امیرکبیر؛ سدّ بابیان در اشغال ایران!

  • 1398/04/23 - 18:42
امیرکبیر زمانی صدارت را پس از حاجی میرزا آقاسی به دست گرفت که بخاطر بی‌تدبیری و وابستگی او به روس‌ها، از علی‌محمد باب نزد مردم، شخصی نورانی و قهرمان ساخته شده بود. لذا راز همه‌ی بدگویی‌های بابیان و بهائیان نسبت به امیرکبیر، به خاطر تدبیر، مقاومت و ایستادگی او در برابر فتنه‌ی بابیت و نقش بر آب کردن نقشه‌های آنان برای تسخیر ایران می‌باشد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_مراجعه‌ای هرچند سطحی، به تاریخ ایران قاجار نشان می‌دهد که میرزا تقی‌خان امیرکبیر در کنار تقیّد به مذهب، شخصی روشنفکر، وطن‌خواه و ضداستعمار بوده است. در زمان صدارت وی، تحولات مناسبی مانند اصلاح امور مالیاتی، ارتش، تنظیم بودجه و تعدیل خرج مملکت، برخورد و قلع و قمع فتنه‌ی تجزیه‌طلبانه‌ی حسن خان سالار در خراسان، برافراشتن پرچم ایران در کشورهای خارجی، تأسیس دارالفنون و ایجاد روزنامه وقایع الاتفاقیه انجام می‌شود.
در این میان شاید خصلت ضداستعماری وی در فضای آلوده‌ی دستگاه سیاسی کشور که استعمارگران روس و انگلیس به جذب سیاستمداران و نفوذ در رجال سیاسی اهتمام داشتند، بیش از هر خصلتی نمایان باشد. از این‌رو، دکتر "یاکوب ادوارد پولاک" که به دعوت امیرکبیر با شش استاد اتریشی دیگر برای تدریس در دارالفنون به ایران آمده بود، درباره‌ی تفاوت امیرکبیر با دیگر رجال سیاسی آن عصر می‌گوید: «میرزا تقی‌خان مظهر وطن‌پرستی یعنی همان اصلی که در ایران مجهول است، آنچه می‌دادند و او نمی‌گرفت، خرج معدوم کردن وی شد».[1]
در این میان، نقش امیرکبیر در سرکوب شورش بابیان نیز یکی از اقدامات مهم او بود که مورد تأیید و تصریح مورخان بابی بهائی نیز هست. از این‌رو نورالدین چهاردهی از بزرگان ازلی و بهائی شنیده است که علی‌محمد باب و حروف حیّ، درصدد تغییر رژیم قاجاریه بوده و به جای آن، تمامی قوای خود را صرف برپا شدن حکومت بابیت کرده بودند و اگر امیرکبیر نبود، مسلّما به مقصود خود می‌رسیدند.[2] همان حکومت بابیتی که غیربابیان در آن حق حیات نداشتند و می‌بایست همگی کشته شده و تمامی آثار ادیان قبل در آن از بین برده می‌شد.[3]
لذا امیرکبیر که در مقابل خشونت و بربریت بابیان ایستادگی کرد و از تصاحب ایران به دست شورشیان تمامیت‌خواه و خون‌خوار بابی جلوگیری کرد، با بدترین صفات ممکن توسط پیشوان بابی و بهائی از او یاد شده است. همچنان که درباره‌ی او در کتاب‌های بهائیت می‌خوانیم: «میرزا تقی خان امیر کبیر فرزند مشهدی قربان آشپز قائم مقام فراهانی بود... القابش در آثار الهیّه امیر سفّاک، اتابک سفّاک، تقی سفّاک، و اتابک غدّار است».[4] و یا آن‌جا که فاضل مازندرانی می‌نویسد: «ميرزا تقی خان و ناصرالدين شاه و سعيدالعلماء بارفروشی، نزد طايفه بابيه در درجه اولی از نفرت و لعن قرار داشته رجعت اعدا و قاتلين ائمه هدی به شمار آمدند».[5] این در حالیست که پیشوایان بهائی در شعار مدعی بودند: «کلمه‌ی ناسزا در حقّ احدی بر لسان نرانيد اگر چه دشمن باشد».[6] و یا: «بايد با کلّ حتّی دشمنان به نهايت روح و ريحان مُحِبّ و مهربان بود».[7]
اما باید اقرار داشت که راز همه‌ی این بدگویی‌ها نسبت به امیرکبیر به خاطر تدبیر، مقاومت و ایستادگی او در برابر فتنه‌ی بابیت بوده است. چرا که امیرکبیر زمانی صدارت را پس از حاجی میرزا آقاسی به دست گرفت که بخاطر بی‌تدبیری و وابستگی او به روس‌ها، از علی‌محمد باب در ذهن مردم، شخصی نورانی و قهرمان ساخته شده بود و با روی کار آمدن امیرکبیر، تمام نقشه‌های سران بابی برای تسخیر ایران، نقش بر آب شد.

پی‌نوشت:
[1]. اسماعیل رائین، حقوق بگیران دولت انگلیس در ایران، بی‌جا: چاپخانه‌ی علمی، 1373 ش، ص 228.
[2]. نورالدین چهاردهی، باب کیست و سخن و او چیست، صص 85-84.
[3]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقاله‌ی: نگاهی یک‌سویه به جریان بابی‌گری در زمان قاجار
[4]. رياض قديمى، سلطان رسل حضرت رّب اعلى‏، نسخه‌ی الکترونیکی، صص 36 و 37.
[5]. فاضل مازندرانی، تاریخ ظهورالحق، نسخه الکترونیکی، ج 3، ص 212.
[6]. ج. اي. اسلمنت، بهاءالله وعصر جديد، ترجمة ع. بشير إلهي، برزیل: دارالنشر البهائیه، 1988 م، ص 99.
[7]. عباس افندی، مكاتيب، مصر: کردستان العلمیه، 1910 م، ج 1، ص 306.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.