معرفت، بزرگترین ویژگی شیعیان

  • 1393/09/06 - 00:16
معرفت آن‌قدر مهم است که امام (علیه السلام) آن را برترین ویژگی شیعیان معرفی نموده و فرموده‌اند: « بعضی از شما [دوست‌داران ما] نسبت به بعضی دیگر بیشتر نماز می‌خوانید و بعضی نسبت به بعضی دیگر، بیشتر صدقه می‌دهید. بعضی نسبت به بعضی دیگر، بیشتر روزه می‌گیرید. ولی با فضیلت‌ترین شما کسی است که معرفتش نسبت به ما بیشتر باشد»...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی خوب حادثه کربلا را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم کسانی که این جنایت را در حق امام حسین (علیه السلام) مرتکب شدند، حضرت اصل و نسب ایشان را به خوبی می‌شناختند؛ اهل سرزمین‌های غیر مسلمان نبودند که ندانند حسین (علیه السلام) فرزند رسول خدا و علی و فاطمه (علیهم السلام) است. همین قدر بدانید که عمر سعد هم‌بازی دوران کودکی ابی‌عبدالله الحسین (علیه السلام) بوده و از همان کودکی به او قاتل الحسین می‌گفتند. سالم بن ابی حفصه نقل می‌کند: «عمر سعد به حسین (علیه السلام) عرضه می‌داشت از مردم نادان مکرر شنیده‌ام که مرا کشنده تو می‌دانند». حضرت فرمود: «انهم لیسوا بسفهاء لکنهم حلماء.[1] آن‌ها که چنین می‌گویند، نادان و سفیه نمی‌باشند و راست می‌گویند، لیکن آن‌ها مردمی با خردند و من خوش‌حالم پس از آن‌که دست به خون آلودی و دل خویشاوندان مرا داغ‌دار ساختی، اندکی بیش از گندم عراق بهره‌مند نشوی».

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «یعرفون نعمت الله ثم ینکرونها و اکثرهم الکافرون [نحل/ ۸۳] بسیاری از افراد با این‌که نعمت‌های الهی را می‌شناسند و معرفت دارند، آن‌ها را منکر می‌شوند». امام صادق (علیه السلام) ذیل این آیه می‌فرمایند: «نحن و الله نعمت الله التی انعم بها علی عباده و بنا فاز من فاز.[2] به خدا سوگند نعمت الله که خداوند به وسیله آن بندگانش را مشمول لطف خود قرار داده، ماییم و سعادتمندان به وسیله ما سعادتمند می‌شوند».
معرفت آن‌قدر مهم است که امام (علیه السلام) آن‌را برترین ویژگی شیعیان معرفی نموده و فرموده‌اند: «بعضی از شما [دوست‌داران ما] نسبت به بعضی دیگر بیشتر نماز می‌خوانید و بعضی نسبت به بعض دیگر، بیشتر صدقه می‌دهید. بعضی نسبت به بعضی دیگر، بیشتر روزه می‌گیرید. ولی با فضیلت‌ترین شما کسی است که معرفتش [نسبت به ما] بیشتر باشد».[3] معرفت آن‌قدر اهمیت دارد که در غالب روایات، شرط قبولی زیارات معرفی شده است؛ حتی کلید قبولی زیارت ابی‌عبدالله الحسین (علیه السلام) نیز معرفت است. امام صادق (علیه السلام) می‌فرمایند: «و من زار الحسین (علیه السلام) عارفا بحقه کتب الله له ثواب الف حجة مقبوله و الف عمره مقبوله، و غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر [4] هر کس حسین را زیارت کند در حالی‌که عارف به حق او باشد، خداوند برای او ثواب هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول را می‌نویسد و گناهان گذشته و آینده او را می‌آمرزد».

اما چگونه یک زیارت یا یک عزاداری با معرفت داشته باشیم؟
پای کلام امام صادق (علیه السلام) زانو می‎‌زنیم. فرمودند که : «نوه من در سرزمین خراسان در شهری به نام طوس کشته شود. هر که با معرفت به حق او وی را زیارت کند، روز قیامت دستش را بگیرم و به بهشت برم؛ اگر چه اهل گناه کبیره باشد». اینجا ملاک را معرفت معرفی نموده است. اما نه هر معرفتی! در ذهن راوی سؤال ایجاد می‌شود: «عرض کردم شناختن حق او چیست؟» حضرت مختصّات یک معرفت حقیقی را بیان می‌فرماید: «یعلم امام مفترض الطاعة، غریب، شهید، من زاره عارفا بحقه اعطاه الله عزوجل اجر سبعین شهیدا ممن استشهد بین یدی رسول الله (علیه السلام) علی حقیقة.[5] بدانید که او امام مفترض الطاعة و قریب و شهید است. هر که عارف به حقش او را زیارت کند، خدا به او اجر هفتاد شهیدی که در رکاب رسول خدا (علیه السلام) از روی حقیقت شهید شده‌اند، بدهد». بر اساس این روایت شاخصه معرفت امام در چهار محور قرار دارد:

الف) معرفت به مقام امام:
اولین قدم در معرفت امام درک حقیقت امامت و مقام ایشان در عالم هستی است. در تفسیر عیاشی از ابی بصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت آمده که فرمودند: «چون روز قیامت شود هر دسته از مردم به نام امام‌شان خوانده می‌شوند، امامی که در عصر آن امام مرده‌اند، اگر نام امام خود را بدانند و او به امامت شناخته باشند نامه عملشان به دست راستشان داده می‌شود، برای اینکه خدای تعالی فرموده: «یوم ندعوا کل اناس به امامهم فمن اوتی کتابه بیمینه فاولئک یقرؤن کتابهم [اسراء/ 71] ياد كن‌ روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى‌خوانيم. پس هر كس كارنامه‌اش را به دست راستش دهند، آنان كارنامه خود را مى‌خوانند و به قدر هسته خرمايى به آنها ستم نمى‌شود». کلمه یمین به معنای معرفت و اثبات امام است، چون کتاب او همان امام او است، که می‌خواند (تا آنجا که امام فرمود) و کسی که امام خود را نشناسد، از اصحاب شمال است، همان کسانی که خدای تعالی درباره‌شان فرموده: «و اصحاب الشمال ما اصحاب الشمال فی سموم و حمیم و ظل من یحموم».[6] مشکل کوفیان همین بود که امام حسین (علیه السلام) را می‌شناختند، اما شناخت آنان، محدود به اسم و نسب امام بود، بدون هیچ بصیرت و آگاهی نسبت به مقام امامت ایشان. برخلاف یاران اباعبدالله که در اوج معرفت نسبت به مولایشان بودند.

ب) معرفت به وجوب اطاعت از امام:
دومین شاخصه معرفت امام این است که بداند اطاعت از امام واجب و ضروری است. امام سجاد (علیه السلام) می‌فرماید : «الا و ان ابغض الناس الی الله من یقتدی بسنه الامام و لا یقتدی باعماله [7] آگاه باشید که مبغوض‌ترین مردم نزد خداوند، کسی است که در ظاهر به راه و روش امام (علیه السلام) اقتدا می‌کنند؛ اما به اعمال او اقتدا نمی‌کند».

ج) معرفت به شهید بودن امام:
خداوند متعال می‌‌فرماید: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون [بقره/ 169] کسانی‌را که در راه خدا کشته شده‌اند مرده مپندار، بلکه زنده‌اند و نزدپروردگارشان به ايشان روزی می‌دهند». یکی از لوازم شهادت، حیات و آثار آن است. بنابراین علیرغم عدم وجود نشانه‌های ظاهری حیات و اطلاق مرگ بیولوژیکی، شهید زنده است. کاربرد این معنا تمامی محدودیت‌های مرگ را از امام سلب می‌کند؛ هم در مقام استجابت دعا و هم در مقام شاهد بودن ایشان، چرا که فرمودند: «فهم عین الله الناظرة.[8] پس آنان چشمان بینای خداوند هستند». به این معنا که آن‌ها شاهد بر اعمال انسان‌ها می‌باشند.
حارث بن وکیده می‌گوید: «من در گروه حمل کنندگان سر حسین (علیه السلام) بودم که شنیدم آن سر، آیات سوره کهف را قرائت می‌کند. شک و تردیدی در جانم افتاد که آیا این صدا از سر بریده حسین است؟ ناگاه نغمه اباعبدالله (علیه السلام) را شنیدم که به من گفت: «ای پسر وکیده! آیا نمی‌دانی که ما امامان زنده‌ایم و نزد پروردگارمان روزی می‌خوریم؟» با خود گفتم: «سر حسین (علیه السلام) را سرقت می‌کنم تا دفن نمایم»، ندا کرد: «ای پسر وکیده! راه چاره‌ای برای این کار نداری، خونی که از من ریخته‌اند در نزد خدا بسیار بزرگ‌تر از دور گرداندن سر من از بالای نیزه است، پس ایشان را واگذار که به زودی [نتیجه کار خود را] خواهند دانست، زمانی که غل‌ها و زنجیرها [ی آتشین] در گردن‌هایشان باشد در حالی که به وسیله آن‌ها کشیده شوند».[9]

د) معرفت به غریب بودن امام:
درک معنای غریب بودن امام نیز در معرفت ما نسبت به ایشان تأثیر بسزایی دارد. برای فهم غربت آقا همین بس که در راه کربلا سراغ افراد می‌رفت و یکی یکی از آن‌ها طلب یاری می‌کرد، ولی از آقا فرار می‌کردند تا مبادا با حضرت روبرو بشوند و در رودربایستی بمانند. آدم اگر معرفتش را بالا نبرد، کارش به این‌جا می‌رسد که از امامش فرار کند تا مبادا مجبور شود کاری برایش بکند. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)  به "کمیل ابن زیاد" می‌فرماید: «یا کمیل ما من حرکة إلا و انت محتاج فیها إلی معرفة.[10] هیچ حرکتی و فعالیتی نیست مگر آنکه تو در انجام آن به علم و معرفت نیاز داری». 

چطور ما معرفت خود را افزایش دهیم؟
ذکر و یاد اهل‌بیت و شرکت در مجالس آن‌ها معرفت انسان رو افزایش می‌دهد. عباد بن کثیر می‌گوید: «به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم داستان‌سرایی را دیدم که داستان می‌سرود و می‌گفت که این است آن مجلسی که هر که در آن نشیند شقی نگردد». امام صادق (علیه السلام) فرمود: «همانا برای خدا جز کرام کاتبین فرشتگانی است سیاح که چون به مردمی برخوردند که از محمد و آل محمد یاد کنند. گویند: بایستید که به حاجت خود رسیدید، سپس می‌نشینند و با آن‌ها دانش آموزند و چون برخیزند از بیماران‌ عیادت کنند و بر سر مرده‌هایشان حاضر شوند و از غائبشان خبرگیری کنند این است مجلسی که هر که در آن بنشیند شقی نگردد».[11] این مجالس و فرصت کسب معرفت را از دست ندهیم که اگر از آن غفلت کنیم چیزهای زیادی را از دست خواهیم داد و خدای ناکرده ممکن است لحظه امتحان بزرگ، کم بودن معرفت کار دستمان دهد و از شیعیان واقعی جا بمانیم.

پی‌نوشت:

[1]. الارشاد، شیخ مفید، قم: موسسه آل البیت (علیهم السلام)، 1413 قمری، ج 2، ص 132.
[2]. نورالثقلین، عبدعلى بن جمعه العروسى الحويزى، قم: انتشارات اسماعلیان، ج 3، ص 72.
[3]. صفات الشیعه، ابن بابویه، انتشارات اعلمی، تهران، چاپ اول، 1362، ص 15.
[4]. الأمالی، طوسى محمد بن الحسن‏، قم: دار الثقافة، 1414 ق‏مری، ص 215.
[5]. أمالی للصدوق، ناشر: کتابفروشی اسلامیه، 1349، ص 121.
[6]. تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود، تهران: مکتبه العلمیه الاسلامیه، ج 2، ص 302، ح 115.
[7]. کافی، کلینی، قم: انتشارات دارالحدیث، 1429 قمری، ج 8، ص 234، باب 8، ح 312.
[8]. ابن بابویه، الامامة و التبصرة من الحیرة، قم: مدرسة الإمام المهدي ( علیه السلام)، ١٣۶٣. ص 132.
[9]. تاریخ جامع امام حسین (گروهی از نویسندگان)، تهران: سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، ١٣٧٨، ص 51.
[10]. ابن شعبه حرانى، تحف العقول، قم: جامعه مدرسين‏، 1363، ص 171.
[11]. ثقة الاسلام کلینی، الکافی، تهران: دار الكتب الإسلامية، 1407 قمری، ج 2، ص 187.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.