ادعاهای گزاف سید محمد نوربخش

  • 1395/10/11 - 23:34
سید محمد نوربخش از پرمدعاترین اقطاب صوفیه بوده است که خود را عالم‌ترین افراد معرفی کرده است که صاحب تمام علوم ظاهری و باطنی است که در ریاضی استاد افلاطون و در سایر علوم بر ابن‌سینا برتری دارد. اما مهم‌ترین ادعای نوربخش ادعای مهدویت اوست که کشف و شهودهای صوفیه را در اثبات ادعای خود آورده و خود نیز اعتراف می‌کند که به اجبار بزرگان صوفیه ادعای مهدویت کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ازجمله مشخصه‌های اقطاب صوفیه مقام تراشی و مطرح کردن ادعاهای گزاف است که در بین اکثر اقطاب صوفیه رایج و شایع بوده است، که گاه به مقاماتی هرچند کوچک قناعت کرده و گاه بعضی از اقطاب لاف خدایی هم زده‌اند و برای خود مقاماتی متصور شده‌اند که در حد و اندازه آن نبوده و نیستند. ازجمله این اقطاب که از بزرگ‌ترین مدعیان دروغین در تصوف است، سید محمد نوربخش از اقطاب سلسله ذهبیه است، که با کمک پیر و مرشد خود خواجه اسحاق ختلانی خود را به‌عنوان مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی کرد.
سید محمد نوربخش از پرمدعاترین اقطاب صوفیه است که خود را عالم‌ترین افراد به تمام علوم معرفی کرده است، چنانچه خود را در ریاضی استاد افلاطون و در سایر علوم برتر از ابن‌سینا می‌خواند.[1] یا اینکه خود درباره مقام علمی خود می‌گوید: «واصل قدوسی محمد طوسی گوید: کمّلین اقوام متقدم و متأخر را در مقامی بلند دیدم، تو در میان آنان نبودی، از آنان درباره تو پرسیدم گفتند: مقام او علم است و هیچ‌کس جز با علم مجرد از جسد و روح نمی‌تواند به آن برسد. از هر دو مجرد شدم، به‌طوری‌که جز علم با من نماند، به‌اندازه دویست هزار سال بالا رفتم تا به مقام تو رسیدم.»[2] همچنین در نامه‌ای خطاب به شاهرخ، سلطان وقت می‌نویسد: «در این زمان اگر سیدی باشد که در همه علوم شرعی و حکمی متبحّر باشد و در تجلی ذات و صفات و فهم حقایق متفرّد و از مریدان صاحب‌کمال قریب 50 صاحب‌حال داشته باشد، این مظهر است و غیر کاتب این حروف در همه عالم هیچ‌کس به جامعیت این صفات موصوف نیست».[3]
اما بزرگ‌ترین ادعای سید محمد نوربخش این بود که او مهدی موعود است و بارها و بارها و به طرق مختلف این ادعای خود را مطرح کرده و می‌گوید: «بر من است تا آنچه را برای من از گفته‌های متقدمان و مکاشفات متأخرین روی داده و از علامات و خصائل و ویژگی‌ها و فضائل گفته‌شده بیان کنم تا آن‌کسان که مرا نمی‌شناسند، بشناسند و از جهل درآیند. چنان‌که رسول خدا (صلی‌ الله علیه و آله) فرمود: کسی که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد، به مرگ جاهلی درگذشته است. اگر هم مرا می‌شناسد بر معرفت او افزوده شود.»[4] درجایی دیگر نوربخش درباره ظهور خود به‌صراحت می‌گوید: «تاکنون حال خود را پنهان می‌داشتم ولیکن اظهار آن واجب شده تا حجت بر همه مردم تمام شود به‌گونه‌ای که مظهر کل و راهنمای راه حق را به‌درستی بشناسند».[5]
سید محمد نوربخش ادله زیادی نیز برای اثبات مدعای خود اقامه کرده است، از جمله این‌که آورده است که: «مرشد حقانی علاءالدوله سمنانی گوید: مهدی در سلسله من خواهد بود و قطب پنجم از من است.»[6] همچنین نوربخش پیر و مرشد خود را به عنوان مؤید امامت خود معرفی کرده و می‌گوید: «شیخ و سید و سند من مرشد صمدانی اسحاق بن آرامشاه ختّلانی گوید: بر من آشکار شده که تو مهدی آخرالزمان هستی. او با من بیعت کرد و گفت: نترس! من شهادت می‌دهم که تو امام موعود هستی.[7] یا درجایی دیگر پیامبر اکرم (صلی‌ الله علیه و آله) را به‌عنوان مؤید امامت خود معرفی کرده و می‌گوید: «خلیل‌الله بن رکن‌الدین بغلانی گفت: رسول خدا (صلی‌ الله علیه و آله) را دیدم که به مردم خطاب می‌کرد: بیایید و با فرزند من بیعت کنید. و با دست اشاره به تو می‌کرد و آنان یقین داشتند که او، همان مهدی موعود است.»[8] اما سید محمد نوربخش نه تنها به‌وسیله خواب و کشف و شهود، پیامبر اکرم (صلی‌ الله علیه و آله) را به‌عنوان مؤید امامت خود آورده است بلکه خداوند متعال را نیز معترف به امامت خود دانسته و می‌گوید: «واصل بحری از درگاه جلال شنید که خدای جلّ جلاله فرمود: از ذیل ولایت امامت محمد نوربخش، صد هزار ولی کامل در حیات او برخواهد خاست و بعد از آن شمار اولیاء در سلسله او به حدی است که قابل‌شمارش نیست و چنان است که هر سال ازدیاد آن را شاهد هستم و وعده خداوند حق است.»[9]
اما سید محمد نوربخش علاوه بر نقل کشف و شهودهای دیگران برای اثبات مدعای خود به دلائلی عقلی نیز رو آورده و نسب و علم خود به را ملاک قرار داده و می‌گوید: ««نسب من قرشی و هاشمی و علوی و فاطمی و حسینی و کاظمی است و در علوم شریفه جعفری، پیرو آدم الأولیاء حضرت علی مرتضی(علیه السلام) هستم و در علوم غریبه، چون کیمیا و سیمیا و هیمیا، اگر خودستایی نشماری، همتای ابن سینا و در مکاشفات فلکی و مشاهدات ملکوتی و معانی جبروتی و تجلیات لاهوتی، کامل و مکمّلم و به مراحل هفتگانه ذکر لسانی و نفس و قلبی و سری و روحی و حضوری و غیب الغیوب، هم خود رسیده‌ام و هم دیگران را می‌رسانم ...».[10] سید محمد نوربخش معتقد است که ازنظر خداوند متعال او از دیگر مردمان روزگار ممتاز است و می‌گوید: «به‌طوری‌که اگر در تمام روی زمین، از مشرق گرفته تا مغرب، کسی یافت شود که مشکلات شریعت و طریقت و حقیقت را بتمامه جز من حل کند، امامت من باطل خواهد بود.[11]
جالب اینکه سید محمد نوربخش صراحتاً به این مطلب اعتراف می‌کند که ادعای امامت و مهدویت او نه تنها از طرف خداوند متعال و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) نبوده بلکه به‌اجبار پیر و مراد خود بوده و می‌گوید: «ادعای امامت من از جانب خودم نیست، قطب اولیاء و بزرگان از آنان به من امر کرده‌اند، بلکه مجبورم کرده و با من بیعت نموده‌اند و از روی حبشان در راه خدا، حکم کرده‌اند. من هم قادر بر مخالفت با دستور ایشان نیستم، زیرا دستور آنان نیز از طرف خودشان نیست بلکه از سوی خداوند است، آن‌هم با کشف و الهام.»[12]
در حقیقت سید محمد نوربخش با این اعتراف، خط بطلانی کشید بر ادعای امامت خود و نشان داد که ادعای امامت او هیچ تناسبی با امامت ائمه اطهار(علیهم‌السلام) ندارد چراکه باید امامت امام، منصوص از طرف خداوند متعال و به‌تصریح امام پیشین باشد حال‌آنکه سید محمد نوربخش امامت خود را از طرف اقطاب و بزرگان صوفیه می‌داند. حال باید از سید محمد نوربخش سؤال کرد که آیا اگر اقطاب و بزرگان صوفیه او را نعوذبالله خدا می‌خواندند و برای اثبات آن کشف و شهودی نیز نقل می‌کردند باز آیا سید محمد نوربخش مقام خدایی را از طرف بزرگان خود می‌پذیرفت؟!

پی‌نوشت:

[1]. زرین‌کوب، عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف ایران، امیرکبیر، تهران، 1393 ص 184
[2]. نوربخش، سید محمد، رساله الهدی (من مهدی هستم)، ترجمه رسول جعفریان، نسخه الکترونیکی، ص 705 و 706
[3]. زرین‌کوب، عبدالحسین، دنباله جستجو در تصوف ایران، امیرکبیر، تهران، 1393 ص 185
[4]. نوربخش، سید محمد، رساله الهدی (من مهدی هستم)، ترجمه رسول جعفریان، نسخه الکترونیکی، ص 699
[5]. الشیبی، کامل مصطفی، النزعات الفکر الشیعی، ترجمه علیرضا ذکاوتی، نشر امیرکبیر، تهران، 1394، ص 336
[6]. نوربخش، سید محمد، رساله الهدی (من مهدی هستم)، ترجمه رسول جعفریان، نسخه الکترونیکی، ص 702
[7]. همان، ص 703
[8]. همان، ص 704
[9]. همان، ص 707
[10]. الهامی، داود، موضع تشیع در برابر تصوف در طول تاریخ، نشر مکتب اسلام، تهران، 1378، ص 214.
[11]. نوربخش، سید محمد، رساله الهدی (من مهدی هستم)، ترجمه رسول جعفریان، نسخه الکترونیکی، ص 708
[12]. همان، ص 712

تولیدی

دیدگاه‌ها

رسالۃ الھدیٰ منسوب به سید محمد نوربخش قدس الله سیره اعتبار این مجله در میان علمای مکتب نوربخشیه مشکوک است و از سبک این مجله معلوم می شود که عاری از تحریفات لفظی نیست بھمراہ اسم مبارک رسول اللہ بجای(صلی الله علیه و آله و سلم) صلی اللہ علیہ وسلم بر خلاف عقئد نوربخشؒ با آن نوشته شده و با آن نوشته شده است. به نام امام علی (علیه السلام) (کرم الله تعالی وجه) و با نام امام حسین (علیه السلام) (رضی الله تعالی عنه) نوشته شده است. گذشته از این، سخنان منسوب به حضرت علاءالدوله سمنانی، سعدالدین حموی و... کاملاً بر خلاف عقاید و عقاید اولیه آنان است که در کتابهای چاپی و غیر چاپی ایشان آمده است. در متن کتاب نام های مجهول استاد صوفیه و حدیث محمود الکمال و امدة الواصلین خلیل الله بن رکن الدین بغلایی ذکر شده است. به احتمال زیاد این مجله مانند سایر کتاب های مولانا خلیل الدین بلغاری متعلق بہ مذھب اھلحدیث (وہابیون) اثری منسوب به نوربخشی ها نیست. و دکتر بشیر شهزاد پروفسور دانشگاه ییل آمریکا در سفر خود به بلتستان، تحقیقات بیشتر این حقیقت را روشن خواهد کرد. دکتر غازی نعیم در کتاب میر سید محمد نوربخش و مسلک نوربخشیه نوشته است که: همچنین در کتابخانه خصوصی مولانا غلام حسن حسنو نسخه خطی فارسی بنام (کتاب المهدیه) موجود است که ظاهراً ترجمه فارسی رسالۃ الھدیٰ است. - شهزاد بشیر بر اساس رسالۃ الهدی بحث طولانی درباره ادعای مهدویت میر سید محمد نوربخش کرده است. مولوی خلیل الرحمن بلغاری در کتاب مشجر الاولیاء منسوب به شاه سید محمد نوربخش همین مقاله را چنین نوشته است: ابوالعرفان علامه محمد بشیر میر سید محمد نوربخش اتهام مهدویت را رد می کند و می نویسد: شاه سید هیچ گاه ادعای مهدی موعود نکرد، بلکه به مقام رفیع صوفیانه واقعی و عالم معنوی دست یافت و آن را مهدویت می نامند. اصلاً منظور امام محمدمهدی صاحب عصر و زمان نیست، نوشته های شما آشکارا این اتهام نادرست را رد می کند، بلکه مراحل حق را مجتهدین شریعت، مجاهدین طریقت و عارفین تعیین کرده اند، پروردگار عالم به امت تعلیم داده است. نماز خواندن برای رسیدن به مقام مهدی، پس در نماز صبح باین طریقہ ورد می کند اللھم اجعلنا ھادین و مھدیین غیر الضالین ولا مضلین دکتر نذیر حسین در پاسخ به اتهامات وارده به امام محمدمهدی (عج) صاحب عصر الزمان (عج) مقاله مفصلی به زبان فارسی نوشته است بنام سید محمد نوربخش و رد اتھام دعویٰ مھدویت ۔ علامه سید بشارت حسین آل موسوی نیز مقاله مهمی با عنوان مذکور نوشته است. مکتب اهل حدیث مولوی خلیل الرحمن بلغاری رساله ها و کتب منسوب به مکتب نوربخشیه را که مسلمان در جهان نوربخشی است، نوشته است: 1. سلسللۃ الذهب الصوفیه، ملقب به مشجر الاولیاء، دو جلد، چاپ شیخ ابوالباقر علی، لاهور. 2. طبقات نوربخشیه به احوال مشایخ نوربخشیه صوفی محمد بن ملا محمد مرید غیر مستقیم میر شمس الدین عراقی لاهور 3. تذکره شاه ھمدان اثر شیخ محمد اسماعیل ساحلی، لاهور 4. ارجح الدلیلین فی غسل الرجلین ، چاپ مکتبه قدسیه، لاهور. 5. اربعات واربعون حدیثه لمن یطلب یقینا از شیخ ابواسحاق عجمی ناشر سنایی البرکی چاپ لاهور 6. مسند اهلبیت، خلیل الرحمن باقری بلغاری بن آخوند محمد باقری بلغاری یونپاوا، ناشر سنایی البرقی چاپ لاهور. 7. صلوات النبی مختار و عترته الاطھار از ابو اسحاق محمد بن محمد الباقری، ناشر سنایی البرکی چاپ لاهور (مولوی خلیل الرحمن در این مجله پدرش را در سلسله حدیث قرار داده است) 8. سالار عجم، پروفسور دکتر سید عبدالرحمن ھمدانی (مولوی خلیل الرحمن بلغاری)، لاهور (در این کتاب به سه صورت خود را در سلسلۃ الذهب قرار داده اند) نتیجہ سخن این است کہ این رسالہ یکی از جعل سازی مولوی خلیل الرحمن بلغاری مکتب اھلحدیث مانند ہمہ رسائل و کتب انان است و نوربخشیان امروز اعتقاد کلی بر امامت و ولایت امام زمان محمد مھدی علیہ السلام و زندہ بودند او در غیبت کبریٰ و فرزند امام حسن العسکری علیہ السلام می دانند۔

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.