دکتر قالیباف، کارگزار تراز شاهنامه

  • 1401/02/01 - 14:15
از دید شاهنامه، حاکم و کارگزاری حکومتی تراز، کسی است که قدرت نظامی و سابقه جنگ داشته باشد. در حل گره‌ها توانا باشد. وابستگی سیاسی به اجنبی نداشته باشد و البته زندگی تجملاتی داشته باشد! اگر خانواده دکتر قالیباف برای خرید لوازم نوزاد به ترکیه رفته باشند، از دید شاهنامه این رفتاری غلط نیست. چون فردوسی می‌گوید که شاهان و کارگزاران حکومت‌ های باستانی، لباس و حتی کفن‌ شان از جنس ابریشم رومی و چینی بود!
دکتر قالیباف، کارگزار تراز شاهنامه

اینکه خانواده‌ی یکی از بزرگان کشور، لباس و لوازم نوزاد خود را از خارج بخرند، در مرام انقلاب اسلامی، رفتاری اشتباه است. اما در مرام شاهنامه، اشتباه نیست. فردوسی در شاهنامه می‌سُراید که شاهان و پهلوانان ایران، لباس‌های رومی و چینی می‌پوشیدند. حتی کفن آن بزرگان هم از پارچه رومی یا چینی بوده است!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کارگزاران هر حکومت، چند دسته اند:

نخست: کسانی که خطای آشکار ندارند. بلکه طبق روال، به وظایف خود می‌ پردازند.
دوم: کسانی که در کنار انجام وظایف، بعضاً خطاهایی دارند ولی از سر عدل و انصاف، خطای خود را می‌ پذیرند، عذرخواهی می‌ کنند و برای جبران، تلاش می‌ کنند.
سوم: کسانی که به وظایف خود نمی‌ پردازند (یا ضعیف عمل می‌کنند) و پس از هر اشتباه، نه تنها عذرخواهی نمی‌ کنند، بلکه وقیحانه، از سر خباثت، ملت را به تمسخر می‌ گیرند که بله! من خودم صبح جمعه فهمیدم چنین فاجعه‌ای رخ داد!

آقای دکتر محمدباقر قالیباف، رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی، یقیناً جزو دسته سوم نیستند. پس لازم است احترام ایشان حفظ شود.

در اواخر فروردین 1401، تصویری از خانواده دکتر قالیباف منتشر شد که از قرار معلوم، به همراه یک سری لوازم نوزاد از سفر ترکیه به ایران باز می‌گشتند. همین تصویر، سبب شد که عده‌ ای به دکتر قالیباف بتازند و آبروی ایشان را هدف قرار دهند، بدون اینکه به ایشان فرصت دفاع از خود بدهند. به هر روی، باید دانست که اگر چنین اتفاقی رخ داده باشد (که خانواده دکتر قالیباف، از ترکیه برای نوگُل نورسیده، لباس و لوازم خریده باشند)، این قضیه از دید شاهنامه هیچ ایرادی ندارد. هرچند در مرام‌نامه نظام جمهوری اسلامی، این رفتار (خرید جنس از ترکیه و بی‌توجهی به تولید داخلی) اشتباه است، اما از دید شاهنامه، استفاده از کالای تجملّاتی خارجی، نشان بزرگان است.

 دکتر قالیباف، کارگزار تَراز شاهنامه

حکیم ابواقاسم فردوسی، در شاهنامه برای بزرگان ایران‌ زمین چند ویژگی نام می‌ برد. یکی اینکه آنان، قدرت نظامی بالایی داشته؛ در معرکه نبرد دمار از روزگار دشمنان درمی آوردند. دوم اینکه در چاره‌جویی و حل گره‌ها توانا هستند و همچنین وابستگی سیاسی به اجنبی ندارند. چنان که می‌بینیم دکتر قالیباف، هم سابقه حضور فعال در جبهه و جنگ دارند و هم در عرصه‌ی سیاست، بارها برای کشور گره‌گُشایی کردند و مهم‌تر اینکه به اجنبی، وابستگی سیاسی ندارند.

اما جالب‌تر آنکه شاهنامه بیش از بیست مرتبه تکرار و تأکید کرده که شاهان و بزرگان ایران باستان، از پارچه‌ها و لباس‌های رومی و حتی تجهیزات نظامی چینی، هندی، رومی و... استفاده می‌کردند.[1]

حتی بزرگان ایران در تشییع جنازه‌ی کی‌کاووس، دیبای رومی مشکی پوشیدند و شاهنامه این را به عنوان افتخار ذکر می‌کند:

ز بهر ستودانش كاخى بلند
بكردند بالاى او ده كمند

ببردند پس نامداران شاه
دبيقى و ديباى رومى سياه‏ [2]

یا درباره بیژن پهلوان نامدار ایران باستان آمده که لباسی از جنس ابریشم رومی (دیبای رومی) به تن می‌ کرد:

كلاه تهم پهلوان بر سرش
درفشان ز ديباى رومى برش‏ [3]

حتی به نظر می‌ رسد این مایه‌ی مباهات و سرافزاری شمرده می‌ شد که جسد بزرگان ایران، با حریر چینی کفن شود. چه اینکه در شاهنامه می‌خوانیم گیو (Giv) پهلوان ایرانی، جسد برادرش بهرام را در پرنیان چینی کفن کرد و او را به دخمه [4] سپرد:

بياگند مغزش بِمُشك و عبير
تنش را بپوشيد چينى حرير

سر دخمه كردند سرخ و كبود
تو گفتى كه بهرام هرگز نبود [5]

خلاصه سخن:

- رفتار خانواده آقای قالیباف (اصل سفر خارجی + خرید "اگر رخ داده باشد") خلاف مرام جبهه انقلاب اسلامی است.

- در این قضیه، جریان باستانگرا و ناسیونالیست حق اعتراض ندارد چون به گفته‌ی شاهنامه، شاهان ایران باستان، لباس و حتی کفن شان هم از جنس خارجی (پارچه ابریشم رومی و چینی) بود.

پی‌نوشت:

[1]. بنگرید به: «شاهنامه در حسرت تجهیزات نظامی امروز ایران»
[2]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، بر اساس نسخه مسکو، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مرکز خدمات کامپیوتری نور، 1389، شماره ثبت کتابخانه ملی: 815279، ص 602.
میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی، تهران: انتشارات روزگار، 1379، ج 2، ص 301.
[3]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، همان، ص 438.
[4]. در ایران باستان، اجساد مردگان را در خاک دفن نمی‌کردند. بلکه درون گوردخمه‌ها می‌گذاشتند. یعنی دل کوه را حفر می‌کردند و اجساد را درون آن می‌گذاشتند تا خوراک جانوران بشد یا اینکه بپوسد.
[5]. حکیم ابوالقاسم فردوسی، همان، ص 348. میترا مهرآبادی، همان، ج 1، ص 718.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.