وهابیان امروز، خوارج دیروز

  • 1394/06/28 - 11:07
مسلک وهابیان شباهت زیادی با مسلک خوارج دارد، چرا که فرقه وهابی ادامه دهنده سیر تاریخی و جمود فکری و خارجی‌گری و اندیشه خوارج است که در سده‌های اول اسلام، و جرقه‌ی اصلی آن به نقل‌ از کتب تاریخی از جنگ صفین (37 هجری) و نهروان زده شد، خصوصاً جنگ صفین و آن جریان شوم حکمیّت که خود داستان مفصلی دارد و همان داستان ریشه اصلی و پایه اعتقادات خوارج را...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسلک وهابیان شباهت زیادی با مسلک خوارج دارد، چرا که فرقه وهابی ادامه دهنده سیر تاریخی و جمود فکری و خارجی‌گری و اندیشه خوارج است که در سده‌های اول اسلام، و جرقه‌ی اصلی آن به نقل‌ از کتب تاریخی از جنگ صفین (37 هجری) و نهروان زده شد، خصوصاً جنگ صفین و آن جریان شوم حکمیّت که خود داستان مفصلی دارد و همان داستان ریشه اصلی و پایه اعتقادات خوارج را تشکیل داد.[1] این حرکت در قرون بعدی اسلام هم کم و بیش ادامه داشت و جمعیت خوارج در اواخر دهه چهارم از قرن اول در اثر یک اشتباه خطرناک به وجود آمدند و بیش از یک قرن و اندکی بیشتر دوام نیاوردند و در اثر شرارت‌های جنون‌آمیز مورد تعقیب خلفا قرار گرفتند و خود و افکارشان را به نابودی کشاندند و در اوائل دولت عباسی منقرض گشتند، ولی این مسلک خطرناک اثر و عقاید افراطی خود را باقی گذاشت. به طوری که به تدریج در سایر فرق و مذاهب اسلامی رسوخ و نفوذ کرد و طرز فکرشان در فرقه وهابی‌گری با شکل و شمایلی اسلامی‌تر و خشونت‌آمیزتر و وحشتناک‌تر زنده شد و گسترش پیدا کرد، و رواج این تفکر موجب بروز فاجعه‌هایی در دین مبین اسلام گشت و ضرباتی را بر آن وارد نمود که جبران آن در دل تاریخ هرگز فراموش نخواهد شد، چرا که دین رحمت و محبت تبدیل به دین خشم و غضب در جهان معرفی شد و دشمنان هم این تفکرات را تقویت و در گوشه‌ای آرام نشستن، در هر صورت این فرقه امروز همان فرقه دیروز هست هر چند خوارج منقرض شدند ولی مکتب فکری آنان در جهان اسلام باقی ماند و در این گروه نمود پیدا کرد لذا برای روشن‌تر شدن بحث نمونه‌هایی را مثال می‌زنیم:
- در کلمات و گفتار حضرت علی (علیه السلام) در کتاب نهج البلاغه در حق آن‌ها این‌طور گفته شد: «کلما قطع منهم قرن نجم قرن.[2] یعنی هر گاه شاخی از آنها قطع شود شاخی دیگر می‌روید و ظاهر می‌شود.» منظور از این عبارت اینکه بارها و بارها خوارج ریشه کن شدند، اما باز گروهی دیگر سربلند کردند. در کتاب کشف الارتیاب، مؤلف کتاب نمونه‌هایی از ظهور اینان را بیان می‌دارد.[3]
- همچنین در صحیح بخاری از عبدالله بن عمر در وصف خوارج نقل شده که پیامبر فرمود: «آنان آیاتی را که راجع به کفار است بر مؤمنان شامل می‌دانند». لذا همین آیات را وهابیان بر مسلمانان می‌خوانند و بعد حکم به کشتن آنان می‌دهند.
- همچنین از ابن عباس روایت شده که: «لا تکونوا کالخوارج تأوّلوا آیات القرآن فی اهل القبله...[4] یعنی همانند خوارج نباشید که آیات قرآن را تأویل می‌کنند و شامل اهل قبله و مسلمانان می‌دانند...» به عبارت دیگر و توضیح این روایت این‌که خوارج معنی این آیات را درک نکردند و با تأویل و تفسیر خود خون‌ها ریختند و اموال غارت کردند و ... اگر دقت کنیم وهابیان هم مثل اینان عمل می‌کنند.
- در قضیه جنگ صفین گروهی که از اطاعت حضرت علی (علیه السلام) بیرون آمدند و با او جنگیدند، و شعار آنها این بود -لا حکم الا لله- یعنی حکم و فرمان مخصوص خداوند متعال است، وقتی این شعار را حضرت شنید، فرمود: ‌این سخن، سخن درستی است ولی هدف و مقصود آنها امری باطل و نادرست است. در توضیح این سخن حضرت که تأیید نمود گفتار اینان را باید گفت این سخن مطابق با کلام خداوند است که فرمود: «اِنِ الْحُکْمُ إِلاّ للهِِ.[انعام/57] یعنی حکم و فرمان مخصوص خداوند است، اما خوارج از سخن اینطور استفاده کردند که کسی حق حکومت و فرمانروایی ندارد و در امر دینی نباید کسی را حاکم قرار داد، در نتیجه حکمیت و حاکم قرار دادن در جنگ صفین که علی(علیه السلام) به آن حاضر شد ـ گناه و کفر بوده است ـ و این در حالی است که خداوند با صراحت تمام در قرآن می‌فرماید: «... فَابْعَثُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ.[نساء/35] پس برانگیزید حکمی را از خاندان مرد و زن در صورت اختلاف»، وهابی‌ها مثل خوارج شعارهایی دارند مانند: «فقط خدا را باید خواند»، «شفاعت منحصر است برای خدا»، «توسط فقط برای خداست»، «استغاثه تنها باید برای خدا نمود».
نتیجه اینکه وهابیان و به اصطلاح مسلمانان هیچ وقت با این عقاید تند و افراطی خود با کفار یهود و ستمگران ظالم به جنگ نپرداخته‌اند، در حالی که دشمنان اسلام و مسلمین خصوصاً یهودیان صهیونیسم در روی زمین به راحتی زندگی می‌کنند، اینان تنها شجاعت و مردانگی و جنگ و خونریزی و تفنگ‌هایشان مخصوص کشتن مسلمانان و هم‌کیشان خود بوده و این در حالی است که اسلام در مرکز خودش و اطراف خاورمیانه غریب گردید.

پی‌نوشت:

[1]. الایضاح، فضل بن شاذان، دانشگاه تهران، ص 84.
ملل و نحل، شهرستانی، قاهره، شرح احمد فهمی محمد، 1948 م، ص 170 ص 222.
[2]. نهج البلاغه، خطبه 59، ترجمه فیض الاسلام، 1366 ش، انتشارات فقیه، تهران.
[3]. کشف الارتیاب، علامه سید محسن امین، قدس، 1387 ش، ‌ترجمه علی اکبر فائزی پور، ایران.
[4]. صحیح بخاری، اسماعیل بخاری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1422 هـ 2001 م. باب خوارج و کفار، ص1136.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.