قائم موعود چون ظاهر شود قيام به شمشير و كشتار كند

قائم موعود (ع) چون ظاهر شود قيام به شمشير و كشتار كند.
[1] در جلد سيزدهم بحار (ص 57) از كتاب اكمال الدين مسندا از ابي بصير روايت كند
كه گفت: شنيدم كه امام باقر عليه السلام مي فرمود: در صاحب الامر سنتي از موسي و سنتي از عيسي و سنتي از يوسف و سنتي از محمد صلي الله عليه و آله مي باشد (تا اينكه فرمود) اما سنت او از محمد صلي الله عليه و آله قيام به طريقه ي او و بيان آثار او مي باشد سپس هشت ماه شمشير خود را بر شانه اش مي گذارد و دائما دشمنان خدا را مي كشد تا اينكه خداوند راضي گردد. عرض كردم چگونه مي فهمد كه خداي عزوجل به تحقيق راضي گرديد؟ فرمود: به اينكه خداوند عزوجل در قلب او رحمتي مي افكند.
[2] در جزء ثاني كتاب وافي (ص 114) از كتاب كافي مسندا از حكم بن ابي نعيم است در حديثي كه مي گويد امام باقر عليه السلام فرمود: از حاجت خود سئوال كن عرض كردم كه: من در ميان ركن و مقام براي خداي متعال صوم و صدقه نذر نموده ام كه اگر شما را ملاقات نمودم از مدينه خارج نگردم تا بدانم آيا توئي قائم آل محمد يا نه پس اگر تو باشي ملازم خدمتت باشم و اگر تو نيستي براي طلب معاش مسافرت كنم. فرمود: يا حكم همه ي ما قائم به امر خدا باشيم. عرض كردم: آيا توئي مهدي؟
فرمود: تمام ما بسوي خدا هدايت مي شويم. عرض كردم: آيا توئي صاحب شمشير؟ فرمود، هر يك از ما صاحب شمشير و وارث شميشير است. عرض كردم: آيا توئي آنكه دشمنان خدا را مي كشد و اولياء خدا را عزت مي بخشد و دين خداوند را ظاهر مي فرمايد؟ پس فرمود: اي حكم چگونه من او باشم در صورتيكه به سن چهل و پنج سالگي رسيده ام و بدرستيكه صاحب اين امر از من به سنين شيرخوارگي نزديكتر و بر پشت چهارپا سبكتر و چابكتر باشد.(استدلال گلپايگاني به اين حديث به نفع سيد باب و جواب آن مفصلا در جلد اول اين كتاب گذشته است.)
[3] در كتاب نامبرده (ص 132) از كتاب كافي مسندا از سعيد سمان در حديثي از امام صادق عليه السلام است كه مي فرمايد: بدرستيكه شمشير رسول خدا نزد من است و هم چنين پرچم و زره و لامه و مغفر آن حضرت (تا اينكه مي فرمايد): و مثل سلاح در بين ما مثل تابوت است در قوم بني اسرائيل: بر در هر خانه ي بني اسرائيل كه تابوت يافت مي شد نبوت به اهل آن خانه عطا شده بود و نيز سلاح نزد هر يك از ما باشد امامت به او عطا شده است.
[4] در كتاب مجالس السنيه از كتاب غيبت شيخ طوسي به سند خود از امام صادق
عليه السلام روايت كند كه مي فرمايد: خداوند در اين امت مردي را كه از من و من از او باشم متولد سازد و بسبب او بركات آسمان و زمين را بفرستد پس آسمان باران خود را نازل كند و زمين تخم و حاصل خود را خارج نمايد و وحوش از شر درندگان ايمن شوند و زمين را از داد و عدل پر كند همچنانكه از ظلم و جور پر شده باشد و آن قدر (دشمنان خدا را) مي كشد تا اينكه جاهل بگويد اگر اين شخص از ذريه ي محمد صلي الله عليه و آله مي بود هر آينه رحم مي نمود.
[5] در جلد سيزدهم بحار (ص 191) مسندا از محمد بن مسلم روايت كند كه گفت: شنيدم امام باقر عليه السلام مي فرمود: اگر مردم آنچه را كه قائم عليه السلام هنگام خروج از كشتن مردم به جا آورد بدانند هر آينه اكثر آنان دوست مي داشتند كه آن حضرت را نبينند، آگاه باشيد شروع نمي كند مگر به قريش پس از آنها جز شمشير نمي گيرد و نمي دهد (يعني آن قدر در ميان آنها شمشير بكشد و بجنگد) تا اينكه بسياري از مردم بگويند او از آل محمد نيست اگر از آل محمد مي بود هر آينه رحم مي نمود.
[6] در كتاب المحجة (ص 722) از كتاب احتجاج طبرسي از عبدالعظيم حسني روايت كند كه گفت به امام جواد عليه السلام عرض كردم: هر آينه آرزو مي كنم كه تو قائم اهل بيت محمد صلي الله عليه و آله باشي آن كسي كه زمين را از داد و عدل پر مي كند همان طوريكه از جور و ظلم پر شده باشد. فرمود: از ما كسي نيست جز آن كه قائم به امر خدا باشد ولي قائمي كه خداوند به واسطه ي او زمين را از كفر و انكار پاكيزه مي گرداند و از داد و عدل پر مي كند كسي است كه تولد او بر مردم مخفي شود و شخص او از ايشان غائب گردد (تا اينكه مي فرمايد): و زماني كه عقد جمعيت براي او كامل گردد كه ده هزار مرد است، به اذن خداوند خارج شود پس پيوسته دشمنان خدا را مي كشد تا اينكه خداي عزوجل راضي گردد. عبدالعظيم مي گويد: عرض كردم اي آقاي من! چگونه مي داند كه خداوند راضي گرديد؟ فرمود: به اينكه خداي تعالي در قلب او رحمت مي افكند.
[7] در كتاب نامبرده (ص 727) از تفسير عياشي به سند خود از ابن بكير روايت مي كند كه گفت: از اباالحسن عليه السلام سؤال كردم از معني قول خداي متعال «و له اسلم من في السموات و الارض طوعا و كرها» فرمود: اين آيه درباره ي قائم عليه السلام نازل گرديده چونكه آن حضرت بر يهود و نصاري و صابئين و زنادقه و اهل رده و كفار شرق و غرب زمين خروج كند و اسلام را بر ايشان عرضه دارد پس كسي كه از روي طلوع و رغبت اسلام آورد او را به نماز و زكوة و آن چه را كه مسلمان بدان مأمور است و براي خدا دوست مي دارد امر فرمايد و كسي كه اسلام نياورد گردن او را بزند تا اينكه در مشارق و مغارب زمين احدي باقي نماند جز اينكه موحد گردد. ابن بكير مي گويد: عرض كردم فداي تو شوم بدرستي كه خلق زياده بر اين مي باشد (كه بتوان با آنها چنين معامله اي نمود)
فرمود: بدرستي كه خداوند چون امري را اراده فرمايد كم كند زياد را و زياد گرداند كم را (يعني كار را آسان فرمايد).
احاديث درباره ي خروج قائم عليه السلام به شمشير و كشتار آن حضرت بسيار است از جمله در همين كتاب حديث 4(ص 11) و حديث 36(ص 36) و حديث 40(ص 40) و غير اينها در اين كتاب و كتب مربوطه مي باشد.
و مؤيد است اين احاديث به احاديث داله بر فتوحات آن حضرت و مسلمان نمودن تمام مردم روي زمين و پر كردن زمين را از عدل و داد چون پيداست اين امور جز با قتال و از بين بردن جرثومه هاي فساد و عناصر ظلم و ستم ميسر نگردد.
و در ميان جمعيت و لشگر آن حضرت غير از شمشير هرگونه سلاح ديگري به مقتضاي وقت پيدا شود شمشير رسول خدا صلي الله عليه و آله كه خود يك نشان سلطنتي و امامت آن حضرت است بايد با خود آن حضرت باشد.
و حضرات بابي و بهائيها چون ديدند سيد باب فاقد اين معني و خصلت بوده (مانند فاقد بودن سائر خصائل) لذا سيف در احاديث را به سيف كلام تأويل و توجيه نمودند و كلمات مهمل سيد را به جاي سيف مزبور به خرج و خورد عوام داده اند. شبهه گلپايگاني در اين خصوص و جواب آن در آينده خواهد آمد انشاء الله تعالي.
پاورقي:---------------------------------------------------------
[1] في المجلد الثالث عشر من البحار (ص 57) عن اكمال الدين مسندا عن ابي بصير قال سمعت اباجعفر (ع) يقول: في صاحب الامر سنة من موسي و سنة من عيسي و سنة من يوسف و سنة من محمد (ص) (الي ان قال) و اما من محمد (ص) فالقيام بسيرته و تبيين آثاره ثم يضع سيفه علي عاتقه ثمانية اشهر و لا يزال يقتل اعداء الله حتي يرضي الله قلت، و كيف يعلم ان الله عزوجل قد رضي؟ قال يلقي الله عزوجل في قلبه الرحمة.
[2] في الجزء الثاني من الوافي (ص 114) عن الكافي مسندا عن الحكم بن ابي نعيم عن ابي جعفر (ع) في حديث فقال (ع) سل عن حاجتك فقلت: اني جعلت الله علي نذرا و صياما و صدقة بين الركن و المقام ان انا لقيتك ان لا اخرج من المدينة حتي اعلم انك قائم آل محمد ام لا فان كنت انت رابطتك و ان لم تكن انت سرت في الارض فطلبت المعاش فقال: يا حكم كلنا قائم بامر الله. قلت: فانت المهدي؟ قال: كلنا نهدي الي الله. قلت: فانت صاحب السيف؟ قال: كلنا صاحب السيف و وارث السيف. قلت: فانت الذي تقتل اعداء الله و يعزبك اولياء الله و يظهر بك دين الله؟ فقال: يا حكم كيف اكون انا و قد بلغت خمسا و اربعين و ان صاحب هذا الامر اقرب عهدا باللبن مني و اخف علي ظهر الدابة.
[3] و فيه (ص 132) عنه ايضا مسندا عن سعيد السمان عن ابي عبدالله (ع) في حديث: و ان عندي لسيف رسول الله (ص) و ان عندي لراية رسول الله (ص) و درعه و لامته و مغفره (الي ان قال): و مثل السلاح فينا كمثل التابوت في بني اسرائيل كانت بنواسرائيل في اي اهل بيت وجد التابوت علي ابوابهم اوتوا النبوة و من صار اليه السلاح منا اوتي الامامة الخبر.
[4] في كتاب المجالس السنية للعلامة السيد محسن العاملي عن الشيخ الطوسي في كتاب الغيبة بسنده عن الصادق (ع): ينتج الله في هذه الامة رجلا مني و انا منه يسوق الله به بركات السماوات و الارض فتنزل السماء قطرها و تخرج الارض بذرها و تأمن وحوشها سباعها و يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا و يقتل حتي يقول الجاهل لو كان هذا من ذرية محمد (ص) لرحم.
[5] في المجلد الثالث عشر من البحار (ص 191) مسندا عن محمد قال: سمعت اباجعفر (ع) يقول: لو يعلم الناس ما يصنع القائم اذا خرج لا حب اكثرهم ان لا يروه مما يقتل من الناس اما انه لا يبدء الا بقريش فلا يأخذ منها الا السيف و لا يعطيها الا السيف حتي يقول كثير من الناس ليس هذا من آل محمد لو كان من آل محمد لرحم.
[6] في كتاب المحجة (ص 722) عن الطبرسي في الاحتجاج عن عبدالعظيم الحسني قال: قلت لمحمد بن علي بن موسي (ع) اني لارجو ان تكون القائم من اهل بيت محمد الذي يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا فقال (ع): ما منا الا قائم بامر الله ولكن القائم الذي يطهر الله به الارض من الكفر و الجحود و يملاها قسطا و عدلا هو الذي يخفي علي الناس ولادته و يغيب عنهم شخصه (الي ان قال): فاذا كمل له العقد و هو عشرة الا رجل (عشرة آلاف رجل ظ كما في رواية اخري) خرج باذن الله فلا يزال يقتل اعداء الله حتي يرضي الله عزوجل قال عبدالعظيم يا سيدي و كيف يعلم ان الله قد رضي قال يلقي في قلبه الرحمة الخبر.
[7] و فيه (ص 727) عن العياشي باسناده عن ابن بكير قال: سألت اباالحسن (ع) عن قوله «و له اسلم من في السموات و الارض طوعا و كرها» قال: انزلت في القائم (ع) اذا خرج باليهود و النصاري و الصابئين و الزنادقة و اهل الردة و الكفار في شرق الارض و غربها فعرض عليهم الاسلام فمن اسلم طوعا امره بالصلوة و الزكوة و ما يؤمر به المسلم و يحب لله، و من لم يسلم ضرب عنقه حتي لا يبقي في المشارق و المغارب احد الاوحد الله. قلت: جعلت فداك ان الخلق اكثر من ذلك فقال: ان الله اذا اراد امرا قلل الكثير و كثر القليل.