نقدی بر کتابت گاتها ؛ وقتی اهریمن سخنان اهورامزدا را نوشت!

  • 1392/06/03 - 12:13
موبدان زرتشتی چون در عصر حاضر خود را از توجیه بخش عظیمی از آموزه های کتاب مقدسشان ناتوان دیده اند، مدعی شده اند که این متون تاریخی و عقیدتی توسط عده ای خائن و حتی کسانی که دشمن زرتشت بوده اند، نوشته شده است. این افراد با نسبت دادن خیانت و دروغ به شخصیت های تاریخی و حتی رهبران زرتشتی گری، ناخواسته سند اوستا و حتی گاتها که بخشی از اوستا است را به نازل ترین...

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ موبدان زرتشتی چون در عصر حاضر  خود را از توجیه بخش عظیمی از آموزه های کتاب مقدسشان ناتوان دیده اند، مدعی شده اند که این متون تاریخی و عقیدتی توسط عده ای خائن و حتی کسانی که دشمن زرتشت بوده اند، نوشته شده است. این افراد با نسبت دادن خیانت و دروغ به شخصیت های تاریخی و حتی رهبران زرتشتی گری، ناخواسته سند اوستا و حتی گاتها که بخشی از اوستا است را به نازل ترین و بی ارزش ترین درجه ی ممکن رساندند. چه اینکه یقیناً نویسندگان و مکتوب کنندگان گاتها، نبودند مگر همانانی که موبد کوروش نیکنام برای توجیه یک مسئله ی جزئی آنان را خائن و دشمن زرتشت نامید! آری؛ موبد کوروش نیکنام در مقاله ی « جایگاه وندیداد در فرهنگ و ادبیات اوستا » وقتی از توجیه تعالیم وندیداد ناتوان گردید، مدعی شد که نویسندگان وندیداد همان مغان مادی و... بودند که در حقیقت دشمنان زرتشت بودند. آنان در زمان زرتشت به خاطر رسیدن به منافع، خود را شبیه به یاران زرتشت درآوردند و پس از زرتشت با رویکردی خائنانه توانستند افکار گذشته ی خود را در دین زرتشتی وارد نمایند. ایشان معتقدند که این مغان برای نهادینه کردن اندیشه های خود در جامعه زرتشتی در ابتدای تعالیم خود به دروغ نام اهورامزدا و زرتشت را نیز نوشتند تا بین مردم نفوذ و مقبولیت یابند. ایشان از قول نیبرگ، دانشمند خاورشناس سوئدی می گویند: « دین زرتشت ابتدا در میان قوم ماد و سپس در بین قوم پارس گسترش یافته باشد. از آثار برجامانده چنین بر می آید که مغان قوم ماد با کنجکاوی بسیار و نگرش سیاسی خود، هنگامی که ازسوی آیین زرتشت متوجه خطر شدند به زودی خود را از هواداران متعصب دین زرتشت معرفی کردند و از آنجا که مغان در میان اقوام و قبیله های ماد آن زمان در جایگاه پیشوای دینی قرار داشته و برگزاری مراسم آیینی را خودشان انجام می دادند و آن را پُشت درپشت به ارث برده بودند، گرایش آنان به اندیشه زرتشت از نظر برداشت و دید مردم طبیعی جلوه کرده بود. به این ترتیب سیاست و پیش بینی مغان درست بود زیرا آنان در دین جدید پا گرفته در سرزمین ایران، جایگاه و موقعیت پیشین خود را همچنان حفظ کردند وبه تدریج تمام باورها، سنت ها، آداب و رفتار خود را به نام آموزش های زرتشت به دین تازه وارد کردند. به این شکل دین زرتشتی و آموزه های پیام آور آن در راه گسترش و تغییرات پس از آن تحت نفوذ مُغان قرار گرفت.» [1] روشن است که بر اساس آنچه ایشان فرمودند، رهبری دینی جامعه زرتشتی پس از زرتشت دگربار به دست همان کسانی افتاد که زرتشت سالیانی دراز با آنان مبارزه کرد. حال که موبد کورش نیکنام و البته بسیاری از دیگر موبدان چنین می پندارند ، تاریخ را بررسی می کنیم تا ببینیم چه کسانی مصداق « مغان » و « منحرف کننده ی آموزه های دین زرتشتی در گذر تاریخ » هستند. نکته ی قابل توجه اینجاست که مطمئناً اوستا قبل از عصر هخامنشیان مکتوب نبود .

به عقيده استاد فقيد عباس اقبال، آريايیان وقتى كه به ايران آمدند، خط و كتابت نداشتند. ولى پس از تشكيل دولت هخامنشى و تحت امر آوردن ملل صاحب خط مثل آرامی ها ، آشوری ها ، بابلی ها و اقوام مصرى و يونانى و فنيقى ، حكومت هخامنشى به حكم احتياج ، پس از وارد كردن تغييراتى در بعضى از خطوط معموله ، خط ميخى و خط آرامى را برگزيد. خط آرامى در معاملات تجارتى و براى نوشتن سكه‏ ها و اسناد روى كاغذهاى پوستى به كار مى‏رفت.[2] یان ریپکا خاورشناس مشهور ، متوفای 1968 میلادی در  « تاريخ ادبيات ايران از دوران باستان تا قاجاريه » می گوید : « راجع به منشأ و تاريخ اوستا فقط چند گزارش كوتاه در سنت‏ هاى ايرانى براى ما باقى مانده است. بنا بر آنچه گفته مى‏شود تعليمات پيامبر را جاماسپ‏ که داماد و شاگرد و جانشين او بود ، يادداشت كرده است. از روى نسخه اوليه كه با آب زر بر پوست گاو نوشته شده بود ، دو نسخه رسمى رونويس شده و در خزانه شاه نگه‏دارى مى‏شد؛ ولى اين دو نسخه بلافاصله پس از تهاجم اسكندر كبير از دست رفت. قطعات پراكنده،  گويا بعداًبه دستور بلاش، پادشاه اشكانى، و اردشير اول پاپكان ( 224 - 241 ميلادى) بنيان‏گذار سلسله ساسانى، جمع‏آورى شده است. در مورد نخستين نگارش اوستا در عهد ساسانيان، در روايات، از تنسر ، كه يك مغ فرزانه اوستاشناس بود سخن مى‏رود ولى اين مجموعه كه مرتب‏كننده آن موبدى به نام آتورپات، پسر مهرسپند ( آذرباد مهراسپندان ، مقارن 340 ميلادى) بود ، فقط در زمان شاپور دوم ( 309 - 379 ميلادى ) از لحاظ دينى رسميت يافت.» [3] استاد حسن پیرنیا می گوید : « آوستا را گشتاسب يا دارا پسر دارا در دو نسخه بر یکصد و بیست هزار پوست گاو با مركبى از طلا نويسانده، يكى را در گنج شاپيگان و ديگرى را در خزانه استخر گذارد. » [4] یان ریپکا نیز درباره ی اوستای زمان هخامنشیان می گوید که اسكندر كبير پس از پيروزى ، دستور داد يكى از نسخه‏ها را سوزانده ديگرى را به زبان يونانى ترجمه كنند. [5] وی می افزاید : « اردشير اول پس از نشستن به اريكه شاهى به جمع‏آورى و تكميل آن فرمان داد و موبد تنسر را به انجام اين مهم گماشت. بنا به روايت ديگرى، ويشتاسپ دستور داد اسناد دينى را جمع‏ آورى كنند و به فرمان دارا دو دست‏نويس نمونه، كه در بالا بدان اشاره شد، از آن تهيه گشت. بعدها ، باقى‏ مانده ‏هاى اين كتاب مقدس جمع‏آورى و تكميل شد؛ نخستين‏بار به وسيله بلاش اشكانى، سپس به وسيله تنسر و سرانجام توسط آتورپات مهرسپند. هم‏چنين، ذكر مى‏شود كه خسرو دوم ، معروف به پرويز ، فرمان داد اوستا و زند را از نو تدوين كنند. » [6]

حسن پیرنیا درباره ی سرگذشت اوستا پس از سوزانده شدن توسط اسکندر کبیر می گوید : « آوستاى زمان ساسانيان در قرون بعد، از سينه‏ ها جمع‏ آورى شد، توضيح آنكه پس از آن اختلالى بزرگ در امور دينى ايرانيان مانند امور سياسى پديد آمد و اوضاع چنين بود، تا اينكه بلاش شاه اشكانى امر به جمع‏ آورى آوستا از سينه ‏ها و تدوين آن كرد، ولى اين كار در زمان اردشير اوّل بابكان به دستيارى مؤبدى تـَـنـسـَـر نام انجام شد. » [7] استاد شادروان ابراهیم پورداود ، پدر اوستاشناسی ایران ، نیز درباره ی اوستایی که پس از زمان هخامنشیان تألیف شد ، می گویند که ولخش اشکانی دستور داد تا اوستای پراکنده را از تمام شهرهای ایران جمع کنند . سپس اردشیر پاپکان ، هیربدان هیربد تنسر را مأمور نوشتن اوستا کرد . مطالب اوستا را از فلسفه یونان و هند و ... جمه آوری نمودند و نوشتند ! سپس شاپور دوم پسر هرمزد به دستیاری پیشوای معروف و بزرگ ، آذربد پسر مهراسپند آن اوستا را مرور و تأیید کردند . [8] و ایشان درباره ی هیربد تنسر می گویند : هرپتان هرپت تنسر مأمور جمع آوری اوستا در زمان اردشیر ساسانی بود . تنسر گرچه فرزند یکی از اشراف بود اما دنیا را رها کرده و به خدمت دین پرداخت. [9]

تا اینجا روشن شد که بزرگانی همچون هیربدان هیربد تـَـنسـَـر و آذرباد مهراسپندان در زمان ساسانیان ، اوستا را که به صورت شفاهی و سینه به سینه منتقل می شد ، مکتوب ساختند . اوستایی که شامل بیست و یک نسک بود و از سه بخش گاسانیک ، هاتک مانسریک و داتیک تشکیل شده بود . [10] و نسک های اوستا امروزی همچون وندیداد ، یشتها ، ویسپرد ، و یسنا که مشتمل بر گاتها است ، جزوی از این کتاب بودند. یعنی بزرگانی همچون موبد تنسر و موبد آذرباد مهراسپندان که جزو بزرگترین رهبران دین زرتشتی و اصلی ترین تألیف کنندگان و مکتوب کنندگان اوستا در عصر ساسانیان بودند ، در هنگام ترجمه ی نسک وندیداد ، آن را به اهورامزدا و زرتشت نسبت داده اند و ده ها و صدها مرتبه در صفحاتی گوناگون از اوستا ( صدها بار در متن وندیداد اوستا و بارها در یسنا و ... ) بر این نکته تأکید کرده اند ( که وندیداد سخنان اهورامزدا و زرتشت است و سزاوار ستایش ). و همواره نیز تعالیم وندیداد در طول تاریخی زرتشتی گری ، مورد عمل رهبران و مردم زرتشتی بود. لیکن در نتیجه ی سخن مورد کورش نیکنام ( و بسیاری دیگر از موبدان امروزی ) نویسندگان اوستا - که تعالیم وندیداد و ... را به اهورامزدا و زرتشت نسبت داده اند - جزو مغان مادی و دشمنان زرتشت اصلی زرتشت محسوب می شوند . و جالب تر اینجاست که کتابت گاتها در عصر ساسانیان به دست همین افراد رخ داد ! به زبانی گویا ، یعنی نویسندگان اوستا و حتی مکتوب کنندگان گاتها در عصر ساسانی همان کسانی بوده اند که موبد کورش نیکنام  و ... آن ها را دشمن زرتشت نامیدند ... ! و البته موبدان زرتشتی به خوبی بر این نکته واقف اند لذا تلاش می کنند تا ترجمه هایی غیر علمی و رنگ و لعاب داده شده از گاتها ارائه کنند . برای نمونه اگر ترجمه موبد رستم شهزادی را با ترجمه های علمی و پژوهشی اساتید اوستاشناس ( همچون ژان کلنز ، پرودز اکتور شروو و ... ) مقایسه بنماییم ، کمتر از ده یا بیست درصد شباهت و همسانی میان آن ها مشاهده می کنیم.  

پی نوشت : 

[1]. موبد کورش نیکنام ، مقاله «جایگاه وندیداد در فرهنگ وادبیات اوستا»
[2]. مرتضى راوندى‏ ، تاريخ اجتماعى ايران‏ ، انتشارات نگاه‏ ، تهران‏ ، چاپ دوم ، ‏ج‏1 ص 481  
[3]. يان ريپكا ، تاريخ ادبيات ايران از دوران باستان تا قاجاريه‏ ، ترجمه عيسى شهابى‏ ، انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ اول ، ص 35 
[4]. حسن پيرنيا ، تاريخ ايران باستان‏ ، انتشارات دنياى كتاب‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ، ج 2 ص 1516
[5]. يان ريپكا ، تاريخ ادبيات ايران از دوران باستان تا قاجاريه‏ ، ترجمه عيسى شهابى‏ ، انتشارات علمى و فرهنگى‏ ، تهران‏ ، چاپ اول ، ص 69
[6]. همان ، ص 69
[7]. حسن پيرنيا ، تاريخ ايران باستان‏ ، انتشارات دنياى كتاب‏ ، تهران‏ ، چاپ اول‏ ، ج 2 ص 1517
[8]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ،  چاپ اول ، ص 71
[9]. همان ، ص 73
[10]. همان ، ص 75

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام. دیشب این نوشته رو خوندم. برای منم همیشه سؤاله که چطوریه که امروزه میگن موبدان ساسانی زروانی بودن ! مغان مادی بودن ! منحرف بودن ! اما هیچ سندی برای گاتها وجود نداره جز سخنان همین آدمهای منحرف !!! خوب اگه اونها زرتشتی واقعی نبودن پس چطور به حرفهاشون اطمینان می کنند ؟ وقتی گاتها رو دشمنان زرتشت نوشتن و از حالت شفائی به صورت کتبی دراودرن پس یعنی همون حرف شما درسته : اهریمن سخنان اهورامزدا را نوشت . فقط یک سؤال اینکه موبد کورش نیکنام الان زنده است ؟ ابراهیم پورداود چی؟ زنده است الان ؟

سلام . بابت حضورتان در سایت سپاسگزاریم . درباره ی پرسش هایتان ؛ موبد کورش نیکنام اکنون زنده هستند . لیکن ابراهیم پورداود در 26 آبان 1347 از دنیا رفتند . سپاس . در پناه حق

گلدنر : در گات ها "زرتشت" به طرز مخصوص و با خیال عمیق سخن می گوید. "هر یک از قطعاتش" دارای فکری است و اساسا یک ملب را تعقیب می کند ولی هر لحظه به شکلی فکر خود را جلوه میدهد سخنانش عاری از پیرایش ساختگی است. هیچ چیز در آن پاشیده و پریشان نیست. حرفی زیادی ندارد ، همه سخنانش از روی "اندازه و قیاس" است و گفتارش پر از "روح و قوت".... باید گفت کتابی که زیاد نوشته دارد همیشه بهترین نیست.. گاتهایی که 50 صفحه دارد به راستی که از کتب هزاران صفحه ای ادیان ابراهیمی نیز پربارتر است.

1. سند ارائه كن . 2. دليل گلدنر برای اين حرف چيه ؟ گلدنر بر چه اساس ميگه گاتها مال خود زرتشته ؟ 3. اوستاشناسان جديد و بروز دنيا مثل ژان كلنز معتقدن كه گاتها هيچ ربطی به زرتشت نداره . 4. يك كم بروز باش ! رفتی نظريات منسوخ كسی كه 100 سال پيش مرده رو تحويل ملت ميدی ؟‌ 5. گاتها كتاب مروج گوساله پرستی هست ! عقائد دگم تلمودی هم صد بار شرف داره بر گاتها

جالبه . با اجازتون این نوشته رو تو وبلاگم می ذارم. تشکر تشکر تشکر .

این مطالب از ترس است چون عزیزم ترسیدی که زرتشت داره نفوذ میکنه و اون حرارت اسلام داره کم میشه لااقل زرتشتیها میگن گاتها را زرتشت نوشته نمیگن خدا نوشته ولی شما مدعی هستید قرآن کتاب آسمانی است یعنی خدا گفته این طور خدا گفته اون طور . چگونه خداوند میتواند کتابی آسمانی داشته باشد مگر خدا ماده است ؟ یا نمونش خانه خدا یعنی خدا کعبه داره و چطور در یکی از سیل های قدیمی خونه خدا زیر آب رفت و خدا نتونست اون رو نجات بده ؟

سلام ناشناس گرامی ؛ [1] آیا هر نقدی نشانه ی ترس است ؟ پس شما که بعضاً وارد بحث ها می شوید و نقد می کنید هم از ما می ترسید ؟ [2] فعلاً که حرارت دین زرتشتی در حال کاسته شدن است. اگر نگاهی به امروز جامعه ی بشری بیاندازید می بینید که صهیونیسم همه ی تلاش خود را می کند تا اسلام شیعی را از بین ببرد . چون آنان می دانند که حرارت کدامین مکتب برای منافع آنان خطرناک است. [3] انتظار می رود تا پاسخی منطقی به مقاله ارائه کنید. [4] زرتشتیان هم معتقدند که سراینده ی گاتها تحت الهام اهورامزدا بود. [5] مابقی موارد هم ارتباطی با موضوع بحث ندارد. سپاس

آقا سامان من یه پیشنهاد برات دارم شما و آقای نیکنام بشینید یک مناظره ویدیویی ترتیب بده یک اسلام شناس و یک باستان شناس هم باشن در مورد این مسائل و اون را کامل بدون سانسور بزار تو سایتت بعد همه بیان قضاوت کنن . شما یه طرفه داری میری قبول میکنی یا نه ؟

سلام . پیشنهاد خوبی است . به هر صورت ما راه را باز گذاشته ایم تا همگان از جمله موبدان زرتشتی در مباحث شرکت کنند. همه نظرات تأیید می شود مگر اینکه حاوی توهین باشد. اما جناب نیکنام به نظرم چندان از مناظره استقبال نکنند چون در سایتشان هیچ جایی برای ارائه دیدگاه به صورت کامنت گذاری وجود ندارد . خودشان متکلم وحده هستند. به اکثر سؤالاتی هم که در قسمت ارسال سؤال فرستاده می شود پاسخ نمی دهند. به هر روی راه برای ارائه ی دیدگاه در این سایت برای ایشان باز است. من هم آدرس مقالات ایشان را دادم . تقاضا دارم هم سخن ایشان و هم سخنان ما مطالعه شود و مخاطبین خود قضاوت کنند. سپاس

کاش استاد پور داوود زنده بود درود بیکران بر پور داوود . و درود بر زرتشت آموزگار راه راستی

با عرض سلام و خسته نباشید ، اول اینکه خدمتتون عرض کنم همین مذهب شیعه رو هم مغان میترایی ایجاد و تقویت کردند ، شیعه یک مذهب ضد اسلامی و مغایر با اندیشه های قران (عثمانی) است ،دلایل بسیاری در متون شیعه وجود داره که رد پای مغان رو به شکل شگفتی توجیه میکنه ،کل اسلام ساخته و پرداخته ذهن یک مغ میترایی به نام سلمان فارسی بود که در ایه (النحل/103) هم اموزش های سلمان به پیامبر اسلام مشهود میشه ! بعدها که اسلام (قران)توسط عثمانیان تحریف شد ،سلمان خود مذهبی ضد اسلامی به نام شیعه بنیان نهاد .اگه میدونستید که هیچ ،اگه نمیدونستید ،توضیح در کامنت بعدی ! مسیحیت هم یک دین میتراییست و رد پای مغان مثل تقدیس شراب خواری، نماد چلیپا میترایی (صلیب) هم نشان از غیر یهودی بودن مسیح را میدهد و حتی خیلی از بزرگان ناباورانه مسیح را شاگرد زرتشت میدانند(مایل به توضیحات بیشتر هستید؟) ! تا اینجا توضیحات نسبتا جانبی بود! در خود اسلام محمدی هم رد پای باورهای مغان میترایی موجود است ،مشت نمونه خروار:محراب مساجد (محر=مهر =میترا)... .(اگر مایل به توضیحات بیشتر هستید بگویید !) دلایل بسیاری در گاتاها هست که از شورش زرتشت بر علیه مغان و اندیشه های میترا ،مثل یگانه پرستی و رد خدایان متعدد...یا منع شراب خواری یا منسوخ کردن باور قربانی کردن گاو و گوسفند (گو =گاو ،سپنت یا سپند =مقدس)که توسط ایزد میترا انجام شد موجود است .دلایل زیاد و مشخصی هستند که فک نمیکنم نیازی به توضیح بیشتر باشه ! ضمنا من از یک خانواده یهودی و در حال حاضر اتییست هستم .

سلام shirin گرامی ، [1] درباره ی تشیع ، فرمودید که مغان میترایی این مذهب را پدید آوردند ؛ منظور شما دوست گرامی دقیقاً به چه کسی است ؟ آیا از دید شما علی بن ابی طالب ، و فرزندان او مغان میترایی بودند ؟ آیا حضرت محمد که برای اولین بار لفظ « شیعه ی علی » را به کار برد و حتی در منابع اهل تسنن هم موجود است ، از دید شما مغ میترایی بود ؟ [2] قرآن در زمان عثمان توسط گروهی یکسان سازی شد که یکی از اعضای اصلی این گروه شخص علی بن ابی طالب بود . می توانید در سایتهای مربوط این مسئله را پیگیر شوید . [3] سلمان فارسی در سال 5 هجری مسلمان شد . یعنی 18 سال پس از بعثت محمد به نبوت . چگونه ممکن است که اسلام ساخته او باشد ؟؟؟ آیه 103 نحل هم درباره ی انتساب آموزه های قرآنی به برخی آموزگاران یهودی و مسیحی است. عجمی هم به هر زبان غیرعربی گفته می شد نه فقط فارسی. [4] آنچه شما دریاره ی مسیحیت گفتید ربطی به مغان مادی - که شما اصرار دارید از واژه مغان میترایی استفاده کنید - ندارد . هر مغ میترایی مغ مادی نیست . موبد کورش نیکنام هم از واژه مغان مادی استفاده کرد. [5] درباره ی شاگردی عیسی برای زرتشت ، دلیلی از تاریخ برای این مسئله وجود ندارد. به هر حال شما ابتدا زمان زندگی زرتشت را روشن کنید سپس درباره ی عیسی و شاگردی او سخن بگویید . گرچه باز هم تأکید می کنم که هیچ دلیل معتبر تاریخی برای این ادعا وجود ندارد . سپاس از شما هموطن گرامی

سامان عزیز ، در کل قران موجود (عثمانی) هیچگاه نام علی ع وجود ندارد و پیامبر هیچگاه اورا ولی الله ندانسته ! اگر واقعا بنیانهای پیروی از علی ع توسط پیامبر گذاشته شده باشه لزوما باید نامی از علی ع تحت عنوان ولی خدا در قران باشه ! حقیقت اینه که بنیانگذاره مذهب تشیع سلمان فارسی بود که با مشاهده تحریفات و بی عدالتی های قران سه اصل«عدالت« و «امامت» و «باور به تحریف قران»( که البته سومی در حال عامه گیر نیست )را به تشیع افزود . تشیع کنونی حدود 72فرقه دارد (علوی ،جعفری... .)که پس ازو شکل گرفتند .اهل سنت حدیث هایی را که در مدح علی گفته شده اند را به خاطر ارام کردن علی از مشاجره دایمی با فاطمه میدانند .2_قران پیش از خلیفه عثمانی توسط علی گرداوری شده بود اما اون قران ،قران کنونی نیست ،قران موجود را خلیفه عثمانی گرداوری کرد و علی کوچک ترین نقشی در کتابتش نداشت ،زمانی که علی خواست قران اصلی خود را به مردم ارایه دهد خلیفه مانع شد و حتی قصد کشتن اورا داشت .(کتاب اجتهاد نو پردازی در اندیشه .س/اوستا) 3_عجم از ریشه [ال جم] گرفته و تحت فرسایش اعراب به عجم تبدیل شده و در گذشته خاص ایرانیان و تورانیان بوده است ،فک کنم نام جم)جمشید( را در اوستا بسیار شنیده باشید . از پیامبر روایتیست که : انچه سلمان میدانست را اگر ابوذر میدانست مرتد میشد . در کل قران بیش از 50 مورد زرتشتی و میترایی وجود دارد ،حتی نام دین هم از دینا در دینکرت اوستا گرفته شده است ،بگذریم ... . 4_ مغ میترایی یعنی اموزگار پیرو میترا !مغ مادی یعنی مغی از قبیله ماد ! که شاید تفاوت مذهبی داشته باشند ولی فک نمیکنم مغان ایزد میترا را ستایش نکرده باشند و پیرو ایزدی دیگر باشند.5_ بنده نگفتم عیسی شاگرد زرتشت بوده ،عرض کردم شباهت دین عیسی به میتراگرایی و زرتشت گرایی به حدی زیاد است که برخی مسیح را دین اموخته زرتشت میدانند ! زمانی که کودکی رو شبیه به دوستتون میبینید ،میگید پسر دوستمه ،یعنی خیلی شبیه دوستمه ،نه اینکه واقعا پسر دوستتون باشه.

سلام shirin گرامی ؛ اکثر سخنان شما به راستی ارتباطی با مبحث ندارد . به نظر می رسد متأسفانه سیاست « فرار به جلو » و « تغییر مبحث » را پیش گرفته اید . به هر صورت [1] قرآن تنها حجت اسلام نیست . هست ولی سنت قطعیه هم حجت است . حاکم حسکانی از علمای اهل تسنن هم گفته اند که 300 آیه قرآن در شأن و فضائل علی بن ابی طالب است . ضمن اینکه واژه ی « علی » در قرآن بارها آمده است . به عنوان مظهری از صفات و اسماء الهی ! مثلاً ایه 255 بقره . برای علائم و استدلالات قرآنی شیعه می توانید به سایتهای مربوطه مراجعه کنید . چون علاقه به تغییر بحث ندارم . [2] عدالت و امامت در قرآن هم وجود دارد. عدل : 58 نساء / 8 مائده / 115 انعام / 90 نحل / اما بحث امامت در قرآن : 73 انبیاء / 5 قصص / 24 سجده / 124 بقره / 59 نساء و ... از همه خوانندگان درخواست دارم تا به آدرس های ارائه شده مراجعه فرمایند. پس عدالت و امامت افزوده های سلمان فارسی نیست ! [3] اما در باب عجم که البته بحث بی ارتباطی است . عجم از ریشه ع ج م است نه ال جم ! ضمناً در اوستا جمشید ، یمَ yema نام دارد نه الجم و ... [4]. در قرآن 50 مورد زرتشت و میترایی وجود دارد ؟ یعنی ؟؟؟ در اوستا ایزد مهر ( میترا ) بسیار ستوده شده است. درباره ی عیسی هم به هر حال بین همه ادیان الهی شبهات هست.

سلام shirin گرامی ؛ ببینید بحث در این است که حتی موبدان زرتشتی هم امروزه کتابت اوستا را به مغان مادی نسبت می دهند و خود هم می گویند که آنان در واقع دشمن زرتشت بودند. این اصلاً ربطی به اسلام ندارد. بنا براجماع شیعه و سنی علی بن ابی طالب جزو کاتبان وحی بود. حتی در زمان عثمان - که نسخه های قرآن یکسان سازی شد - نه کتابت ، شخص علی در آن گروه حاضر بود . و هیچ گاه با آن قرآن مخالفت نکرد . حتی مورد ی از تاریخ وجود ندارد که علی به آن گروه که خودش هم در ان بود اعتراضی کرده باشد . قرآن وی هم درزمان ابوبکر نوشته شد و شامل آیات + تفاسیر و مصادیق بود . که مورد قبول خلفا واقع نشد. وگرنه ایشان به عنوان یکی از اصلی ترین کاتبان وحی حتی در زمان عثمان هم صاحب نفوذ بودند. وحتی قرانی که بر آن اجماع شد قرائت حفص از عاصم بود که این شخص شاگرد امام علی بود. گذشته از اینکه کتابت و یکسان سازی قرآن توسط گروهی انجام شد که جزو صحابه بودند و ما آنان را اهریمن و دشمن پیامبر نمی دانیم . افرادی چون علی بن ابی طالب ، عبدالله بن مسعود ، ابی بن کعب و ... گرچه برخی صحابه نمایان دشمن پیامبر بودند اما دخالت مستقیم درکتابت قرآن نداشتند . پس واقعاً کتابت قرآن و کتابت اوستا هیچ شباهتی با هم ندارند . لطفاً بحث را تغییر ندهید.

سامان . اول اینکه جماعت مسلمان جز بیسوادی چیزی برای تراوش ندارند ،دو پست در انتها نوشتید که شرمم میاد وقتمو به اینها پاسخ بدم .اخه شمارو چه به نقد ادیان ؟ من دارم به جلو فرار میکنم ؟1_قران تنها حجت است ،منابع سنی مث بخاری کمابیش معتبر هستند. در هیچ جای قران نامی از علی نیست، مثلا 255 بقره یا همان ایه الکرسی ،علی به معنی والاست و کاملا از ریتم ایه مشخصه که علی العظیم به معنای والای بزرگه !2_ منظور از عدالت برابری کامل تمام انسانها از رنگ و نژاد و قومیت است ،به عنوان مثال در ان دوران ایرانی حق ازدواج با یه زن عرب رو نداشت ؛معدودی هم اگر ادعای چنین جسارتی میکردند توسط امیرالمومنین موی ابرو و سرشان را میتراشیدند و در شهر رسوایش میکردند و حد میزدند ، اما در زمان خلافت علی این بی عدالتی ها کمتر بود ! شما حتی معنی عدالت رو هم نمیدونید ! یه نگاه به جامعه و حکومت کنونی عربستان بندازید ،هنوز هم بر مبنای قران عدالت نیست ،حکومت وراثتیست و حاکمین مشمول قوانین نیستند و برخی از علما حتی میخواهند برده داری رو هم قانونی کنند. در رابطه با امامت هم دچار اشتباه شدید ! مذهب تشیع را سلمان بنیان نهاد و مغان میترایی ظاهرا مسلمان شده با مبنای همان زرتشتیت تقویت کردند .3_در مورد عجم هم مگه میشه یک لغت پارسی به عربی بره بعد دچار هیچ تقییر و فرسایشی نشه ؟ لشکر فارسی =عسکر عربی. از جم فارسی = عجم عربی . عرض کردید اسم جمشید یم بوده عجم در برهه ای «ایم » و «هیم » تلفظ میشد . حدیث امام صادق : ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ: ) ﻟﻮ ﺍﻧﺰﻝ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﻌﺠﻢ ﻣﺎ ﺁﻣﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﻟﻌﺮﺏ ﻭﻗﺪ ﻧﺰﻝ ﻋﻠﯽ ﺍﻟﻌﺮﺏ ﻓﺂﻣﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﻟﻌﺠﻢ ﻓﻬﺬﻩﻓﻀﯿﻠﺔ ﺍﻟﻌﺠﻢ(. ﺍﮔﺮ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﯽﺷﺪ، ﻋﺮﺏ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻧﻤﯽﺁﻭﺭﺩ، ﻭﻟﯽ ﺑﺮ ﻋﺮﺏ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ . ﺍﯾﻦ ﻓﻀﯿﻠﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ! در تمام روایات امامان و پیغمبر و حتی نوشتار "خویشاوندی ایرانیان با امامان" هم عجم تنها به معنی ایرانی اطلاق میشد که میتونید در نت و منبعی معتبر این واژه رو ریشه یابی کنید !4_ عرض کردم بیش از پنجاه مورد از اموزه و واژه اوستایی در قران است .تشابهات مسیحیت به مزدیسنی هم خیلی زیاد است ،حتی روزه یشان هم دقیقا یک جور است ! لطفا به طرف مقابلتون احترام بگذارید و بهتر کامنت بگذارید !

سلام shirin گرامی ؛ همه آنچه گفتید از درست و نادرست چیزی از بحث نمی کاهد . گرچه ما هیچ گاه به شما بی احترامی نکردیم ، و تنها خواهش کرده ایم که در حیطه ی بحث و نه خارج از بحث سخن بگویید . اما بعد ... تنها مسئله ای که شما پیرامون بحث از آن سخن گفتید مربوط به سلمان فارسی بود . اولاً سلمان فارسی 18 سال پس از بعث محمد با او اشنا شد . پس اسلام نمی تواند ساخته ی او باشد . گرچه وی بسبار برای اسلام زحمت کشید . همچنین پدر وی یک موبد زرتشتی بود . و خود وی نیز بسیار انسان پاکی بود . و ما او را حجت خود می دانیم . اما تشیع ساخته ی وی نبود . منابه شیعه و سنی دلالت دارند که پیامبر پیروان و دوستان علی را شیعه نامید . در حالیکه در « سند » اکثر این روایات هیچ اثری از سلمان نیست . سلمان برای شیعه زحمت کشید . اگر هم قبل از اسلام ، جزو مغان بوده باشد مغ پاکی بوده و برای ما حجت است . سپاس

در مورد نقش علی در تالیف قران یاوه گفتید چون کاتبان مذکور که نام بردید هنگام حیات پیامبر ایات رو مینوشتند ولی قران کنونی پس از مرگ پیامبر نوشته شده و در حال حاضر اثری ازان قران نیست !قران علی متعلق به علی بود که ولایتش بارها در ان نوشته شده بود ولی عثمانیان تمایلی به ولایت علی نداشتند ! خلیفه عثمانی برای حقانیت قران خود حتی نظم ریاضی جالبی هم به قران افزود که به دلیل تحریفات جدید ناقص شده است !(قران کنونی منسوب به قرن سوم هجریست) بگذریم ، کسی نگفته اهریمن سخن زرتشت نوشته ، در زمان هخامنشیان موبدان قدرت گرفتند و یگانه پرستی و... رایج بود در زمان شاپور ساسانی به بعد هم مغان قدرت گرفتند و باورهای خود را به این دین افزودند !

سلام shirin گرامی ، [1] درباره ی قرآن علی ، آن قرآن که به همراه تفسیر و مصادیق بود ، توسط ابوبکر پذیرفته نشد اما اصل آیاتش با آیات قرآن فرقی نداشت . امروزه حتی وهابیون هم معترف اند که در زمان عثمان وقتی نسخه های قرآن یکسان سازی شد یکی از اعضای اصلی آن گروه شخص علی بن ابی طالب و صحابه بزرگواری همچون عبدالله بن مسعود و ابی بن کعب و ... بوده اند . در ابن باره می توانید به سایتها گوناگون شیعه و سنی و حتی سایتهای وهابیون هم سر بزنید . درباره ی نظم ریاضی ، عثمان سواد ریاضی نداشت که بخواهد چیزی بیفزاید . بهترین راه تشخیص حقانیت و عدم تحریف قرآن بحث تحدی است . که بحثش مفصل است و شما را به مطالعه در این زمینه دعوت می کنم .

سلام shirin گرامی ؛ ادامه موبد کورش نیکنام معتقدند که نویسندگان وندیداد مغان مادی و دشمنان واقعی زرتشت بودند . این در حالی است که اوستا دشمنان زرتشت را دیو و دد و اهریمن و پیروان آنان نامیده است. پس نویسندگان وندیداد همان اهریمن و پیروان او بودند . جالب است که نویسندگان وندیداد همان مکتوب کنندگان گاتها هم بودند .

با سلام وندیداد یکی از کتاب های پنج‌گانهٔ اوستا است و بیشتر در مورد مسائل فقهی است. به خاطر انحرافاتی که در این کتاب وجود دارد بعضی از محققان زرتشتی سعی در توجیه آن دارند. اما وندیداد با گاتها کاملا متفاوت است. زرتشتیان معتقدند که گاتها سروده های خود زرتشت است و در میان انها بسیار مقدس است. تحقیقات زبان شناسی هم نشان داده است که گاتها قدیمی ترین بخش اوستا می باشد و ربطی به ساسانیان ندارد.

سلام عماد گرامی ، بله سخن شما درست است . اما چند نکته : دلیلی برای انتساب گاتاها به زرتشت وجود ندارد و همانگونه که فرمودید این فقط اعتقاد زرتشتیان امروزی است . ( که هیچ دلیل عقلی و تاریخی برای این باور وجود ندارد. ) محققین و پژوهشگران اوستاشناس نیز گاتاه را تنها و تنها یک متن کهن می دانند از جنس ریگ ودای هندویسم . ( همانگونه که فرمودید گاتها از لحاظ زبانی قدیمی ترین بخش اوستا است ) . در روزهای آینده چند مقاله در رد انتساب گاتها به زرتشت ارائه می گردد . البته ترجمه های علمی گاتها همچون ترجمه ی پروفسور پرودز اکتور شروو - استاد زبانهای ایرانی در دانشگاه هاروراد - و ژان کلنز - استاد اوستاشناس دانشگاه کلژدوفرانس - چندان هم تفاوتی از لحاظ ایدئولوژیکی با وندیداد ندارد . گرچه موبدان زرتشتی تلاش می کنند تا ترجمه های رنگ و لعاب داده شده و غیرعلمی از گاتاه ارائه کنند . به هر روی ، خواشمندیم با حضور خود و با ارئه ی نظرات و دیدگاه ها ما را یاری فرمایید . چه اینکه خود را نیازمند یاری شما عزیزان می دانیم . سپاس از شما دوست گرامی

شما منو به مسخره گرفتید !اولا اینکه زمانیکه میگیم قران توسط خلیفه عثمانی جمع اوری شد یعنی به دستور او جمع اوری شد ! وگرنه سلطان رو چه به جمع اوری قران ! تحریف قران هم در منابع شیعه مث شیخ صدوق ... و هم در منابع وهابی مثل بخاری زیاد به چشم میخوره !1_ در قران عبدلرحمان بن مسعود تنها 110 سوره وجود داره و یک سری تفاوت های جزیی! نام سوره ها با نام سوره های عثمانی تفاوت بسیار داره ! دو سوره (حوامیم ) و (مسبحات) در قران بن مسعود هست که در قران عثماتی نیست ! برخی از ایات قران او با قران عثمانی تفاوت جزیی دارد 2_ قران ابی ابن کعب تنها 6210ایه داشت (فهرست ابن ندیم /46). تنها ا116 سوره در قران کعب وجود دارد ،سوره های در قران کعب هست که در قران عثمانی به هیچ وجه وجود ندارد ،چون : داود،طهار،نبی علیه السلام ... . استدلال قوی خود من برای نقش نداشتن علی در نگارش قران اینه که علی به ناسخ و منسوخ معتقد بود ،اگر این قران ازوست پس چرا ایات جنایی قران را منسوخ (حذف)نکرد ؟ همونطور که عرض کردم قران کاتبان وحی هیچ ربطی به قران عثمانی ندارد ؟ بگذریم ...

شیرین گرامی ؛ به نظر می رسد که شما برای جبران ضعف های خود دائماً بحث را به مسائل بی ارتباط سوق می دهید . درباره ی یکسان سازی نسخه های قرآن ( نه کتابت قرآن ! ) می توانید به تمامی منابع دسته اولی تاریخی مراجعه کنید و ببینید چه کسانی در زمان پیامبر کاتب قرآن بودند و در زمان عثمان هم چه کسانی در یکسان سازی نسخ دخیل بودند . در تمام این موارد به هر سندی از تاریخ مراجعه کنید نام افرادی چون علی بن ابی طالبب و عبدالله بن مسعود و ابی بن کعب و ... می درخشد . درباره ی تحریف قرآن هم و آنچه به چشمانتان برخورد کرده ( ! ) می توانید به سایتهای پاسخگو مراجعه کنید . بنده هم علاقه ای ندارم که در جبران ضعف های شما با شما همکاری کنم . به هر حال در زمان عثمان به دست برترین صحابه نسخه های ناقص و یا معیوب قرآن کنار گذاشته شد و تنها قرآن اصلی با لهجه ی حجاز تثبیت گشت. در باره ی اسامی سوره ها هم چه بسا برای هر سوره ای چند اسم وجود داشته باشد که مشکلی ایجاد نمی کند . درباره ناسخ و منسوخ : متن آیه و الفاظ آن تحت عنوان تحدی هیچ گاه نسخ نمی شود . بلکه فقط حکم آن نسخ می شود. به تمام اشکالات شما که ناشی از احتمال و گمان است صدها سال پیش پاسخ داده شد . اگر به موضوع مقاله هم بپردازید ، سپاسگذار خواهیم بود .

یا دچار سوتفاهم شدید یا سفسطه میکنید ! این دشمن با اون دشمن تفاوت داره ! همونطور که خودتون میدونید زرتشت در گاتاها بر علیه مغان شورید ،عقاید جدید زرتشت کاملا با عقاید مغان نظیر شراب خواری و قربانی گاو ...تفاوت داشت و منافع مغان به خطر می افتاد ،پس دشمنی ابتدایی طبیعیست ! منظور از دشمنان زرتشت که توسط مغان در سایر قسمت های اوستا نوشته شده دشمنان دینی او هستند ،مثل دیوها و پیروان دیوها ،اهریمن ها و پیروان اندیشه بد ،اگه منظور موبد دشمنی پس از مرگ زرتشت باشد ،شاید منظور موبد مذکور شما به این دلیل مغان رو دشمن زرتشت میدونست که عقاید اونو تحریف کردند و راهشو ادامه ندادند و ریاکارانه باورهای خودشونو جایگزین باورهای زرتشت کردند .دد یعنی وحشی !نمیخوام مدام بهتون سرکوفت بزنم ولی این چه استدلالی بود ؟ اصلا چیو به چی ربط دادید؟ منظورتون چی بود ؟

با عرض پوزش ، سخن گفتن بر اساس اسناد و دلایل سفسطه نام ندارد. سفسطه میتواند از شاخه ای به شاخه ی دیگر پریدن باشد یا حمله به طرف بحث به جای بیان سخن منطقی و ... اما بعد : اولاً دلیل برای انتساب گاتها به زرتشت وجود ندارد . در روزهای اینده ی دلایلی بر این مسئله ارائه خواهد شد . پس عبارت « زرتشت در گاتاها بر علیه مغان شورید » هیچ مبنای عقلی و تاریخی ندارد .هیچ راهی از متن اوستا برای شناخت عقائد درست زرتشت وجود ندارد . چون اوستا نوشته ی دشمنان زرتشت است . موبد کورش نیکنام هم سخنشان در متن روشن است که پس از زرتشت دشمنان سابق او - که در لباس پیروان زرتشت خزیده بودند - دوباره روی کار آمدند و باورهای - درست و غلط - خود را دوباره بر کرسی نشاندند .

لطفاً متن مقاله را بخوانید و به جای متهم کردن دیگران ، مقاله را نقد کنید . کورش نکینام معتقد است که وندیداد باور مغان مادی - دشمنان واقعی زرتشت - بود. در طول تاریخ بزرگترین موبدان زرتشتی - کاتبان اوستا و حتی گاتهای اوستا - همگی وندیداد را شدیداً باور داشتند . و حتی آن را ترویج می دادند . و هنوز هم بسیاری از آموزه های آن در بین زرتشتیان هند و ایران جریان دارد ! پس نتیجه اینکه مکتوب کنندگان وندیداد که آن را به اهورامزدا و زرتشت نسبت داده اند ، مغان مادی و دشمن زرتشت بوده اند . امروز هم موبدان زرتشتی حاضر نیستند نوشته ها و تعالیم موبدان ساسانی را بر گردن بگیرند ! و این باور - مغ مادی دانستن نویسندگان اوستا - مستقیماً گاتاه را زیر سؤال می برد . چون گاتها توسط همین افراد - دشمنان سخت زرتشت - مکتوب شد. باز هم تأکید می کنم که مطالعه ی مقاله می تواند راهگشا باشد . سپاس

سلام shirin گرامی ، من در زمینه ی موضوع مقاله سؤالی از شما دارم ، راه تشخیص مغان میترایی و مغان مادی و فرقشان با موبدان زرتشتی چیست ؟ یعنی از چه طریقی می توان تشخیص داد که فلانی مغ مادی است یا موبد زرتشتی ؟ و دیگر اینکه آیا امکان دارد که به تعداد انگشتان دست موبد زرتشتی در طول تاریخ نام ببرید ؟ و بگویید این افرادی که نام می برید چه نقشی در پیشبرد دین زرتشتی و کتابت اوستا و حتی گاتهای اوستا داشتند ؟ سپاس

جناب سامان ، بنده از منابع استفاده نمیکنم بلکه ایات رو لغت شناسی میکنم ! وگرنه منابع اسلامی فقط به درد اخوندیسم میخورد ،بگذریم اجازه بدید معدودی از واژه های اوستایی در ایات مکی و مدنی بهتون نشون بدم (به عنوان اخرین پست). دین (دینا اوستایی)، جهنم (گهنم) ،ایه (از امدن فارسی) ، مسجد (مزگت پهلوی) ،صلیب (چلیپ اوستایی) ،نون القلم (نون اوستایی به معنای هرچه میخواهی بگو) ، نور (اتور و اذر پهلوی) نسخ (نسک اوستایی) فردوس (پردیس) محراب (مهر +اب اوستایی).نظر (نگر پارسی) ... رب (اقا و سرور) کلمه (کلوم یا قلم اوستایی) سقر جهنم (سکر اوستایی )...پیامبری در کوه هم ریشه میترایی و زرتشتی دارد ، حال انکه اگر با جدیت در مورد 70قرن تمدن کشورتون تحقیق کنید پته تمام ادیان سامی روی اب می افته ! من که از یهود با اون همه اصالت و قدمت دست کشیدم ، اسلام و بهاییت که چیزی نیستن ! امیدوارم شما هم به اگاهی برسید ،بدرود

سلام . [1] برای ریشه یابی لغات می بایستی به معاجم کهن عربی - فرهنگنامه های زبان عربی - مراجعه کرد . اینکه شما خود را بی نیاز از منابع می بینید و حاضر نیستید مستند و مستدل بحث کنید ، اشکالی بزرگ در سیر مباحث شماست. [2] درباره ی واژگان فوق لطفاً برای هر واژ] سند ارائه کنید. گرچه سخنتان طبق معمول ارتباطی با موضوع بحث ندارد و صرفاً با هدف تغییر بحث مطرح شده است . [3] 70 قرن تمدن ؟ چه سود ؟ شما میگویید زرتشت با مغان میترائی و خدایان میترائیسم مخالف بود. پس یعنی از دید شما آن 70 قرن تمدن بر باد فناست. حال چه سوی برای شما دارد ؟ دین زرتشتی شدیداً تحت تأثیر جریان کابالیسم بوده . شما از یهودیت دست کشیدید و به دام کابالیسم افتادید ! این هم افتخار کردن دارد ؟ همه ی اینها در حالی است که اعتقاد شما به زرتشتی گری هیچ مبنای عقلانی ندارد . نشانه اش همین است که از اثبات ابتدایی ترین مسائل عقیدتی هم عاجز هستید و دائماً از شاخه ای به شاخه ی دیگر می پرید و کمتر پس آمد که در حیطه ی بحث گفتگو کنید. سپاس

دین زرتشت تحت تاثیر کابالیسم بوده؟ انسان عزیز در صورت کم اوردن نیاز به دروغ های شاخدار نیست!! اعتقاد ایشان مبنای عقلانی ندارد؟ مگر اعتقاد شما منطقی است؟ شما جز تخریب و تهمت و یاوه گویی های بیش از حد چه گفته اید؟ دین یهود ، مسیحی و اسلام به خصوص شیعه تحت تاثیر شدید زرتشتی است ( که انکار ان بی فایده است) یکی از مشکلات اساسی شما این است که مخالفانتان و بقیه فرار به جلو و متغیر بحث و سفسطه میکنند شما و منابع بی اعتبارتان را بزرگ جلوه میدهید

سلام سامان عزیز شما در عنوان مقاله ادعایی کرده اید که در محتوای مقاله بدان نپرداخته اید. "نقدی بر کتابت گاتها ؛ وقتی که اهریمن سخنان اهورامزدا را نوشت" چه کسی از زرتشتیان یا زرتشت پزوهان یا اوستا پژوهان ادعا کرده اهریمن سخنان اهورامزدا را نوشته یا نقدی این چنینی بر گاتها داشته است.

در متن مقاله آمده است که پس از زرتشت مغان مادی روی کار آمدند و به قرت پیشین خود دست یافتند . و از طرفی مغان مادی باور مند به وندیداد بودند. نوشتن گاتها و دیگر بخش های اوستا هم کار همین مغان مادی بود. امروزه هم رهبران زرتشتی متون پهلوی ساسانی را نمی پذیرند چون آنها را نوشته های مغان مادی و حتی زروانی ها می دانند. دشمنان زرتشت هم بنا بر باور خود زرتشتیان اهریمن و یاران او بودند. برای روشن تر شدن موضوع پاسخ به این پرسش راهگشاست : از دید شما چه کسانی اوستا و حتی گاتهای اوستا را مکتوب کردند ؟ و این افراد در چه وضعیت فکری و عقیدتی بودند ؟

از کسی که بگوید کسانی که وندیداد را نوشتند گاتها را هم نوشتند توقعی بیش از این نمیرود.. به قول پورپیرار شاهنامه هم یهودیان نوشتند... واقعا ببینید نوع تفکر چه به هم نزدیکه .. اصولا کسی که دین را نقد میکنه باید انسان عاقل باشه و حرف های نجومی نزنه!

جناب سامان ، سفسطه یعنی اینکه در یک استدلال فلسفی از گزاره های بیجا استفاده کنیم ،اگه به سایت پاسخگوی اسلامی رجوع کنید معنی سفسطه رو به خوبی یاد میگیرید ، سفسطه مختص مسلمانان نیست بلکه تمام دین خویان مث زرتشتیان ،یهودیان ... سوفسطایی هستند ! اینو نادیده بگیرید! مغ مادی احتمالا به معنی مغی از قبیله ماد باشد ! مغ میترایی عقاید میترایی دارد ،یعنی مهر پرست است ، زرتشتی یعنی کسی که پیرو زرتشت(گاتاها) باشد ! اینکه مغ ها عقاید خود را به سخنان زرتشت افزودند بحثی جداگانه س که پیشنهاد میکنم به اوستا شناسان رجوع کنید ! بله حق با شماست ،پایه همه ادیان اعتماد یا همان ایمان است ، وگرنه شما هم هیچ برهانی برای اصالت قران ندارید و معلوم نیست کدام قسمت قران از پیامبر و کدام قسمت غیر او باشد ! تحریف نشدن قران هم یاوه ای بیش نیست وگرنه بهودیان هم ادعای عدم تحریف تورات رو دارند ! یهودی هم برهان محکمی برای وجود موسی هم ندارد ! انجیل های عیسی هم متفاوتند و معلوم نیست کدام اصل باشد ، ولی اگه از من حقیقت رو میشنوید دین اون چیزی که شما فکر میکنید نیست ! بذارید یه سوال ازتون بپرسم ! چرا پیامبری بهالله پیامبر بهاییان را نمیپذیرید !

سلام . گذشته از سخنان بی ارتباطی که طبق روال همیشگی خود بیان داشتید ، من از شما پرسیدم که راه تشخیص مغان مادی و موبدان زرتشتی چیست ؟ راه تشخیص مغان میترائی و موبدان زرتشتی چیست ؟ اسخی ندادید . به جای پاسخ سؤالی بی ربط از من پرسیدید . بهاء الله هیچ دلیلی برای پیامبری اش وجود ندارد . وی پیامبری اش را ثابت کند ما از او پیروی می کنیم !! . البته در این لینک باورهایش نقد شده است : http://www.adyannet.com/bahaiat لیکن سخن شما ارتباطی با موضوع بحث ندارد. برای قرآن هم دو راه اصلی اثبات حقانیت و عدم تحریف وجود دارد : تواتر و تحدی . می توانید بیشتر در این باره در سایتهای اینترنتی جستجو کنید. و همانجا در این باره به گفتگو بپردازید. سپاس

سلام داداش مطلب رو خوندم واقعا خدا قوت. فقط یک حدیث از پیامبر درباره همین تعصبی که برخی دارن و در مقابل اسلام قرار می گیرد می نویسم پیامبر(ص) می فرماید: آنان که به قومیت خود تفاخر می کنند ، این کار رو رها کنند و بدانند که آن مایه های افتخار جز زغال جهنم نیستند . واگر آنان دست از این کار نکشند ، نزذ خدا از سوسک هایی که کثافت رو با بینی خود حمل می کنند پست تر خواهند بود(به نقل از روابط متقابل ایران وسلام ص 68 : بحارالانوار ، ج 21 ، ص 137)

ایشان موبد نیستند بلکه یک دکتر برجسته هستند.

سلام سوشیانت گرامی ، سپاس از حضورتان . بله به نظر می رسد سخن شما درست باشد لیکن در اکثر سایتها ایشان با نام موبد خطاب شده اند. به هر روی آنچه در متن مقاله درباره ی مغان مادی گفته شد مورد تأیید بسیاری از موبدان و وبدیاران و نوزرتشتیان است. سپاس دوباره از شما دوست گرامی بابت اصلاحیه ای که ارائه نمودید.

وقتی اهریمن سخنان اهورامزدا را نوشت ... یعنی اوستا شیطانی هست ؟ سندهاتون خوب بود.

اگر به خدا ایمان دارید، هنوز پشت دروازه خـِرَد ایستاده‌اید. پنج هزار سال پیش انسانهایی روی زمین زندگی میکردند که نه زرتشتی بودند، نه یهودی و نه مسیحی. اما دینی که امروزه به زرتشتی (مزدیسنا) معروف است به ترتیب در سه دین ابراهیمی یهودیت ، مسیحیت و اسلام تاثیری عمیق گذاشته است. اعتقاد به اهریمن، بهشت و جهنم، رستاخیز، روز جزا، منجی آخرالزمان (مسیح ، امام زمان) ، نبرد نهایی بین خیر و شر (آرماگدون) ، فرشته (فرستاده) ، پنج وعده نماز در اسلام، ... همه از دین زرتشتی به سایر ادیان نفوذ کرده. تا قبل از اسارت در بابل یهودیان به بهشت و جهنم اعتقاد نداشتند و بعد از آشنایی با مفاهیم زرتشتی به خصوص پس از آزادی از اسارت توسط کورش هخامنشی این مضامین ابتدا در یهودیت و بعد از آن مسیحیت که شاخه‌ای از دین یهود است و اسلام که یک کپی ناقص از دو دین مسیحیت و یهودیت است وارد شد. در قرآن که به ادعای خودش به عربی مبین (روشن) و برای اهالی مکه و اطراف آن نازل شده اسامی با ریشه ایرانی یافت میشود. دوزخ (دژآخو) ، برزخ (برزآخو) و فردوس (پردیس، پئره دئیزه ، پارادایس) اسامی و مفاهیم ایرانی و زرتشتی است. در ضمن پل صراط (صراط از واژه لاتین استراتا به معنی راه سنگفرش و صاف گرفته شده که در انگلیسی امروزی به استریت تبدیل شده) نیز از چینوط پل در دین زرتشی و با همان کاربرد گرفته شده. در هنگامه طلوع دین مسیحی در فلسطین بیشتر اهالی روم اعتقادات میترایی داشتند. گفته شده دین میترایی توسط سربازان اشکانی به سربازان رومی منتقل شده و در روم شیوع پیدا کرده. امروزه در سرتاسر اروپا باقیمانده معابد میترایی که مهرابه (محراب مسجد و کلیسا) یکی از ویژگی های بارز آنهاست موجود است. گفته شده بعدها کلیسا از روی معماری مهرابه ها ساخته شده. طرفه اینکه تولد عیسی ناصری مورد پرستش مسیحیان (مسیح به معنی مسح شده با روغن مقدس ، ریختن روغن که نمیدانم چرا باید مقدس بوده باشد بر روی سر کسی برای تقدیس او ، و عیسی نیز به زبان عبری به معنی نجات دهنده است) بعدها توسط کلیسا (400 سال پس از تولد) روز تولد میترا (خورشید) در 25 دسامبر که با مراسم عید شب یلدا (مولود) ایرانیان منطبق است انتخاب شد. ویژگیهای زیادی از آیین میترایی در مناسک و مراسم کلیسا و مسیحیان باقی مانده. من این متن را در تائید دین زرتشتی یا میترایی ننوشتم بلکه قصد تنويـر (نور انداختن) افکار مخاطبان این وبسایت را داشتم. تلاش کنید نادانی را مغلوب دانایی کنید. منابع جهت مطالعه بیشتر: آیین میتراییسم ـ هاشم رضی و انسان خدا را آفرید ـ دکتر الف ـ ب زردشتیان ـ مری بویس پندار خدا ـ ریچارد داوکینز

از اطلاعات ناقص ، پراکنده و بی ربطی که ارائه کردید سپاسگزارم .

اولا حرف هایشان صحیح بوده است. دوما شما هر وقت توان پاسخ گویی را ندارد طبق معمول تهمت میزنید هموز نمی دانید کسی که منتقد دین است چه اصولی را باید رعایت کنید. از منابع بی اعتبار و سندهای گنگ شما سپاسگزاریم احساس تکبر نکنید

عشق به نژادو سرزمین نباید باعث شود که همه چیز را زیر سوال ببرید

کتاب گاتها راکه اشوزرتشت نوشته است پس کتاب اوستا را چه کسی نوشت

کیارش گاتها رو زرتشت ننوشته . گاتها ربطی به زرتشت نداره. این دروغی هست که موبدان دارن میگن . ادامه ی همه دروغهایی که در طول تاریخ بار ملت کردن . گاتها بخشی از اوستا هست. کل اوستا رو موبدان نوشتن

باز جناب بی اطلاع و بی سواد امد . هیچی هم نداره فقط میگه دروغ و دروغ در نوشته شدن گاتها به دست زرتشت تردیدی وجود ندارد ! کلیسای مسیحی کاتولیک هم سعی کرد تا دین زرتشتی را بکوبد ولی در اخر جوری رسوا شد که دیگر بازنگشت. قضیه مساجد اسلامی هم همینطور است... در ضمن عزیز بیشترین دروغ های مذهبی و تاریخی کار شماها بود .

موبدان زرتشتی این روزها میگن نویسندگان وندیداد دروغگو و خائن بودن . موبدان با این حرف عجیبشون کل دینشون رو نایود کردن . چون نویسندگان وندیداد همون بزرگترین موبدان تاریخ زرتشتی بودن مثل کرتیر و آذرباد مارسپندان و بقیه . اینها همون کسانی بودن که متن اوستا و حتی گاتها رو نوشتن . اگنه خائن بودن پس همه این متنها تو هواست ! همشون از یه کانال نامعتبر و دروغین به زرتشتی ها رسیده !!!

هیچ زرتشتی اوستا رو رد نکرده. تا به کی دروغ میبندین؟ آیا فکرمیکنین با ساختن دروغ پایه های ایمانتون محکم میشه؟

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.