آیا نصّی درباره‌ی خاتمیت وجود ندارد؟!

  • 1397/02/01 - 11:04
نویسندگان بهائی مدعی می‌شوند که در منابع اسلامی، نصّی درباره‌ی خاتمیت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) وجود ندارد. این در حالیست که آیات و روایات بسیاری بر خاتمیت پیامبر اسلام تصریح دارند. حتی اگر بر خلاف ظهورات آیات و روایات، تقید آن‌ها را نسبت به انبیای کاذب بپذیریم، از کجا معلوم که بهائیت نیز از ادیان کاذب محسوب نمی‌شود؟!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نویسندگان بهائی مدعی می‌شوند که در منابع اسلامی، نصّی درباره‌ی خاتمیت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) وجود ندارد؛ همچنان که می‌خوانیم: «اما روایات منقوله و یا اجماع اُمّت، بلکه ادعای ضرورت خاتمیت که به آن استنادی نمایند، انصافاً کافی در اثبات چنین مدعای اعتقادیِ اصلی که باید نصّ در کتاب مصرّح باشد نیست و مع‌ذلک، اگر یک کلام معتمد السندِ ظاهر الدلاله از پیامبر (صلّی الله علیه و آله) راجع به این وضوع در دست بود، ممکن بود محض تطبیق با حکم عقلی بر مصلحت و علّت غائی جلوگیری از انبیای کاذبه، امثال مسیلمه و یا ترفیع سطح علم و افکار بشر و عدم اختصاص رؤیا و پیش‌گویی به اشخاص مخصوص، حمل نمود».[1]
اما در پاسخ به این ادعای نویسندگان بهائی می‌بایست گفت:
اولاً: آیه‌ی خاتمیت در سوره‌ی احزاب: «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَٰكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ... [احزاب/40]؛ محمّد (صلّی الله علیه و آله) پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختم‌کننده و آخرین پیامبران است». حدیث منزلت که پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) خطاب به حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «‌أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی [2]؛ نسبت تو به من، به سان هارون به موسی (علیهما السلام) است، إلا اين كه بعد از من پيغمبری نخواهد بود». همگی صراحت در خاتمیت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) دارد و اگر این موراد از نظر بهائیان صریح نباشد، پس منظور بهائیان از صریح چیست؟!
ثانیاً: بر خلاف ادعای بهائیان، در روایات دال بر ختم نبوت و رسالت، هیچ قیدی و قرینه‌ای برای مقید کردن روایات خاتمیت، به بعضی از انبیای کاذب وجود ندارد.
ثالثاً: حتی اگر بر خلاف ظهورات آیات و روایات، تقید آن‌ها را نسبت به انبیای کاذب بپذیریم، از کجا معلوم که بهائیت نیز از ادیان کاذب محسوب نمی‌شود؟!

پی‌نوشت:
[1]. فاضل مازندرانی، اسرارالآثار خصوصی، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 128 بدیع، ج 3، ص 165.
[2]. علامه مجلسی، بحارالأنوار، تحقيق: السيد إبراهيم الميانجي ، محمد الباقر البهبودي، چاپ سوم، 1403 م، ج 37، ص 276.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.