تشرف جوان آمریکایی به اسلام

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تازه مسلمان آمریکایی از سیر خود «از تثلیث به توحید» می‌گوید: «سلام علیکم اسم من ویلیام است و حدود یک سال است که مسلمان شده‌ام. من از یک خانواده مسیحی، در شهر دالاس ایالت تگزاس به دنیا آمدم؛ جایی که اکثر ساکنان آن سفیدپوست و از طبقات بالا و متوسط اجتماع بودند. خانواده من بسیار مذهبی بودند و الآن نیز نسبت به بقیه مردم تگزاس بسیار متدین هستند. ما یک خانواده مسیحی معتدلی بودیم. مشکل من این بود که خیال‌پرداز بودم؛ بنابراین آداب اجتماعی چندان برایم جذاب نبود و محیط پیرامونم برایم جای خوبی نبود، نه به این معنا که شخصی منزوی باشم بلکه منظورم این است که دوستانی داشتم ولی از اجتماع‌های بزرگ لذت نمی‌بردم. هنگامی که کوچک بودم به بازی‌های ویدیویی علاقه داشتم و به امور دینی اهتمامی نداشتم. همیشه فکر می‌کردم که به بهشت می‌روم چون مسیحی هستم و به نظر بسیار عالی بود. فکر می‌کردم هر چه بازی کنم، باز هم به بهشت می‌روم. این نهایت چیزی است که شخصی آرزو می‌کند.
چیزی که از آن سن کودکی نمی‌توانستم قبول کنم، تثلیث بود. خدا،‌ خداست ولی در مسیحیت برای خدا سه شخص قائل هستند و این برای من بی معنا و متناقض بود. معتقد بودم که خدا یکی است نه سه تا و برای من تثلیث، شرک بود و از همان ابتدا قبول نداشتم. هنگامی که به دبیرستان رفتم، مشغول امور جاری در جهان شدم؛ به سیاست مشغول شدم. سپس راجع به دینم به تحقیق پرداختم. از ابتدا با پروتستان مخالف بودم. در مسیحیت فرقه‌های بسیاری مختلفی وجود دارد».
پدر ویلیام:‌ «در دوران دبیرستان مشاهده می‌کردم که ارتباط او با کلیسایی که به آن رفت و آمد می‌کنیم، کم شده است همچنین توجه او به کلیسا و مناسک مسیحی کمرنگ شده بود. او منکر وجود خدا نبود ولی ارتباط قوی دینی که در دوران کودکی داشت، دیگر نداشت».
ویلیام: «از طریق مادرم، به مطالعه دیگر ادیان پرداختم. به دلیل طلاق، صدمه روحی زیادی دیده بودم. می‌خواستم خلأ روحی خود را ادیان دیگر پر کنم. در آن زمان به دنبال جای مناسبی برای تحقیق بودم. مادرم توصیه کرد که از طریق اینترنت به مطالعه ادیان بپردازم و دینی را که فکر می‌کنم صحیح است، انتخاب کنم. هنگامی که دیدم اسلام دومین دین جهان از نظر جمعیتی است، تعجب کردم و 90 درصد با آن موافق بودم. ابتدا به یهودیت ارتدوکسی علاقمند شدم ولی اسلام را بیش از دیگر ادیان می‌پسندیدم. اسلام، یک دین بیگانه‌ای برایم بود پس مشتاقانه از طریق اینترنت به مطالعه اسلام پرداختم. ابتدا از ویکی‌پدیا مطالعه کردم. به مطالعه اصول دین و فروع دین از واجبات و محرمات اسلامی پرداختم و آن را موافق منطق خود یافتم. اسلام را دینی کاملاً عقلانی یافتم ولی هنوز مسیحی بودم ولی معتقد بودم که عیسی مسیح نه خداست و نه پسر خدا بلکه یک معلم بوده است که خداوند او را به پیامبر برگزیده است. شروع به قرائت قرآن کریم کردم و به معانی و تفاسیر آن دقت می‌کردم برایم خیلی جالب بود. آرزویم این بود که مسلمان شوم».
پدر ویلیام:‌ «وقتی برای چک‌آپ سالیانه قبل از رفتن به دانشگاه،‌ به دکتر مراجعه کردیم، دیدم در کیف او قرآن است، گفتم این چیست؟ گفت: می‌خواهممسلمان شوم. این اولین بار بود که به صراحت از قصد خود صحبت می‌کرد».
ویلیام: «هنگامی که وارد دانشگاه شدم، شهادتین را گفتم. چون پدرم با مسلمانان در جمع پزشکان آشنا بود، برای او چیز عجیبی نبود».
پدر ویلیام: «با مسلمانان زیاد مواجهه داشتم و آنها انسان‌های محترمی بودند ولی از تغییر دین فرزندم نگران بودم چون او جوان بود و تجربه کافی نداشت».
ویلیام: «والدینم خواستند که به مطالعه عمیق اسلام بپردازم و حقایق آن را دریابم و انتخابم آگاهانه باشد. من بعد از مسلمان شدن بیشتر به امور انسانی علاقمند شدم».
پدر ویلیام: «برای بسیاری تغییر دین و رفتار ویلیام جالب بود و از او سؤال‌های زیادی در این رابطه می‌پرسیدند. او هم فرصت را غنیمت می‌شمرد و دیگر مثل قبل انسان خجالتی نبود و اهل بحث و گفتگو شده بود».
ویلیام: «من اولین بار عربی را از دوستم در مسجد فرا گرفتم. از دعاهای اسلامی لذت می‌بردم و کم‌کم با نرم افزارهای موبایلی به تقویت زبان عربی پرداختم و به سرعت قرآن کریم را یاد گرفتم. رفتارم دگرگون شده بود و برای دیگران احترام بیشتری نسبت به قبل قائل بودم. قبلاً خودخواه بودم و به دیگران اعتمادی نداشتم اما بعد از پذیرش اسلام نسبت به مردم متواضع بودم و کمک به انسان‌ها را مایه سعادت خود می‌دانستم».
الحمد لله رب العالمین
ویدیوی زیر سه دقیقه از مستند 55 دقیقه‌ای سرگذشت این تازه مسلمان آمریکایی است.

کد ویدئو برای استفاده در وبلاگ یا سایت شما:

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.