آیات قرآن کریم در دعوت به وحدت

  • 1394/06/08 - 07:19
قرآن کریم همواره عواقب تفرقه، تشتّت و جدایی امّت اسلام را گوشزد نموده و در آیاتی چند بر حفظ وحدت و استحکام صفوف مسلمانان تأکید ورزیده است: «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا [آل‌عمران/103] و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید» و نیز فرموده است: «وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآن کریم همواره عواقب تفرقه، تشتّت و جدایی امّت اسلام را گوشزد نموده و در آیاتی چند بر حفظ وحدت و استحکام صفوف مسلمانان تأکید ورزیده است: «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا [آل‌عمران/103] و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید» و نیز فرموده است: «وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ [انفال/46] نزاع و کشمکش نکنید تا سست نشوید و قدرت و شوکت شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است!» و در جای دیگر می‌فرماید: «وَ لاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَـئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ [آل‌عمران/105] و مانند کسانی نباشید که پراکنده شده و اختلاف کردند آن هم پس از آن که نشانه‌های روشن پروردگار به آنان رسید! و آنها عذاب عظیمی دارند» و یا آن‌جا که می‌فرماید: «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّـةً وَاحِدَةً وَأَنَـا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ [مؤمنون/52] و این امت شما امت واحدی است و من پروردگار شما هستم. پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید!».

روایات اهل سنت در دعوت به وحدت و مودّت اسلامی؛ در منابع اهل سنت نیز روایاتی از نبی اکرم (صلی اللّه علیه وآله و سلم) را شاهدیم که تأکید فراوانی بر این امر حیاتی و سرنوشت‌ساز نموده است: «مؤمنان در دوستی، عطوفت و مهربانی همچون پیکری می‌مانند که اگر عضوی از آن دچار درد و بیماری گردد دگر عضوها را قراری نمانده و دچار ناشکیبایی و بیداری در شب خواهند گردید..»[1] ونیز می‌فرماید: «مسلمانان هم‌خون یک‌دیگرند که هر یک در پاس‌داشت خون یک‌دیگر ذمّه خود را مشغول دیده و در برابر دیگران مشتی گره کرده دارند.»[2] و نیز فرموده است: «به زودی تلاش‌هایی صورت خواهد گرفت تا اتّحاد امّت اسلام را بر هم زنند؛ آگاه باشید چنین کسی هر که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد باشد اگر چنین قصدی داشته باشد پاسخ او شمشیر است!»[3] و یا آن‌جا که می‌فرماید: «فتنه در خواب است؛ نفرین خداوند بر کسی که آن را بیدار سازد.»[4]

روایات  شیعه در دعوت به وحدت اسلامی؛ مرحوم شیخ حرّ عاملی در کتاب ارزشمند «وسایل الشیعه» که یکی از بزرگ‌ترین کتاب‌های مورد رجوع فقهای شیعه در استنباط احکام شرعی است، باب مستقلی را با این عنوان آورده است: «باب وجوب عشرة النّاس حتّی العامّة بأداء الأمانة و إقامة الشّهادة و الصّدق و استحباب عیادة المرضی و شهود الجنائز و حسن الجوار و الصّلاة فی المساجد.» در چگونگی معاشرت و برخورد شیعیان با اهل سنت احادیث فراوانی از ائمه معصومین (علیهم السّلام) در کتب روایی آمده که به نمونه‌ای از آن اشاره می‌کنیم: «معاویه بن وهب گوید به امام صادق (علیه السّلام) عرضه داشتم: ما با کسانی زندگی و مجالست داریم که به آنچه ما معتقدیم (ولایت اهل بیت (علیهم السّلام)) اعتقادی ندارند؛ شایسته است ما با آنها چگونه رفتاری داشته باشیم؟ حضرت فرمود: همان‌گونه که امامان شما با آنان رفتار می‌کنند. به خدا سوگند آنان به عیادت مریض‌هایشان و تشییع جنازه‌هایشان رفته و در محاکمشان به عنوان شاهد حاضر گردیده و امانت‌های آنان را بر می‌گردانند.»[5] و ده‌ها حدیث دیگر مبنی بر حسن تعامل در رفتارهای اجتماعی با اهل سنت. از سوی دیگر امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) را می‌بینیم که پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم) با وجود آن‌که معتقد است خلافت و امامت، حقّ مسلّم وی بوده و مسندنشینان قدرت، حقّ وی را نادیده گرفته و با پیش‌دستی بر مکانی تکیه زده‌اند که شایستگی تصدّی آن را ندارند، در ابتدا برای اثبات حقّانیت خویش و اتمام حجّت بر دیگران از هیچ کوششی دریغ ننموده و برای بازگرداندن حقّ مسلّم خویش از مهاجر و انصار استمداد می‌نماید؛[6] اما رفته رفته و با مشاهده خطرهایی که گرداگرد مرزهای کشور اسلامی را محاصره نموده و در آن صورت قیام، ثمری جز فتنه و ایجاد تفرقه در میان صفوف امّت اسلام و از دست رفتن حاصل تلاش و زحمات بیست و سه ساله نبی مکرم اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم) نخواهد داشت؛ از این‌رو خار در چشم و استخوان در گلو، جام تلخ خانه‌نشینی را سرکشیده[7] و به کمترین گفته‌ها و هشدارها در بیان حقیقت، بسنده نموده و شاهد از دست رفتن میراث خود و سخت‌ترین مصیبت‌ها و جانکاه‌ترین صحنه‌ها گردید. آن بزرگوار با وجود آن‌که دیدگاه مثبتی نسبت به افراد مورد اشاره نداشت،[8] اما نه تنها عملی خلاف رویه وحدت انجام نداد، بلکه به عنوان امام واقعی جامعه اسلامی که اکنون به ظاهر، دست او از قدرت کوتاه است رهنمودها و مشورت‌های اصلاحی خود را سخاوتمندانه و بدون هرگونه چشم‌داشت در اختیار والیان و فرمانروایان حکومت قرار داد تا حکمرانی ظاهری آنان با تبعات منفی کمتری همراه گردد. آن حضرت در سخنانی که هنگام بیعت مردم با عثمان بیان داشت این‌گونه فرمودند: «شما خود به خوبی دانستید که من سزاوارترین مردم به خلافت هستم و به خدا سوگند تا مادامی که امور مسلمانان به سلامت باشد و ستمی در آن، صورت نگیرد آن را به دیگران واگذار خواهم نمود.»[9] و یا آن حضرت در بیانی دیگر می‌فرماید: «چون مردم را نظاره کردم که از اسلام رو گردانده و رو به سوی نابودی دین محمّد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) کرده‌اند، دست بازکشیده و ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم، شاهد رخنه یا ویرانی گردم که مصیبت و اندوه آن بزرگ‌تر از فوت شدن ولایت بر شما باشد. به درستی که متاع روزها اندک و زایل شدنی است، همان‌گونه که سراب، زایل شدنی است...»[10] همچنین زمانی که حضرت، خلافت ظاهری را به دست گرفت، خوارج را مورد خطاب فرار داده و فرمود: «همواره همراه بزرگ‌ترین جمعیت‌ها (اکثریت طرفدار حق) باشید که دست خدا با جماعت است. از پراکندگی‌ بپرهیزید که «انسان تنها» بهره شیطان است؛ چنان‌که گوسفندی تک‌رو طعمه گرگ.»[11] و نیز در همان زمان و در خطاب به همان گروه از افراد بود که فرمود: «بر شما لازم است پیوندهای دوستی و محبت را محکم ساخته و بذل و بخشش را فراموش نسازید و از پشت کردن به یک‌دیگر و قطع رابطه بر حذر باشید.»[12] و یا زمانی که آن حضرت از رأی ساده‌لوحانه ابوموسی اشعری برای ایجاد وحدت جامعه اسلامی به ترفند عزل آن حضرت از خلافت آگاه گردید به وی نوشت: «کسی در حرص و اشتیاق بر اجتماع و اتّحاد امّت رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلم) از من حریص‌تر نیست و در این کار انگیزه‌ای جز پاداش الهی و سرنوشت نیکوی امّت نداشته و وفای به این پیمان را بر خود فرض و لازم می‌شمارم.»[13] بدین جهت است که باید آن امام همام را بنیان‌گذار نظریه همزیستی مسالمت‌آمیز در کنار جریان مخالف برای نیل به اهداف بالاتر و متعالی اسلام دانست.» سایر امامان معصوم (علیهما السّلام) نیز به همین منوال سلوک نموده و همواره پیروان و شیعیان خود را به رعایت لطف، مرحمت و ارتباط صمیمانه با دیگر آحاد جامعه اسلامی فرا می‌خواندند و با وجود اختلاف نظری که وجود داشت شیعیان خود را از هر گونه قطع ارتباط و یا برخورد با مخالف به شدّت نهی می‌نمودند. از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که پیروان خویش را در رعایت تعامل و حفظ وحدت با دیگر مسلمانان این‌گونه مورد نصیحت و موعظه قرار می‌دادند: «به عیادت مریضانشان رفته و در تشییع پیکرها و نماز جماعتشان حضور به هم رسانید.» شیخ صدوق نیز در کتاب «صفات الشیعه» از امام صادق (علیه السّلام) روایت نموده است: «خداوند تبارک و تعالی در کتاب خود می‌فرماید: «با مردم به نیکی سخن گویید!» آن‌گاه حضرت فرمودند: به عیادت مریضانشان رفته، در تشییع پیکرهایشان حاضر شده، در محکمه‌هایشان شهادت دهید، در نماز جماعتشان شرکت کرده و حقوق آنان را ادا کنید.»[14]

پی‌نوشت:

[1]. صحیح مسلم، دار النشر، بیروت، ج 4، ص 2584.
[2]. سنن بیهقی، بیهقی، دار النشر، مکه مکرمه، ج 8، ص 29.
[3]. صحیح مسلم، دار النشر، بیروت، ج 3، ص 1479.
[4]. کنز العمال، حسام الدین هندی، دار النشر، بیروت، ج 11، ص 56.
[5]. وسایل شیعه، باب 1، باب وجوب عشرة الناس، ج 8، ص 398.
[6]. الأمامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، دار النشر، بیروت، ج 1، ص 15.
[7]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار النشر، بیروت، ج 6، ص 61.
[8]. صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 3، ص 1378.
[9]. نهج البلاغه، شرح شیخ محمد عبده، دار الذخائر، ج 1، ص 124.
[10]. نهج البلاغه، شرح شیخ محمد عبده، دار الذخائر، ج 3، ص 119.
[11]. نهج البلاغه، شرح شیخ محمد عبده، دار الذخائر، ج 2، ص 8.
[12]. نهج البلاغة، شرح شیخ محمد عبده، دار الذخائر، ج 3، ص 77.
[13]. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، مؤسسه اسماعیلیان، قم، ج 18، ص 74.
[14]. صفات الشیعة، شیخ صدوق، کانون انتشارات عابدی، تهران، ص 27.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.