مکاتب اهل سنت
از احادیث مشهور و متواتر حدیث ثقلین است. این حدیث توسط راویان متعددی از صحابه نقل شده است. صحابهای چون امام علی (علیه السلام)، زید بن ارقم، جابربن عبدالله، ابوذر غفاری، ابوهریره و دیگران این روایت را نقل کردهاند. این حدیث دلیلی قطعی بر پیروی از اهل بیت است، با این وجود جای تعجب است که چرا برخی مذهب اهل بیت را نمیپذیرند!
اگر پیامبر روز قیامت از شیعه بپرسد، چه کسی به تو گفته شیعه علی بن ابیطالب باشی؟ میگوید: بهخاطر این کلام شما: «حق با على است و على با حق، حق آنجا گردد كه على باشد و جنگ با علی، جنگ با من است و صلح با علی صلح با من است.» اما اگر از اهل سنت بپرسند چرا مذاهب اربعه؟ چه جوابی دارند؟ فقه مذاهب اربعه بهتر است یا فقه علی بن ابیطالب؟
امام علی (ع): نگاهتان به اهل بیت پیامبرتان باشد. از آن سمت بروید که آنها میروند و گام را به جای گام آنها بنهید. آنها شما را از راه هدایت بیرون نمیبرند و به سر منزل پستی سوق نمیدهند. اگر سکوت کردند شما نیز سکوت کنید و اگر قیام نمودند بپا خیزید. از آنها پیش نیفتید که گمراه میشوید و از آنها عقب نمانید که هلاک میگردید.
اهل سنت در مساله مهدویت اختلاف نظری و مبنایی با شیعه دارند و دو دیدگاه را در برابر شیعه مطرح ساختد: 1- امام حسن عسکری(ع) عقیم بوده و فرزندی به جای نگذاشته است. 2- امام حسن عسکری(ع) صاحب فرزندی به نام محمد شده که او در سنین کودکی مرده است. اهل سنت در دیدگاه دوم به تولد محمد بن الحسن که مهدی موعود نزد شیعیان است اعتراف کردند.
دو عارف بزرگ اهل سنت یعنی عبدالوهاب شعرانی و محی الدین بن عربی در موضوع مهدویت، همان عقیدهای را که شیعه بدان قائل است در آثار خویش از خود ابراز نمودند و بر خلاف عقیده غالب اهل سنت، این دو قائلند که مهدی موعود از نسل حسین بن علی(علیهما السلام) و فرزند امام حسن عسکری(علیهالسلام) است که اکنون زنده و در پسِ پردهی غیبت حضور دارد.
شاه ولی الله دهلوی، این عالم سنی، در مورد وجود حضرت مهدی میگوید: «گاهی اوقات در نظام عالم افرادی هستند که هم خصوصیت انسان را دارند و هم خصوصیت ملائکه را؛ به آنها الهام میشود و عالم را تدبیر میکنند و ظاهر و باطن عالم را میگیرند یعنی حاکم دنیا میشوند؛ خدایا! تو را قَسَمَت میدهم به آن شخصی که الان در زمان ما موجود است.»
اهل سنت به جهل یا جدی به برخی از خلفا و صحابه پیامبر، القابی را نسبت دادند که شایستگی آن را نداشتند؛ لذا افرادی مثل خالد بن ولید را که در فسق و فجور، معروف و مشهور است را به سیف الله ملقب کردند و این در حالی است که نه رسول خدا و نه در تاریخ اسلام میتوان گواهی بر این قضیه یافت، بلکه همه این القاب از امیرالمؤمنین اخذ شده است.
ایران با بهرهگیری از توانمندیهای داخلی و بدون وابستگی به شرق و غرب، چنان قدمی در زمینه نظامی و فناوری هستهای برداشته که جهانیان را بهتزده کرده و سالهاست که دنیا در زمینه برنامه اتمی با ایران سرگرم مذاکره است و این حقیقتی است درخور احترام نه محکومیت، هرچند که برخی با ایران اختلاف سیاسی داشته باشند.
برخی از مولفین اهل سنت برای وجیه جلوه دادن چهره عایشه، در صدد این بر آمدند که روایاتی را بیان کنند که عایشه در آن به بیان فضائل اهل بیت (علیهم السلام) پرداخته است. با این روش ادعا میکنند که عایشه ارتباط صمیمی و دوستانهای با خاندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) داشته است. ولی آنچه از تاریخ بر میآید چیزی غیر از آن است.
در برخی از روایات موجود در کتب شیعه و اهل سنت وارد شده است که عمر بن خطاب با ام کلثوم، دختر حضرت علی (ع) ازدواج کرده است؛ این در حالی است که چنین قضیهای اصلاً صحت ندارد، چرا که در برخی از کتب روایی شیعه، مولفین فقط آن را جمع آوری کرده و در صحت آن خدشه وارد نمودند، در روایات اهل سنت نیز راویان ضعیف و ناصبی وجود دارند.
پیامبر اکرم در آخرین حجی که معروف به حجه الوداع است در هنگام بازگشت از حج در منطقه ای به نام غدیر خم تمام مسلمانان را جمع نمود و در آن گرمای سوزان حجاز خلیفه و جانشین بعد از خود را معین کرد و آن حدیث معروف را که حاکی از وصایت بعد از خود بوده است را برای مردم بیان کرد تا مردم همه بدانند اما در برخی روایات آن را نفی کردهاند.
نماینده مجلس اردن «طارق خوری» در اعتراض به مردم و دولتهای عربی گفت: آیا آنهائی که به فلسطین خیانت کردند شیعه بودند؟ آیا آنهائی که لیبی را نابود کردند و اهالی لیبی را میکشند شیعه هستند؟ آیا انتحاریهائی که اجساد خود را در عراق، عربستان سعودی و کویت منفجر میکنند شیعه هستند؟ آیا القاعده، داعش و جبهه النصره شیعه هستند؟
برخی از اهل سنت، نوک پیکان روایتی را که خشم حضرت فاطمه(علیها السلام) را مساوی با خشم خدا و رسولش میداند به سوی امیرالمومنین(علیه السلام) منحرف کردند و با ساختن و جعل روایات متعدد، خواستند علی(علیه السلام) را خشمگین کنندهی حضرت زهرا و پیامبر(علیهما السلام) و مخاطب حدیث «فاطمة بضعة منی من اغضبها فقد اغضبنی» جلوه دهند.
مسور بن مخرمه که راوی اصلی افسانه خواستگاری امیرالمومنین از دختر ابوجهل است، در زمان وقوع داستانی که ادعایش کرده، 6 ساله بوده، و یکی از دشمنان طراز اول حضرت علی(ع) است، او با معاویه همکاری داشت و با ذکر نام او بر وی درود میفرستاد و با عبدالله بن زبیر ارتباط تنگاتنگ داشته طوریکه ابن زبیر کاری را بدون مشورت او انجام نمیداد.