ناهنجاری روانی به عنوان روش موفقیت ارائه می شود

  • 1401/09/02 - 11:49
در قانون جذب فردی که بیماری را انکار می کند و برای فکر نکردن به بیماری به عالم خیال پناه می برد، نه تنها یک ناهنجاری و ایراد معرفی نمی شود، بلکه به عنوان انسان موفق معرفی می شود.
ناهنجاری روانی و قانون جذب

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انسان هائی که به یک بیماری لاعلاج یا حادثه وحشتناک دچار می شوند نسبت به بیماری واکنش های مختلفی نشان می دهند. یک گروه واقعیت بیماری خود را می پذیرند و با امید به درمان، سعی می کنند از طُرق مختلف، بیماری خود را درمان کنند؛ مراجعه به پزشکان متخصص، رجوع به اطباء سنتی، انجام ورزش و... از عمده کارهایشان است. البته برخی امید چندانی به بهبود ندارند ولی روال درمان را پی می گیرند، بعضی هم امید به درمان ندارند و با افسردگی منتظر فرا رسیدن مرگ می شوند. یک گروه از افراد هم هستند که هنگام مواجهه با بیماری های لاعلاج یا حوادث وحشتناک، واکنش انکار روانی نشان می دهند؛ بدین معنی که منکر وجود بیماری می شوند و هرچه پزشکان یا اطرافیان به آنان می گویند که بیماری او خطرناک است و باید دنبال درمان باشد، نه تنها دنبال درمان نیستند، بلکه اصلاً قبول ندارند که بیمار هستند.

مکانیسم دفاعی انکار چیست؟
مکانیسم دفاعی انکار به واکنشی گفته می‌شود که طی آن فرد به طریقی از پذیرفتن یک واقعیت دردناک یا رویدادی آزاردهنده سر باز می‌زند. به عبارت دیگر فرد در این موقعیت حوادث ناخوشایند را از ذهن خود بیرون نگه می‌دارد و تلاش می‌کند تا از مواجهه با آن‌ها اجتناب کند. برای مثال، این واکنش در فردی که عزیزی را از دست داده بیش از سایر موقعیت‌ها مشاهده می‌شود. در نتیجه می‌توان گفت انکار زمانی اتفاق می‌افتد که توان رویارویی با حقیقت در فرد وجود ندارد. در نتیجه او از طریق این واکنش تلاش می‌کند تا از تجربه احساسات شدید غم، اندوه، خشم، اضطراب و احساس گناه دوری کند.

ارتباط واکنش دفاعی انکار با سرکوب:
انکار و سرکوب دو مکانیسم دفاعی ابتدایی و رایج در میان همه افراد هستند. از نظر روانکاوان این مکانیسم‌های دفاعی بیش از همه با یکدیگر در ارتباط هستند و حتی گاهی اوقات به سختی می‌توان واکنش‌های مربوط به هرکدام از آن‌ها را از یکدیگر تمیز داد، چرا که در مکانیسم سرکوب فرد سعی می‌کند از فکر کردن و مواجهه با رویداد ناخوشایند دوری کند و در انکار نیز با نپذیرفتن واقعیت‌های موجود سعی در اجتناب از آن‌ها دارد. به همین خاطر سرکوب و انکار تا حد زیادی شبیه به هم هستند و می‌توان گفت در بسیاری از موارد همزمان با یکدیگر اتفاق می‌افتند. از دیدگاه روانکاوانی نظیر آنا فروید (دختر زیگموند فروید) مکانیسم دفاعی انکار می‌تواند به 4 روش خود را بروز دهد. در روش اول فرد به انکار واقعیت دست می‌زند یعنی آنچه در واقعیت رخ داده را انکار می‌کند و به گونه‌ای رفتار می‌نماید که انگار اصلاً آن‌ها را ندیده است. در روش دوم فرد برای فرار از آنچه در دنیای واقعی وجود دارد به دنیای خیال روی می‌آورد و با خیال پردازی سعی می‌کند حقایق دلخواه خود را بیافریند. در روش بعدی فرد به جای توجه به رویدادها تنها به کلمات توجه می‌کند.

برای مثال ممکن است زنی با شواهد گوناگون مشاهده نماید که همسرش به او خیانت کرده است اما تنها به گفته‌های او در مورد وفاداری توجه کند و تمامی شواهد واضح را انکار نماید. در روش آخر که به آن انکار در عمل می‌گویند فرد می‌کوشد با انجام اعمالی متضاد، واقعیت موجود را نادیده گرفته و به هر نحوی آن را تغییر دهد، حتی اگر هیچ راهی برای تغییر آن وجود نداشته باشد. فرد باید با حادثه یا بیماری مواجه شود و آن را بپذیرد و مراحل پذیرش و گذر از این حادثه را سپری کرده و به زندگی عادی برگردد. گاهی خود فرد بعد از مدتی خود به خود به حالت عادی برمی گردد و گاهی نیاز به مداخله و کمک مشاور یا روانکاو می باشد.

در قانون جذب، فردی که بیماری را انکار می کند و برای فکر نکردن به بیماری به عالم خیال پناه می برد، نه تنها این کار او یک ناهنجاری و ایراد معرفی نمی شود، بلکه به عنوان انسان موفق معرفی می شود. در کتاب قدرت خانم راندا برن می خوانیم: «سلامتی که می خواهی را در بدنت تصور و احساس کن. اگر می خواهی بیناییت را صد در صد به دست آوری، به دید شفاف داشتن عشق بورز.

وقتی به زن جوان و خوش اندامی گفتند که دچار یک بیماری قلبی نادر شده است دنیا روی سرش خراب شد. ناگهان حس ضعف و شکنندگی به او دست داد...اما این زن تصمیم گرفت تا هر کاری که از دستش بر میاید انجام دهد تا خودش را شفا دهد. او تمام افکار منفی در مورد قلبش را رد کرد. او هر روز دست راستش را روی قلبش می گذاشت و آن را قوی و سالم تصور می کرد. هر روز صبح که بیدار می شد خداوند را عمیقاً به خاطر قلب سالمش شکر می کرد. در خیالش متخصص قلب را تجسم می کرد که به او می گوید بهبود یافته است. او تمام این کارها را هر روز به مدت 4 ماه انجام داد و وقتی ماه بعد دکتر قلبش را چک کرد همگی شگفت زده شدند. آن ها بارها آزمایش های قلبی را با آزمایش های جدید مقایسه کردند زیرا تست های جدید نشان می دادند که قلب زن به طور کامل سالم و قوی بود. این زن بر طبق قانون جذب عشق، زندگی کرد. او در ذهنش هرگز صاحب آن بیماری قلبی نشد و در عوض برای قلبی سالم عشق ورزید و در نتیجه صاحب آن قلب سالم شد. اگر هر نوع بیماری داری سعی خود را بکن که با افکار و کلماتت خود را صاحب آن نکنی.»(1)

اصل این داستان بدون ذکر یک منبع معتبر و قابل تحقیق، مانند یک داستان علمی تخیلی ذکر شده است. بر فرض صحت داستان، معلوم نیست که آزمایش اولیه اثبات کننده بیماری، چقدر صحیح بوده است. یا اگر آزمایش و تشخیص اولیه هم صحیح باشد ممکن است علت درمان چیزی غیر از این خیالات قانون جذب باشد، هزاران نفر در هنگام مواجهه با بیماری های اینچنینی دچار مکانیسم انکار و سرکوب می شوند و جان خود را بخاطر عدم درمان از دست می دهند که دلیلی بر نفی ادعای مروجان قانون جذب می باشد.

مروجان قانون جذب با ارائه راهکارهایی مانند آنچه ذکر شد، انسان هایی که با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند را در دام می اندازند و به جای کمک به حل مشکل و درمان، با تشویق و تائید رفتارشان، فرد را در خیالات و توهمات غرق می کنند. گاهی شخص زمانی متوجه دروغین بودن آموزه قانون جذب می شود که دیگر بیماری یا مشکل قابل درمان و حل شدن نیست.

در سال1401 انجمن روانشناسی ایران آمار افرادی که بدون مجوز قانونی مباحث روانشناسی زرد و غلط را ارائه می کردند را رسانه ای کرد که جای تقدیر دارد؛ هر چند خیلی دیر هنگام و با تاخیر بود. باید دستگاه ها و نهادهایی مثل انجمن روانشناسی به صورت مصداقی آموزه ها و مطالب فراروانشناسی و روانشناسی زردی که ادعای علمی بودن دارند را مشخص و به صورت رسانه ای، اشتباهاتشان اعلام شود تا جلوی آسیب دیدن افراد گرفته شود.

پی‌نوشت:
(1). راندابرن، قدرت، ترجمه احمد مختاری نیا- سپیده سپیده دم،نشر دانش،شهریار، 1399، ص135 و 136.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.