا را بگيريد، و به آن تمسك جوئيد، سپس فرمود و اهل بيتم را به شما توصيه مي‏كنم كه خدا را درباره اهل بيتم فراموش نكنيد، به شما توصيه مي‏كنم كه خدا را درباره اهل بيتم فراموش نكنيد، به شما توصيه مي‏كنم كه خدا را درباره اهل بيتم فراموش نكنيد.»[4] مسلم در همین باب دو حدیث دیگر مشابه این دو را بیان کرده است.
ج: سنن ترمذی: ترمذی هم در سننش به این حدیث اشاره کرده است.[5]
این‌ها منابعی بود که فقط صحاح سته این مقامات را بیان کرده بود، گر چه منابع دیگری از اهل سنت در این باره بسیار وجود دارد.[6]

2- علی از من است و من از علی:
این حدیث نیز مانند حدیث قبل متواتر است و اما باید آن را از منبع مهم صحاح ستة برداشت کرد:
الف: صحیح بخاری: بخاری نقل می‌کند: «قال النبی: لعلیّ: أنت منّی و أنا منک،[7] رسول خدا فرمودند به علی: تو از منی و من از تو.»
طبق این روایت هم، خلافت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به صراحت اثبات شده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وجود امیرالمومنین(علیه السلام) را نشأت گرفته از وجود خود دانسته‌اند؛ یعنی علی نفس پیامبر است، همانگونه که در آیه‌ی مباهله نیز آمده است.
بنابراین هرگاه پیامبر در میان امت نباشد و علی باشد، در حقیقت وجود خود پیامبر را می‌رساند. با این حال بعد وفات پیامبر و فقدان ایشان چه کسی والاتر برای منصب خلافت بعد ایشان بود. اما همین روایت سربسته‌ی بخاری به روشنی، ولایت و خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) را می‌رساند.
ب: سنن ترمذی: ترمذی هم از این حدیث، حرف‌هایی به میان آورده است: «قال رسول الله: علیّ منّی و أنا من علیّ و لایؤدّی عنّی إلا أنا أو علی،[8] رسول الله فرمودند: علی از من است و من از علی و جدا نمی‌شود مگر از نزد من یا علی.»
این حدیث هم به تنهایی مثل حدیث بخاری، ولایت و خلافت امام علی(علیه السلام) را می‌رساند.
ج: صحیح مسلم: مسلم در صحیحش در ذیل آیه‌ی مباهله، کلمه‌ی "انفسنا" را در آیه به امیرالمومنین(علیه السلام) نسبت می‌دهد.[9]
بنابراین طبق روایات اهل‌سنت در صحاح، وجود مقدس حضرت علی(علیه السلام) نفس پیامبر است.

3- علی محبوب‌ترین خلق خدا:
- سنن ترمذی: ترمذی از انس‌ بن مالک نقل می‌کند: «کان عند النبی طیرٌ فقال: اللهم ائتنی بأحب خلقک الیک یأکل معی هذا الطیر، فجاء علیّ فأکل معه،[10] برای رسول خدا مرغ بریانی آوردند. رسول خدا چنین دعا کرد: بارالها! اکنون محبوب‌ترین خلق خود را برسان تا در خوردن این طعام  شریک من گردد؛ علی وارد شد. این حدیث به حد تواتر ذکر شده هم در منابع شیعه و هم سنی، که این حدیث به «طیر مشوی» (مرغ بریان) مشهور است.[11]

4- علی ولی مؤمنان:
- سنن ترمذی: ترمذی از زید بن ارقم نقل می‌کند: روزی چند نفر از اصحاب، خدمت رسول خدا رسیدند و از علی شکایت نمودند.پیامبر غضبناک شدند و به آنان فرمودند: «ما تریدون من علیّ، ما تریدون من علی؟ إنّ علیّا منّی و أنا منه و هو ولیّ کلّ مؤمن بعدی،[12] از علی چه می‌خواهید؟ از علی چه می‌خواهید؟ از علی چه می‌خواهید؟ علی از من است و من از علی و او ولی و امام مؤمنین است بعد از من.»
با تمام این احادیثی که از نگاه صحابه بیان کردیم، متوجه شدیم که در کتب خودِ اهل‌سنت هم از چنین فضائلی آمده است، اما باز هم با آشکارترین اعترافات، آن هم از بزرگانی مثل بخاری، مسلم و ترمذی خلافت بلافصل امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) را قبول ندارند.

پی‌نوشت:
[1]. از جمله‌ی این منابع: «سیره‌ی ابن هشام؛ تاریخ طبری؛ تاریخ ذهبی؛ شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید؛ بحارالانوار؛ کتاب سلیم بن قیس و....».
[2]. بخاری، صحیح بخاری، کتاب فضائل اصحاب النبی، باب مناقب علی، ح3706.
[3]. صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابة، دارالکتب العربی، بیروت، باب فصائل علی بن ابی طالب(علیه السلام)، ح6217.
[4]. «...ثم قال: قام رسول الله یوما... ثم قال: أما بعد ألا أیها الناس، فإنما أنا بشر یوشک أن یأتی رسول ربی فاُجیب، و أنا تارک فیکم ثقیلن: أولهما کتاب الله فیه الهدی و النور...ثم قال: و أهل‌بیتی، اُذکرکم الله فی اهل بیتی،...  فقال له حصین: و من اهل اهل‌بیته یا زید؟ قال: ولکن اهل‌بیته من حُرم الصدقة بعده، قال: و من هم؟ قال: هم آلُ علی،...»همان، ح6225.
[5]. سنن‌ترمذی، کتاب المناقب، باب مناقب علی(علیه السلام)، ح3724.
[6]. ابن‌اثیر، اسدالغابة، ج2، ص8، و ج4، ص26 و 27.
هیثمی، مجمع الزوائد، ج9، ص109 و 110.
ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة، ج2، ص507 و 509.
ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج1، ح30 و 125.
ابن‌اثیر، جامع‌الاصول، ج9، ص468 و دیگر منابع اهل‌سنت.
[7]. بخاری، صحیح بخاری، کتاب فضائل أصحاب النبی، باب مناقب علی بن ابی طالب.
[8]. ترمذی، سنن‌ترمذی، کتاب‌المناقب، بابا مناقب علی، ح3719.
[9]. صحیح مسلم، متاب فضائل الصحابة، باب فضائل علی، ح6220.
[10]. ترمذی، سنن ترمذی، باب مناقب علی، ح3712.
[11]. برای دیدن منابع دیگر اهل‌سنت، به کتاب الغدیر، ج3، ص38_ ج4، ص94_ ج9، ص536.
[12]. ترمذی، سنن ترمذی، باب مناقب علی، ح3712.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام بسیار عالی و مستند بود،به بقیه ی محبین علی(ع) توصیه میکنم این متن رامطالعه بفرمایند.یاعلی.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.